یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب قبیله میلیونرها : نوشته: دیوید آزبورن، پَت هیبان
معرفی و خلاصه کتاب قبیله میلیونرها : نوشته: دیوید آزبورن، پَت هیبان
این کتاب در قالب داستان شش درس درباره قدرت اطرافیان به ما میده و نشون میده چقدر آدمای اطرافمون میتونن تو زندگی و کارمون تاثیر داشته باشن.
خلاصه متنی رایگان کتاب قبیله میلیونرها
برای رسیدن به موفقیت، راههای زیادی هست
شاید خیلیها هم فک کنن که راه رسیدن به موفقیت مسیریه که باید تنهایی توش قدم گذاشت و به مقصد رسید اما دیوید ازبورن و پت هیبان توی کتاب قبیله میلیونرها نظرشون عکس اینه.
اونا معتقدن که اتفاقا بودن توی جمع آدمهای درسته که ما رو به موفقیت میرسونه، چطوری؟ برای فهمیدن جواب بهت پیشنهاد میدم این کتاب رو از دست ندی.
شاید دلیل اینکه این کتاب رو برای گوش دادن انتخاب کردی این باشه که عنوان میلیونر رو توش دیدی. علیرغم اینکه این کتاب میتونه به تو کمک کنه که یه میلیونر بشی، اما محوریت اون بیشتر درباره قدرت شبکه ساختن، ارتباط گرفتن با دیگران و هدف داشتنه.
پس فارغ از اینکه هدفت راحت شدن از مشکلات اقتصادیت، پیدا کردن هدف برای زندگی یا رهایی از احساس تنهایی باشه کتاب قبیله میلیونرها نوشته دیوید ازبورن و پت هیبان میتونه به تو کمک کنه.
دیوید به عنوان نویسنده این کتاب خودش یه کارآفرینه و قبلا به همراه هال الرود Hal Elrod کتاب صبح معجزه میلیونرها رو نوشته. کتاب پیشرو، یه کتاب داستانیه که ۶ تا درون مایه اصلی رو دنبال میکنه. درونمایههایی که قدرت بودن درون قبیله آدمهای درست رو به تصویر میکشه.
برای شروع بریم سراغ درونمایه شماره ۶ تو کتاب
6.اثر تاثیرگذاری
سرنوشت تو توسط آدمهایی که اطرافت هستن شکل میگیره؛
اگه تا قبل از این مطالب مربوط به موفقیت رو دنبال کرده باشی احتمال این جمله رو شنیدی، اما بیا یه تمرین جالب انجام بدیم:
اسم ده نفری که بیشتر از همه باهاشون در ارتباطی رو روی یه کاغذ بنویس. بعد درامد سالانه شون رو جلو اسم هر کدوم یادداشت کن. در نهایت جمع کلشون رو تقسیم به ده کن. جواب، درامد سالانه احتمالی تو خواهد بود.
یعنی درامد تو میانگین درامد ادمهاییه که بیشتر باهاشون ارتباط داری.
اما سوال اینه که اصلا چرا دنیا اینجوری کار میکنه؟ چرا نمیشه که با دوستای کم درامد بگردی و همزمان یه کسب و کار رابندازی یا یه سرمایهگذار بشی؟ بذار رازش رو بهت بگم.
راز این ماجرا به مسائل زیست شناسی ما برمیگرده. نیاکان ما به صورت قبیلهای زندگی و رفتار میکردن تا بهم برای زنده موندن کمک کنن. این روزا تو میتونی تنها توی اپارتمانت زندگی کنی، با لپتاپت کار کنی و بری سر کوچه غذاتو از سوپرمارکت بگیری، بنابراین رفع نیازهای ابتدایی این روزا انقدری سخت نیست .
اما اون زمان زندگی توی قبلیه ضروری بود تا همه، مهارتها، انرژی و زمانش رو با هم روی یه کار بذارن تا بتونن مثلا شکار کنن یا غذا جمع کنن، سر پناه درست کنن و در مقابل شکارچیها از خودشون دفاع کنن.
برای اینکه توی یه قبیله باشی و بتونی با اونا زندگی کنی، باید مثل اونا باشی و البته اینکه اونا از تو خوششون بیاد. یعنی نمیشه که بخوای مخالف اونا باشی، متفاوت فک کنی، متفاوت غذا بخوری، متفاوت لباس بپوشی و رفتار کنی.
پس ادمهایی که دور خودت جمع میکنی روی خودت و داراییت اثر میذارن. بنابراین لازمه مطمئن شی که ادمهای درست رو دور خودت جمع میکنی.
توی قسمت بعد میخوایم راجع به این صحبت کنیم که چطور میشه اصلا این ادمهای درست رو پیدا کرد، البته به شرطی که همونطور که گفتیم متوجه باشی که چرا ادمهای درست کنارت روی تلاشهای تو توی زندگی اثر میذارن.
5.اثر افزاینده
یه دکتر عمومی رو تصور کنید، یه متخصص ستون فقرات رو هم همینطور که هر دوتاشون توی یه شهر زندگی می کنن. دکتر عمومی بیمارای زیادی رو با مشکل ستون فقرات تشخیص میده اما تخصص کافی برای درمان اونا رو نداره، پس یه فکری به ذهنش میرسه.
اون تلفن رو برمیداره و به اون متخصصه زنگ میزنه. بهش میگه که شرایط اینجوری و ازش میپرسه نظرت چیه من این بیمارهام رو بفرستم پیش تو و تو در عوض ده درصد پول ویزیتشون رو به من بدی؟
این یه معامله برد برد برای هر دوتاشونه. حالا تصور کنید که دکتر و متخصص ستون فقرات یه دوست جدید بازاریاب پیدا کنن. کسی که بتونه به اونا کمک کنه مراجعه کنندههای بیشتری داشته باشن در عوض این دوتا هم بهش کمک کنن که زندگی سالمتری داشته باشه. ادم سالم، بهتر فک میکنه، کار میکنه پس کارایی اونم خود به خود بالاتر میره.
میبینید چطوری سود این ادما با هم فزاینده میشه؟ حالا تصور کنید که این قبیله سه نفره بزرگتر بشه و یه ادم با روابط خیلی زیاد به اونا اضافه بشه.
اگه کتاب قله نوشته مالکوم گلدول رو احیانا خونده باشید مالکوم به این ادما میگه واسطه، افرادی که ادمایی زیادی رو میشناسن و میتونن خیلی سریع با دیگران دوست بشن.
مالکوم گلدول میگه: مساله فقط این نیست که اگه شما با یه واسطه اشنا بشین و بهش نزدیک شین ادم قدرتمندی هستین و موقعیتهای زیادی براتون به وجود خواهد اومد، بلکه هر چقدر یه ایده هم به واسطهها نزدیک بشه، قدرت و موقعیتهای بیشتر بهش نزدیک میشن. این قدرت، همون قدرت بودن تو قبیله ادمهای درسته.
پس با اونهایی در ارتباط باش که بتونی باهاشون موقیعتهای برد برد درست کنی.
4.اثر مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیر بودن در قبال دیگران قویترین نیرو توی دنیاست. اگه تو یه کارافرین توی خونه باشی کسی نیست که بهت بگه صب ساعت چند از خواب بیدار شو، درسته؟ انتخاب طبیعی از ما خواسته که همیشه مثل بقیه باشیم چون باعث میشده که بتونیم زنده بمونیم. مسئولیت پذیری هم ادامه همونه.
افرادی که به قبلیهشون متعهد بودن و مسئولیت بیشتری داشتن اغلب بیشتر هم تولید مثل میکردن، بنابراین افراد مسئولیت پذیر بیشتر ژنهای خودشون رو به نسل بعد منتقل میکردن.
حالا بعد از هزاران نسل از انسانهای اولیه میشه گفت که ما میراثی از مسئولیت پذیری از اونا به ارث بردیم. ما نسبت به دیگران احساس وظیفه میکنیم، نسبت به قولهایی که میدیم و حرفهایی که میزنیم.
3.اثر اصالت
تو خود واقعیت رو بین اونایی که بهشون اعتماد داری پیدا میکنی.
اعتماد کردن حسیای که بهت اجازه میده خود واقعیت باشی. ممکنه مدیر یه مجموعه باشی و سعی کنی هر روز جوری رفتار کنی که کارمندهات فک کنن خوب همه مجموعه اوکین یا مثل کس دیگهای رفتار کنی تا بتونی یه مشتری رو راضی کنی، ازت میخوام به اخرین باری فک کنی که با یه نفر به حدی راحت بودی که میتونستی هر چیزی رو دلت میخواد با هاش درمیون بذاری.
هر چیزی رو بگی بدون اینکه ترس اینو داشتی باشی که قضاوت بشی. اگه همچین تجربهای رو نداشتی بهت پیشنهاد میدم که دنبال یه سری روابط جدید با ادمهای دیگه بری. مثلا میتونی به یه گروه صخرهنوردی ملحق شی، جایی که اعتماد بین ادما برای بالا رفتن از صخرهها ضروریه یا هر فعالیت دیگهای که لازم باشه توش به دیگران اعتماد کنی.
2.اثر هدف داشتن
آدمهای درست، غنیترین منبع قدرت وجودت رو بهت نشون میدن.
پول هدف نیست و این دیوونه کننده ست که ما هر روز بخش زیادی از وقتمون رو صرف فک کردن به پول دراوردن، پول جمع کردن و پول خرج کردن و نگران بودن درباره پول میکنیم. پول، پول و پول.
یه بار درباره شغلت از خودت بپرس، اگه من بابت این کار پول نمیگرفتم چه دلیلی داشت که انجامش بدم؟ اگه بتونی به این سوال جواب بدی، هدفت رو پیدا کردی.
وقتی که یه گوشه با لپتاپ یا گوشیت تنها میشینی خیلی راحت ممکنه درگیر چیزای مسخره بشی، چیزایی مثل شهرت، زیبایی، پول و این جور چرت و پرتا ولی یادت باشه پول هدف نیست. پول وسیلهایه که بهت کمک میکنه به سمت هدفهات حرکت کنی. آدمهای درست، هدف تو رو بهت یاداوری میکنن.
و در نهایت:
1.اثر ارتباط گرفتن
زندگی تو به واسطه کیفیت روابطی که داری اندازهگیری میشه. توی کتاب ۵ حسرت بزرگ بعد از مرگ، نویسنده کتاب Bronnie Ware میگه که یکی از حسرتهای بزرگه اینه که میگی ایکاش بیشتر با دوستام وقت گذرونده بودم.
همینطور گفتن اینکه ایکاش جراتش رو داشتم تا صادقانهتر با خودم زندگی کنم نه زندگی ای که دیگران از من انتظار دارن. ایکاش جرات این رو داشتم که احساسات خودم رو بروز بدم.
با بودن توی قبلیه ادمهای درست میتونی از همه این حسرتها تو اخر زندگیت جلوگیری کنی، اصلا مساله اینه که چه فایدهای داره که قرار باشه روزی توی قبر بخوابی و حسرت اینو بخوری که چرا کارایی که میخواستی رو انجام ندادی؟
کارافرینهای زیادی هستن که به نظر میاد به همه چیز توی این دنیا رسیدن. رابطه خوب با خانمها، پول زیاد، مشاورهای خوب و غیره و غیره، ولی باور کنید که خیلی از اونا پشت صحنه این تصویر قشنگ روی زانوهاشون میشینن و گریه میکنن چون اون ارتباطهایی که ایدهال باشه رو ندارن.
اگه بخوایم اون چیزی رو که امروز یاد گرفتیم خلاصه کنیم، میتونیم بگیم که ما اثر تاثیرگذاری رو یاد گرفتیم یعنی، سرنوشت ما توسط ادمهای اطرافمون شکل میگیره.
با اثر افزاینده آشنا شدیم، اینکه ادمهای درست نتیجه تلاشهای ما رو چند برابر میکنن. اثر مسئلیت پذیری که به ما گفت احساس وظیفه داشتن قویترین نیروی موجود روی زمینه، اثر اصالت بهمون یاد داد که ما خود واقعی مون رو بین اونهایی که بهشون اعتماد داریم پیدا میکنیم.
اثر هدف داشتن که یعنی گروه آدمهای درست به ما فرصت این رو می ده که قویترین منبع قدرتمون رو پیدا کنیم و اثر ارتباط گرفتن که بهمون یاد داد زندگی ما به واسطه کیفیت روابطی که داریم سنجیده میشه. پس میتونیم بگیم پیام محوری کتاب قبیله میلیونرها نوشته دیوید ازبورن و پت هیبان اینه که افرادی که خودت رو باهاشون احاطه میکنی، اینده تو رو میسازن.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب گوگل چگونه کار میکند : نوشته: اریک اشمیت، جاناتان روزنبرگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب راهکار : نوشته: فیل اشتوتس و بری میشلز
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب هنر شفاف اندیشیدن : نوشته: رولف دوبِلی