یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب عادتهای عملکرد عالی : نوشته: برندن برچارد
معرفی و خلاصه کتاب عادتهای عملکرد عالی : نوشته: برندن برچارد
? این کتاب به شما نشون میده که چرا بعضی از افراد موفق میشن، بعضی شکست میخورن و تعداد زیادی هم هیچ وقت تلاش نمیکنن. کتاب به شش عادت مورد نیاز برای توسعه فردی و تبدیل شدن به کارآمدترین فردی که میتونین بشین میپردازه. ? در حالی که شاید به نظر برسه مخاطبین این کتاب مدیران و رهبران هستن، ولی در واقع توصیه های برندن برچارد در مورد هر کسی قابل اجراس. این کتاب درباره تنظیم کردن تفکرات و رفتارهاتون به نحویه که بتونین رشد، رفاه و رضایت رو در حین تلاش هاتون تجربه کنین
خلاصه متنی رایگان کتاب عادتهای عملکرد عالی
عادت های عملکرد عالی یکی از پرفروشترین، محبوبترین و پر طرفدارترین
کتاب توسعهی مهارت های فردی تو تاریخه. این اثر به وضوح به شما نشون میده که چرا بعضی از افراد موفق میشن، بعضی شکست میخورن و تعداد زیادی هم هیچ وقت تلاش نمیکنن. کتاب به شش عادت مورد نیاز برای توسعه فردی و تبدیل شدن به کارآمدترین فردی که میتونین بشین میپردازه.
در حالی که شاید به نظر برسه مخاطبین این کتاب مدیران و رهبران هستن، ولی درواقع توصیه های برندن برچارد در مورد هر کسی قابل اجراس. کتاب عادت های عملکرد عالی نقشه فراریه که ما رو از جست و جوی موفقیت ظاهری نجات میده و به سمت پیشرفت اصیل سوق میده. این کتاب درباره تنظیم کردن تفکرات و رفتارهاتون به نحویه که بتونین رشد، رفاه و رضایت رو در حین تلاش هاتون تجربه کنین.
عاداتی که برندن برچارد تو این کتاب اون ها رو اچ پی شیش ( HP6 ) نامیده، هرکدوم دریچه مستقیمی به سمت توسعه فردیه که با رعایت اون ها در طول زندگی میشه موفقیت رو تضمین کرد. کتاب عادت های عملکرد عالی پر از جملات نغز و اشاره ها و سوالات تفکر برانگیزه تا بتونین درکشون کنین و سطح واقعی عملکرد خودتون رو به دست بیارین و حتی اون رو افزایش بدین.
علاوه بر این، برندن برچارد عوامل رایج موفقیت در بین مدیران با عملکرد بالا رو هم تحلیل میکنه
تا خواننده با شناخت تله های کارآیی بالا، دچار اون ها نشه. اما برندن برچارد کیه؟ برندن متولد ۲۸ فوریه ۱۹۷۷ یه مربی بهبود عملکرد، سخنران انگیزشی و نویسنده مطرحه. آثار اون تونستن رکورددار فروش نیویورک تایمز ( New York Times ) و وال استریت ژورنال ( Wall Street Journal ) بشن. تصویر برچارد به خاطر در دست داشتن رکورد بالاترین دستمزد بین مربیان انگیزشی، روی جلد نشریه موفقیت هم قرار گرفته. بنا به اظهارات نشریه فوربز ( Forbes )، برچارد به بیش از یک و نیم میلیون هنرجو تو کلاس های آنلاین آموزش داده. اپرا وینفری هم به برچارد لقب یکی از اثرگذارترینرهبران جهان رو اعطا کرده.
کتاب عادت های عملکرد عالی به کسایی پیشنهاد میشه که دوست دارن تو زندگی شغلی و حرفهای خودشون پیشرفت زیادی داشته باشن. همچنین این کتاب برای همه دانشآموزان و دانشجویانی که واسه آینده خودشون برنامه ریزی کردن و دوست دارن از موفقیت افراد سرشناس سردربیارن مفید خواهد بود.
خلاصه همه کسایی که دوست دارن زندگی بهتری داشته باشن و با برنامه ریزی وضعیت بهتری رو تجربه کنن
میتونن این کتاب رو بخونن و از توصیه هاش استفاده کنن. امیدواریم تا آخر پادکست همراهمون باشین.
همه ما آدما یه مجموعه بزرگ از عادت ها هستیم. طرز تفکرمون و کارهایی که ناخودآگاه و بدون فکر انجام میدیم، گواه این قضیه ان. اما واسه رسیدن به نتایج بهتر باید مدام عادتهامون رو به روز کنیم. تو این زمینه، کتاب عادت های عملکرد عالی میتونه خیلی کمکمون کنه. گفتیم که آقای برندن برچارد تونسته به حدود دو میلیون نفر تو این حوزه آموزش بده. خب مگه ما چی مون از اون دو میلیون نفر کمتره؟
علاوه بر این، در طی سه سال گذشته برندن چندین نظر سنجی در رابطه با عادتها انجام داد و تونست اطلاعات خوبی به دست بیاره و با ارزیابی اون ها به نتایج مهمی برسه. عادت های سودمندی تو این کتاب معرفی شدن که ما سه تا از خوباشون رو واستون گلچین کردیم و فکر میکنیم که بتونن نقش مهمی رو تو زندگی شما بازی کنن. اون سه تا عادت از این قرارن : تنش به مقصود، ضرورت شخصیت و یافتن نیازمند. شاید اسماشون عجیب باشن ولی الان باهم بررسیشون میکنیم.
عادت اول : تنش به مقصود
توی شبی از شب ها، مدیرعامل یه شرکت سیلیکون ولی( Silicon Vlley ) از برندن میخواد که سوار هواپیما بشه و به سان فرانسیسکو
( San Francisco ) بره. جناب مدیرعامل در حال ورشکستگی بود و دنبال یه راهی میگشت که دوباره به زندگیش رونق بده. اما مشکلاتی که توی کسب و کارش وجود داشت، کمرشکن بود و اجازه نمیداد که حتی موقعی که با همسرش وقت میگذرونه و تو خونهاس هم، احساس خوشی کنه.
از اون طرف، میونهاش با خانمشم داشت شکرآب میشد. خوشبختانه برندن با این موضوع قبلا خیلی رو به رو شده بود و میدونست که جناب مدیرعامل چه عادتی رو باید وارد زندگیش کنه تا بتونه به عملکرد شخصی عالی برسه و رابطه اش با همسرش هم دوباره به اوج برگرده. اون شب، مدیرعامل به خونه رفت تا عادت جدید رو امتحان کنه. وقتی به راهرو رسید واسه یه دقیقه چشاشو بست و این کلمه رو با خودش تکرار کرد : رهایی، رهایی، رهایی.
همونطور که داشت این کلمه رو تکرار میکرد به بدنش دستور میداد تا همه فشار و تنش ها رو به سمت شونهها، گردن، صورت و فکش انتقال بده. بعد از اینکه احساس کرد تنش از بدنش خارج شده، از خودش پرسید : احساسی که میخوام تو خونه داشته باشم چیه؟ با پرسیدن این سوال، اون شروع کرد به ایجاد احساسی که نیاز بود تا با همسرش رو به رو بشه و اون رو تبدیل به بهترین شوهر دنیا بکنه.
آقای مدیرعامل درحالی که احساس میکرد اون شب یه آدم جدیده قدم زنان وارد خونهاش شد. بعد اون شب، به برندون یه ایمیل( email ) زد که توش نوشته بود که تازه بهترین شب عمرش رو تجربه کرده و از توضیح دربارش عاجزه. اون گفت که احساس میکنه دوباره متولد شده. استراتژي ( strategy ) که برندن اون شب به مدیرعامل یاد داد براساس واقعیتیه که بیشتر آدم های موفق از اون استفاده میکنن.
اون ها میدونن که این قدرت رو دارن که تو هر شرایطی احساسی که میخوان رو تو خودشون به وجود بیارن. اونا نیازی ندارن که احساسشون رو تو تمام روز به یه شکل نگه دارن . نیازی ندارن که بشینن و آرزو کنن که احساسی که میخوان بهشون رو کنه. برندن میگه : این خیلی واضحه که انسان های موفق تو بیشتر مواقع احساسی که میخوان رو خودشون به وجود میارن به جای اینکه تسلیم احساساتی بشن که بهشون تحمیل میشه. مثل جناب مدیرعامل، ما هم میتونیم تو موقعیت های مختلف احساسی که میخوایم داشته باشیم رو انتخاب کنیم.
میتونیم حسی که داره جلوی پیشرفت مون رو میگیره رو رها کنیم و به جاش احساسات سودمند جایگزین کنیم. نکته کلیدی اینه که تنش رو رها کنیم و تو هر تغییر موقعیتی، احساسات سودمند رو تو خودمون ایجاد کنیم. وقتی از میز کار به سمت یه جلسه میریم، تنش رو تو شونههامون آزاد کنیم و از خودمون بپرسیم که چه احساسی رو میخوایم تو این جلسه داشته باشیم. شما میتونین احساس کنجکاوی و صبر رو واسه این موقعیت انتخاب کنین. وقتی از محل کار یا مدرسه به سمت خونه میرین، میتونین تنش و فشار رو به سمت صورت و شونههاتون آزاد کنین و بپرسین قصد دارم چه احساسی رو تو خونه داشته باشم.
میتونین احساس قدردانی و صمیمیت رو واسه خونه انتخاب کنین و اگه دارین از خونه به سمت باشگاه میرین، تنش رو تو شونههاتون آزاد میکنین و از خودتون میپرسین : چه احساسی رو با خودم به باشگاه میبرم؟ میتونین احساس قدرت رو واسه این موقعیت انتخاب کنین. هر تغییر موقعیت تو طول روز فرصتیه که میتونین آزادسازی تنش رو انجام بدین و احساسی که میخواین رو تو موقعیت جدید ایجاد کنین. به تدریج این فرایند واستون تبدیل به یه عادت میشه.
عادت دوم : ضرورت شخصیت
از بین همه احساساتی که یه انسان موفق میتونه واسه خودش انتخاب کنه، احساس اضطرار ممکنه قدرتمندترین باشه. خواننده معروف باب مارلی ( Bob Marley ) یه جایی گفت : شما هیچ وقت نمیفهمین که چقدر قدرتمندین مگه این که قوی بودن تنها انتخابتون باشه. سان سو( Sun Tzu ) ژنرال مطرح چینی توی خاطراتش میگه وقتی ارتشش توی شرایطی میجنگیدن که هیچ جایی واسه عقب نشینی وجود نداشت، بخاطر کوه یا دریا، اون ها حقیقتا با مرگ دست و پنجه نرم میکردن و البته سه برابر بهتر مبارزه میکردن.
مثل باب مارلی و سان سو، آدمای موفق دیگه هم با این شرایط آشنا هستن. آدمای موفق فقط امید ندارن که کارشون رو عالی انجام بدن. اون ها موقعیت و ذهنیتی به وجود میارن که تو اون باید عالی عمل کنن. اونا این کار رو با ایجاد هویت واسه تلاش ها و اهدافشون انجام میدن. وقتی برندن از آدمای موفق میپرسه چرا اینقدر سخت کار میکنن یا چطور تمرکزشون رو، رو کارشون حفظ میکنن، معمولا پاسخ هاشون چیزی شبیه به اینه : این فقط خودمم. من نمیتونم چیزی غیر از این تصور کنم.
وقتی کاری که انجام میدین بخشی از خودتون باشه، توانایی این رو پیدا میکنین که هر فعالیتی رو به بهترین شکل انجام بدین. یه ورزشکار حرفه ای از ورزش های سنگین لذت آنچنانی نمیبره ولی اون این کار رو انجام میده چون خودش رو یه ورزشکار حرفه ای میبینه و ورزش سنگین کاریه که ورزشکارهای حرفه ای نیاز دارن که انجام بدن. بنابراین اون سر وقت به باشگاه میره و انرژی و زمانش رو صرف این کار میکنه و رنج رو هم به جون میخره. شما هم میتونین احساس ضرورت رو به روشی که بررسی میکنیم تو خودتون به وجود بیارین. فقط کافیه یه عادت رو تو برنامهتون بگنجونید.
وقتی واسه کاری رو صندلیتون میشینین، مثلا ساختن پادکست اما حوصلهش رو ندارین یا حسش نیست، به خودتون بگین : این منم. این کار منه. باید یه حس هویت رو نسبت به کاری که انجام میدین به وجود بیارین تا به هدفتون برسین. در نتیجه سخت تر از همیشه کار میکنین چون اگه نکنین، هویتتون رو از دست میدین. احساس از دست دادن هویت وحشتناکه و هیچ کس دوست نداره اون رو تجربه کنه. درواقع با ایجاد هویت واسه کارتون، یه ضرورت واستون به وجود میاد. ژنرال سو رو که یادتون نرفته. امکان عقب نشینی نیست و باید کاری رو انجام بدین که هویتتون رو پا بر جا نگه داره.
عادت سوم : یافتن نیازمند
آدمای موفقاز هدفمندی الهام میگیرن. این یه حس عمومی بین همهشونه. اما فرهنگ کاری میکنه این رو باور کنیم که داشتن هدف به معنی کمک به میلیونها نفر یا تغییر دنیاست. ولی برندن فهمید که موفق ترین آدما معمولا روی یه نفر تمرکز میکنن؛ نه میلیون ها نفر؛ نه گروهی از مردم؛ فقط یه نفر. بعضی از جواب هایی که برندن در طول مصاحبه هاش با آدم های موفق گرفت اینها بودن : اون به من نیاز داشت یا من نمیخواستم که اون رنج بکشه یا من میخواستم که این کار رو واسه اون انجام بدم چون فکر میکردم خوشش میاد. دونستن اینکه ما هم میتونیم نیروی هدفمندی رو تو خودمون ایجاد کنیم و با پیدا کردن یه نفر واسه کمک کردن بهش عملکردمون رو به بالاترین سطح برسونیم، به این معنیه که نیازی نیست که سال ها وقتمون رو صرف پیدا کردن یه خدمت بزرگ کنیم.
فقط باید یه آدم رو پیدا کنیم که واسه کمک کردن بهش مشتاق باشیم و بتونیم پاش وایسیم. واسه پیدا کردن همچین آدمی، بوچارد پیشنهاد میکنه که عادت پرسیدن این سوال رو تو خودمون پرورش بدیم : کی به من نیاز داره؟ اون میگه این سوال باعث میشه که نگاهی فراتر از عملکرد یا احساسات شخصی تون داشته باشین. با پرسیدن این سوال، شما این ضرورت رو بیشتر ایجاد میکنین که واسه کمک به دیگران بهترین خودتون باشین که بهتون اجازه میده تا زودتر به بالاترین سطح عملکرد برسین و این سطح رو واسه مدت بیشتری حفظ کنین. شما میتونین این عادت رو تو خودتون به وجود بیارین.
فقط کافیه که هروقت تمرکزتون درحال کاهشه و دارین تسلیم میشین این سوال رو بپرسین که کی به من نیاز داره. وقتی این سوال رو میپرسین، فردی رو تصور کنین که از کار شما سود میبره. مثلا شمایی که به پادکستمون گوش میدین میتونین تو این دسته قرار بگیرین. تصور اون فرد میتونه به تمرکزتون کمک کنه و شما رو نسبت به کارتون پایبند نگه داره. وقتی میپرسین کی به من نیاز داره، ممکنه به یکی از اعضای خانواده، یه هم تیمی یا یه مشتری فکر کنین که قصد کمک بهش رو دارین.
خلاصه اینکه، ما مجموعهای از عادت ها هستیم و با به کار گرفتن عادت های عملکرد عالی
میتونیم بهتر زندگی کنیم. همونطور که وینس لومباردی، سرمربی فوتبال آمریکایی یه جایی گفت : کیفیت زندگی آدما ارتباط مستقیمی با پایبندی اون ها به اهداف متعالیشون داره. چیزی که شنیدین لب مطلب کتاب عادت های عملکرد عالی اثر برندن بوچارد بود. این یه کتاب خوب با پیشنهادهاییه که میتونین بهشون عمل کنین و نتیجه بگیرین. امیدواریم از شنیدن این پادکست لذت برده باشین.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب اطاعت از آتوریته : نوشته: استنلی میلگرام
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب جادوی بزرگ فکر کردن : نوشته: دیوید شوآرتز
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب کد چاقی : نوشته: جیسون فانگ