خلاصه کتاب مرا به تفکر وادار نکن : نوشته: استیو کراگ

معرفی و خلاصه کتاب مرا به تفکر وادار نکن : نوشته: استیو کراگ

وقتی وارد یه فروشگاه بزرگ و تصور کن نقشه ای وجود نداره و مجبوری بدون هدف مشخصی، زمان و انرژیتو تلف کنی و بگردی. مثلاً می‌خوای به بخش لوازم ورزشی بری، اما تابلویی نمی‌بینی یا اصلاً میخوای بیرون بری، ولی بازم خبری از تابلوی خروج نیست.دنیای آنلاین هم همینطوریه! وقتی وارد یه وبسایتی میشی که طراحیش خوبه، می‌تونی هر چی نیاز داری رو تو چند ثانیه پیدا کنی. تو یه سایت نامرتب و درهم برهم، احساس سردرگمی میکنی و سریع خارج میشی. پس طراحی سایت خیلی مهمه. حالا سوال اینه که: «چجوری وبسایتی درست کنم که کاربرا عاشقش بشن؟» تو این پادکست به این سوال جواب میدیم.

خلاصه متنی رایگان کتاب مرا به تفکر وادار نکن

اکثر مردم به نحوه کار کردن چیزها اهمیت نمیدن

تصور کن از یه آدم تو خیابون بخوای در مورد نحوه کار یه مرورگر مثل کروم یا موتور جستجوی مثل گوگل توضیح بده. هرچند شب و روز ممکنه از این مرورگرها استفاده کنه، اما نمیتونه اطلاعات خاصی ازش بهتون بده و بگه یه مرورگر واقعا چیه.

به عنوان یه مثال دیگه، وقتی یه دستگاه جدید میخری، معمولاً به جای خوندن دستورالعمل های استفاده از دستگاه، فقط با دستگاه کار می کنی و وقتی بالاخره تونستی طرز کارش رو بفهمی، دیگه همیشه به همون روش خودت متعهد میمونی.

اگه دقت کرده باشی، خیلی وقتا فردی رو دیدیم که به جای استفاده از نوار URL مرورگر برای ورود مستقیم به یه سایت، آدرس URL کامل اون وبسایت رو جستجو میکنه! این یه مثال خوبه که بهمون یه فرایند تصمیم گیری رایج رو نشون میده، فرایندی که بهش میگیم تصمیم گیری «رضایت بخش».

اگه ازت بپرسن آدما چجوری مسائل رو حل میکنن، احتمالا میگی: اول اطلاعات لازم رو جستجو میکنن، بعد راه حل ها رو شناسایی میکنن، بعد راه حل‌ها رو با هم مقایسه میکنن و در نهایت، بهترین راه حل رو انتخاب میکنن. اما واقعیت اینه که، تصمیم گیری بر اساس استراتژی «رضایت بخشی» رویکرد خیلی ساده تریه.

برای مثال، یه مطالعه نشون داد که آتش نشانا، به عنوان افرادی که در شرایط پرفشار و پرخطر فعالیت میکنن، خیلی ساده خطاها رو بررسی و از اولین راه حل موجود استفاده میکنن.

اما کاربر اینترنتی فقط باید روی دکمه «بازگشت» تو مرورگر کلیک کنه و نیازی نداره مشکلی رو حل کنه! همه ما در زمان گشت و گذار تو اینترنت خیلی سریع تصمیم میگیریم. به عبارت دیگه، رفتار پیش فرض ما تو اینترنت اینه که روی اولین چیزی که توجه ما رو جلب میکنه کلیه میکنیم و وقتی به اون چیزی که میخوایم میرسیم، احساس باهوش بودن، راحتی و اعتماد به نفس میکنیم.

وبسایت‌تو رو برای انتقال بهتر و راحت تر اطلاعات به کاربران طراحی کن

تصور کن وارد یه سایت شدی و تو صفحه اصلیش این متن رو می‌بینی:

«به سایت فلان خوش اومدین. ما محصولات نوآورانه و راه حل های قابل سفارشی سازی رو به مشتریان در سطح جهانی ارائه می کنیم.» همه ما با این نوع اصطلاحات تبلیغاتی شرکتا آشناییم، اما هرگز نمی‌خونیمشون! چون معمولاً میخوایم سریع کارمون رو انجام بدیم و به جای خودن یه متن طولانی، یه نگاه سرسری می‌کنیم.

اگه وبسایتی رو طراحی میکنی و میخوای پیام خاصی رو منتقل کنی، مطمئن شو که از عناصر زیر استفاده میکنی:

  • پاراگراف های کوتاه
  • تیترها و
  • کلمات کلیدی هایلایت شده

این سه مورد رو با استفاده از سلسله مراتب بصری سازماندهی کن، اینطوری کاربرا میتونن تصمیم بگیرن که روی کدام قسمت های سایت تمرکز کنن. این مسئله خیلی مهمه، چون مطالعات نشون میدن که ما آدما خیلی سریع تصمیم میگیریم که به کجا نگاه کنیم و قسمت هایی نامربوطی مانند تبلیغات رو نادیده بگیریم.

به یه روزنامه فکر کن. در صفحه اول، تیترها، متن و تصاویر با دقت فرم بندی شدن، به طوری که خواننده میتونه فوراً مهم ترین چیز رو پیدا کنه. تو باید به همین شکل به وبسایتت فکر کنی. اونچه مهمه رو مشخص کن تا خواننده بتونه اون اطلاعات مهم رو به سرعت پیدا کنه و روش کلیک کنه.

همچنین مطمئن شو که کاربر خیلی راحت و ساده میتونه تو سایت بچرخه. اما سعی کن سایت رو طوری طراحی کنی که کاربر اطلاعات مهم رو با دو یا سه کلیک پیدا کنه، چون اگه اینطوری نباشه، کاربر اذیت میشیه.

ما تو بیشتر موارد تصور می کنیم که ساختن یه وبسایت مثل طراحی یه بروشور محصول برای خریداره. اما تو واقعیت، طراحی سایت بیشتر شبیه ساختن یه بیلبورد خیابونیه که باید خودروهاییه که با سرعت 100 کیلومتر در ساعت در حال حرکت می کنن رو به خودش جذب کنه.

گشت و گذار تو سایت باید ساده و راحت باشه

بازدید از یه وبسایت جدید تا حدودی مثل قدم زدن تو یه سوپرمارکتیه که قبلاً ندیدیم. فرق سایت با سوپرمارکت اینکه اگه چیزی که میخوای رو پیدا نکردی یا متوجه نشدی کجا باید پیداش کنی، تنها گزینه یه کلیک روی دکمه بازگشته.

برای افزایش راحتی گشت و گذار کاربرا تو سایت، داشتن یه نوار «منوی کامل» تو قسمت بالایی صفحه، کمک میکنه تا کاربر بدونه توی سایت دقیقا با چه چیزهایی سر و کار داره. علاوه بر این، هر صفحه از سایت باید شامل چهار عنصر زیر باشه:

اول، نوار جستجو. با یه نوار جستجو، بازدید کننده میتونه بلافاصله اونچه که به دنبالشه رو جستجو کنه.

دوم، مشخص کردن اینکه کاربر الان تو کدوم صفحس. مثلا اینطوری که رنگ منو تغییر کنه یا مسیری که کاربر اومده رو بهش نمایش بدیم.

سوم، استفاده از لوگوی شرکت تو صفحه اصلیه. لوگو باید تو هر صفحه ای وجود داشته باشه تا در صورت نیاز، کاربرا بتونن با کلیک روش، به صفحه اصلی سایت برگردن.

چهارم، اطلاعات و راهنمای سایته. تو این بخش تمام اطلاعات دقیق در مورد نحوه استفاده از سایت مانند نحوه ورود به حساب کاربری، بخش پرسش و پاسخ، نقشه سایت و غیره باید قرار بگیره.

اگه این چهار عنصر به درستی اجرا بشن، یه بازدیدکننده تو سایت شما احساس راحتی میکنه.

خلاقیت تو طراحی سایت خوبه اما استانداردها رو زیر پا نذار!

کاربرا انتظارات خاصی در مورد مکان قرارگیری و نحوه کار کردن با چیزها دارن، به این معنی که اگر چیزی متفاوت ارائه بشه، احتمالاً اذیتشون میکنه. تصور کنین اگه مجله مورد علاقه شما تصمیم بگیره شماره صفحات رو چاپ نکنه، این کار باعث سردرگمی شما میشه. به همین صورت هم ما به استانداردهای موجود تو وب هم عادت کردیم. به عنوان مثال،

هنگامی که کلمات به صورت افقی در بالای صفحه قرار میگیرن، فرض میکنیم که این قسمت منوی سایت رو نشون میده، چون هممون از قبل میدونیم که منو کجاس و چه شکلیه.

طراحان وب اغلب سعی میکنن استانداردها رو کنار بزارن و نوآورای کنن. اما استانداردها نشان دهنده بهترین و مؤثرترین شیوه ها برای ارتباط کاربر با سایته. تب ها مثال خوبی هستن، چون کاربران از قبل با مفهوم تب ها آشنایی دارن و می دونن که تب ها قابل باز و بسته شدن هستن.

البته، همیشه جایی برای نوآوری وجود داره ولی باید مطمئن بشی که هر چیزی که ایجاد میکنی، قابل استفاده باشه. در نهایت، اولویت مهم تجربه کاربریه.

صفحه اصلی وبسایتت باید کاربر رو جذب کنه

وقتی روی لینک سایتی از توییتر یا فیس بوک کلیک میکنی، وارد یه صفحه از وبسایت میشی. اما وقتی میخوای بفهمی به کجا رسیدی و تصمیم بگیری که آیا باید به محتوای سایت اعتماد کنی یا نه، معمولاً به صفحه اصلی سایت سر میزنی.

از اونجایی که صفحه اصلی خیلی مهمه، باید به بهترین شکل ممکن طراحی بشه. حین طراحی صفحه اصلی، اولین اولویت شما باید این باشه که کاربر با یه نگه سرسری جذبش بشه. این مهمه! چون باعث میشه بازدید کننده زمان بیشتری رو تو سایت بمونه. اگه یه بازدیدکننده از ابتدا احساس سردرگمی کنه، سریع از سایت بیرون میره.

برای جلوگیری از این موضوع چه کاری میتونی انجام بدی؟ موثرترین راه برای برقراری ارتباط با کاربران در صفحه اصلی، گنجاندن یه شعار یا جمله کوتاهه در کنار لوگو هست.

این جمله کوتاه هدف کل سایت رو بیان میکنه. یه شعار خوب ارزش سایتتو بالا میبره. مثلاً همه ما شعار معروف «متفاوت فکر کن» اپل رو کنار لوگوش دیدیم.

برای ارزیابی وبسایتت، آزمون و خطا کن

وبسایتت باید به راحتی قابل درک و استفاده باشه. اما از کجا مطمئن بشیم که وبسایتمون واقعا راحته و کاربر میتونه باهاش ارتباط برقرار کنه؟ ممکنه فکر کنی، بهتره از دوستام بپرسم! متأسفانه، شما نمیتونی تنها به قضاوت دوستای خودت تکیه کنی. چون دوستات نظرات شخصی خودشون رو ارائه میدن. اگه از یه طراح بپرسی، بهتون میگن که صفحات زیبا با فضای سفید زیاد و طرح های جذاب، تجربه بصری دلپذیری رو به کاربران ارائه میده.

هر کدوم از ما یه سری چیزها رو دوست داریم تو یه سایت ببینیم. مثلا بعضیامون دوست داریم تصاویر رنگارنگ تو سایت ببینیم. بعضیامون یه طراحی خیلی ساده و مینیمال رو ترجیح میدیم. نکته جالب اینکه هممون فکر می‌کنیم که این مدل طراحی که خودمون دوست داریم درسته. اما در واقعیت، هیچ پاسخ «درست» یا «نادرستی» در طراحی سایت وجود نداره و به همین دلیله که پرسیدن نظرات چند نفر هرچند میتونه ارزشمند باشه، اما خیلی کاربردی نیست و باید داده‌های بیشتری داشته باشیم.

بنابراین، باید همه چیزو تست کنیم. تماشای تعداد زیادی از کاربرا که سعی میکنن تو وبسایتت حرکت کنن، بهترین راه برای ارزیابی وبسایته. تست کردن کاره ارزشمندیه، چون چیزای «درست» و «نادرست» رو حذف میکنه و توجه شما رو به اونچه که واقعا اهمیت داره، جلب میکنه. پس با توجه به رفتار کاربرا، تغییراتی رو توی سایتت بده و ببین آیا تغییراتت مثبت بوده یا تاثیر منفی داشته و باعث شده کاربرا کمتر تو سایتت بمونن.

حرکت کاربران در سایتت رو ردیابی کن

وب‌سایتت باید برای هر کسی بدون پیش زمینه خاصی قابل درک باشه. هنگامی که گروهی رو برای تست کردن وبسایت انتخاب کردی، ازشون بخواه تو در سایتت حرکت کنن. یکی از اهداف این تست‌ها، باید سنجش میزان راحتی کاربر در حرکت کردن توی سایت باشه. با صفحه اصلی شروع کن.

از گروه بخواه تو صفحه اول حرکت کنن و در مورد اونچه که تجربه میکنن نظر بدن. اینطوری میفهمی که آیا گروه ایده اصلی سایت رو فهمیده یا نه.

سوالاتی مانند «به چی فکر میکنین؟» یا «به چی نگاه میکنین؟» رو بپرس. اما مطمئن شو که بر رفتار گروه تأثیر نمیذاری. از گروه آزمایشی بخواه تا همه ویژگی های سایت رو امتحان کنن. اگه گروه تو کاری شکست خورد، تلاش اونا رو برای حل مشکل تماشا کن و سپس اجازه بده به کلیک کردن ادامه بدن تا زمانی که خیلی ناامید بشن.

نکته مهم اینه که بهتره مدیران، اعضای تیم و سایر ذینفعان رو وادار کنی تا روند آزمایش رو با تو تماشا کنن. اغلب افراد با این فرض که سایت به اندازه کافی خوبه، به هدف آزمایش توجهی نمیکنن. اما اینکه ببینیم فردی در استفاده از سایت ما مشکل پیدا کرده و موفق نبوده، یه تجربه متفاوت و خیلی ارزشمنده. این کار مدیران رو وادار میکنه تا کاربردی بودن سایت رو جدی بگیرن. به احتمال زیاد، پس از حل مشکل، کلمه بعدی که از دهان یه مدیر خارج میشه اینه: «چرا زودتر این کار رو نکردیم؟»

در تست کردن نیازی به کارای وقت گیر نیست

بسیاری از تیم های توسعه وب از تست کردن فراری هستن، چون تصور میکنن که تست کردن به صرف زمان، هزینه و تخصص زیادی نیاز داره. اما اینطور نیست! تنها چیزی که اهمیت داره اینه که بعد از تست بتونی تو تصمیم گیریت آگاهانه عمل کنی و بفهمی که کاربران ممکنه تو کجای سایتت مشکل داشته باشن.

برای این منظور، فقط باید سه کاربر عادی رو تست کنی و از همه افرادی که فرآیند تست رو می‌بینن، بخوایی سه مشکل اصلی که این کاربران رو ناامید یا سردرگم میکنن رو حل کنن. بدون شک با مشکلات زیادی مواجه میشی. بنابراین، باید مسائل رو اولویت بندی کنی و فقط روی چیزهایی تمرکز کنین که نیاز به اصلاح دارن.

یکی دیگه از مزایای گروه آزمایشی اینه که میتونی فرآیند برطرف کردن مشکلات رو زودتر شروع کنی. هرچه زودتر مشکلات رو پیدا کنی، اعمال تغییرات هم آسون تر میشه. فقط در نظر بگیر که طراحی یه وبسایت جدید چقدر آسون تر از تغییر طراحی سایتیه که قبلاً ساخته شده.

همچنین میتونی قبل از اینکه یه وبسایت بسازی، از سایتای رقبا الهام بگیری. به این ترتیب، میتونی روند طراحی سایتت رو بهبود بدی. در نهایت، با انجام تست در مراحل اولیه، میتونی تصمیمات بهتری در طول فرآیند توسعه وبسایت بگیری که این کار باعث صرفه جویی در زمان میشه، چون لازم نیس همه چیز رو دوباره انجام بدی. تنها چیزی که طول میکشه، چند ساعت زمان و کمی پول نقده!

به نسخه موبایل سایتت توجه کن

دوران قبل از به بازار اومدن گوشی‌های هوشمند رو یادته؟ تقریبا گوشی ها هیچ کارایی برای گشتن تو اینترنت نداشتن. تا زمانی که اپل یه صفحه نمایش لمسی با ویژگی های کشیدن و فشار دادن رو معرفی کرد و وب گردی با تلفن همراه بسیار محبوب شد. حالا به جایی رسیدیم که مردم خیلی سریع تر شدن و میخوان همه چیز رو به راحت ترین شکل ممکن به دست بیارن و به محض اینکه با مشکلی در سایت مواجه میشن، به احتمال زیاد سایت رو ترک میکنن.

بنابراین مطمئن شو که سایتت تو نسخه موبایل با سرعت بالایی بارگیری میشه. علاوه بر این، طراحی سایت شما باید طوری باشه که بتونه تو صفحه نمایش کوچک گوشی جا بشه و همه اطلاعت رو به کاربرا نشون بده. اصطلاحا وب سایت شما باید ریسپانسیو یا واکنش گرا باشه. برای این مسئله هم اولویت بندی کن، چون در هر صورت اطلاعات کمتری رو میشه تو گوشی نمایش داد. پس عناصر مهم و ضروری سایت تو نسخه دسکتاپ رو وارد موبایل کن و بقیه موارد غیر ضروری رو حذف کن.

نکته مهم دیگه ای که باید به اون توجه کنی، اینه که اکثر مردم هر جایی که هستن، از اینترنت استفاده میکنن و میخوان همه کاراشونو داخل موبایل انجام بدن. به همین دلیله که همیشه باید رو بهینه کردن نسخه موبایل سایتت کار کنی. فقط به یاد داشته باش، تنها راه برای اطمینان از اینکه چیزی قابل استفادست و کاربرا میتونن به راحتی باهاش ارتباط بگیرن، تست کردن اونه. امیدواریم از شنیدن این پادکست لذت برده باشی.

در آخر، يک جمله طلایی از ايلان ماسک :