خلاصه کتاب من به شما یاد می‌دهم ثروتمند شوید : نوشته: رمیت ستی

معرفی و خلاصه کتاب من به شما یاد می‌دهم ثروتمند شوید : نوشته: رمیت ستی

این کتاب به ما راهکارهای عملی میده که به کمک اون‌ها بتونیم هزینه‌هامون رو کم کنیم و با استفاده از قدرت مذاکره، شانس پیروزی توی مذاکرات و انجام معاملات بزرگ رو به دست بیاریم.

خلاصه متنی رایگان کتاب من به شما یاد می‌دهم ثروتمند شوید

کتاب من به شما یاد می دهم تا ثروتمند شوید یه کتاب غیر داستانی توی ژانر کتاب‌های انگیزشی و موفقیته که توی سال ۲۰۰۹ بر اساس تجربه های بلاگر و کارآفرین معروف رامیت ستی منتشر شده

رامیت مشاور مالی و کارآفرین ۳۸ ساله آمریکاییه که از سال ۲۰۰۵ بلاگری رو شروع کرده و بعد از سال‌ها بلاگر بودن، تونسته آموخته های خودش رو در زمینه اقتصاد و سرمایه‌داری توی این کتاب گردآوری و به خواننده‌هاش عرضه کنه.

علاوه بر اون رامیت صاحب یه وبسایت به اسم همین کتابه که ماهانه بیشتر از ۱۷۵ هزار خواننده داره. کتاب 'من به شما یاد می‌دهم تا ثروتمند شوید' با فروش بیشتر از ۵۰۰ هزار نسخه ، توی لیست کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز ( New York Times‌ ) و وال استریت ژورنال ( Wallstreet journal ) قرار گرفته و به یکی از محبوب ترین کتاب‌ها برای علاقه مندان علم اقتصاد و سرمایه‌داری تبدیل شد.

این کتاب توی سال ۲۰۱۹ بروزرسانی و یه نسخه جدید ازش منتشر شده. خود ستی درباره کتابش این طور مینویسه : سریع ترین راه ثروتمند شدن، گرفتن پول از راه ارثیه اس. دومین راه خوب برای پولدار شدن ، دانش و نظمه. اگه اون قدر شهامت دارین که کار درست رو انجام بدین من راه رو به شما نشون میدم.

خوندن این کتاب رو به همه عاشقان پول و سرمایه و کسایی که میخوان مسیر زندگیشون رو تغییر بدن پیشنهاد میکنم. در ادامه توی هفت درس حرف اصلی کتاب رو براتون روشن میکنیم. امیدوارم تا آخر پادکست همراهمون باشین.

درس اول : میزان درآمدتون رو نادیده بگیرید

این که چطوری دخل و خرجتونو مدیریت کنین محل بحث خیلی از نویسنده‌های کتاب با موضوع اقتصاد و داراییه. تقریبا همه اون ها سعی میکنن یه راهکار ثابت رو به همه بقبولونن: خرجاتونو مو به مو رصد کنین. تازه ادعاشونم میشه که این کار خیلی ساده اس. جالب این جاست که هیشکی هم این کار رو انجام نمیده.

توی کتاب گفته که به جای این کارا بیاین واسه خرج کردن درآمدتون برنامه ریزی کنین. اول یه کاغذ و قلم بردارین.

هروقت برداشتین ادامه شو میگم... .

حالا کاغذ رو به چهار قسمت تقسیم کنین. درواقع درآمدتون باید به چهار دسته تقسیم بشه: پنجاه تا شصت درصد صرف مخارج روزانه مثل پرداخت قبض‌ها ، خوراک، مالیات بدهی و غیره ؛ ده درصد صرف سرمایه گذاری های بلندمدتتون؛ پنج تا ده درصد برای پس انداز اهداف آیندتون مثل ازدواج یا مسافرت تعطیلات و بیست تا سی و پنج درصد برای خرج شخصی.

اگه واقعا میخواین زندگیتون رو عوض کنین، پس این دستورالعمل رو یادتون نره. همچنین تلاش کنین به جای این که بیشتر پس انداز کنین پول بیشتری دربیارین.

چطوری؟

میتونین درخواست اضافه حقوق بدین، شغل پردرآمدتری انتخاب کنین یا علاوه بر شغل اصلیتون دورکاری انجام بدین. نکته طلایی اینه که به جای خسیس بودن صرفه جو باشین. این دوتا رو اشتباه نگیرین.

آدمای صرفه‌جو به ارزش چیزها اهمیت میدن و این اولویت اولشونه. اونها بلندمدت فکر میکنن و آینده نگرن. سعی میکنن کمترین قیمت رو پیدا کنن اما به چیزهایی که نیاز دارن واقعا اهمیت میدن و واسش خرج میکنن. درمقابل آدمای خسیس فقط به قیمت نگاه میکنن و ارزونی به راحتی میتونه گولشون بزنه.

اون ها کوتاه مدت فکر میکنن و به قول معروف فقط جلو پاشونو میبینن. اگه بهشون برنخوره یه‌کم بی منطقن و سعی میکنن تا جایی که میشه همه چی رو مجانی به دست بیارن. در نهایت یه آمار جالب بگم؛ تحقیقات نشون دادن که پنجاه درصد از حدود هزار میلیونر دنیا هیچ وقت برای کت و شلوارشون بیشتر از چهارصد دلار و برای ساعتشون بیشتر از دویست و سی و پنج دلار پرداخت نکردن.

درس دوم : کاری کنین که حساب هاتون به صورت خودکار با هم مچ بشن

با این چند ساعت میتونین در دراز مدت زمان زیادی رو ذخیره کنین. این روشیه که میشه باهاش آگاهانه زمان رو مدیریت کرد. نویسنده عقیده داره که هر ماه فقط سه ساعت زمان نیازه که بتونین دخل و خرجتونو مدیریت کنین.

شما به دستمزد، حساب جاری، حساب پس انداز و یه کارت بانکی احتیاج دارین. بیاین با دستمزدتون شروع کنیم.

فرض کنین ماهیانه صدهزار تومن حقوق میگیرین. قبل از اینکه دستمزد تو جیبتون جاری بشه پنج درصد به عنوان مالیات از دست میره که راجع به اون می تونید با صاحب کارتون صحبت مفصلی بکنین! باقی مونده پول میره توی حساب جاری شما.

روز پنجم هر ماه پنج درصد از حقوقتون باید صرف سرمایه گذاری بشه که حالا این سرمایه گذاری میتونه طلا، سکه، صندوق سرمایه گذاری یا هر چیز دیگه‌ای باشه. علاوه بر این پنج درصد هم باید به پس اندازتون اختصاص بدین. باقی مونده پول باید صرف هزینه های روزمره‌تون مثل قبض و بدهی و از این جور چیزا بشه.

مسئله دیگه اینه که باید کارت بانکی تهیه کنین که از حساب جاریتون پول برداشت کنه.

بنابراین شما از مقدار پولی استفاده میکنین که برای خرج شدن برنامه ریزی شده. همه این فرایند رو میتونید از طریق صفحه آنلاین حساب بانکیتون هم محاسبه کنین. معمولا یه مقدار پول هم از قبل توی حسابتون هست؛ فرض کنین ۵۰ هزار تومن که باید توی حسابتون بمونه.

ممکنه تو نگاه اول این کار پیچیده و سخت به نظر بیاد ولی شک نکنین اگه انجام بدین سخت نیست. لطفا نتیجه رو برامون تو کامنت‌ها بنویسین و ما رو از جزئیات کار بی بهره نذارین.

درس سوم : شش قانون کارت‌های اعتباری

قانون اول : بدهی خودتون رو به طور منظم پرداخت کنین. اگه یه قسط رو از دست بدین اعتبار شما کم میشه و حتی امکان داره طلبکار محترم مبلغ بدهی رو با عنوان سود افزایش بده که در اون صورت اتفاقات بدی در انتظارتونه.

قانون دوم : تمام هزینه‌های اضافی که روی کارتتون اعمال میشه رو حذف کنین. تلفن رو بردارین و به بانکتون زنگ بزنین. بگین که شما برای سالیان طولانی توی بانکشون حساب داشتین و دوست دارین که هزینه‌های اضافه رو حذف کنین.

اینطوری نگین که آیا میشه این هزینه‌ها رو حذف کرد. بگین دوست دارم این هزینه‌ها حذف بشن. میدونم راحت نیست، ولی از دید بانک، قیمت از دست دادن مشتری‌ای مثل شما خیلی بالاس پس این برای خودشون بهتره که با درخواست شما موافقت کنن.

قانون سوم : از بانکتون بخواین که نرخ سود سالانه‌تون رو کاهش بده. اگه ازتون پرسیدن چرا، بهشون بگین که شما همه قسط هاتون رو تو چند ماه گذشته سرموقع پرداخت کردین و بانک‌های بهتری رو میشناسین که نرخ بهره بهتری از اون‌ها دارن. بر اساس تجربه رامیت این کار تو نود درصد مواقع موفقیت آمیزه.

قانون چهارم : کارت‌هاتون رو به طور مداوم فعال نگه دارین. وام دهنده‌ها این فعالیت رو دوست دارن. هر چی بیشتر یه حساب رو فعال نگه دارین اعتبارتون بالاتر میره و و سر کیسه وام‌ دهنده‌ها رو شل‌تر میکنه.

قانون پنجم : اعتبار بیشتری کسب کنین. این توصیه برای خوش حساباییه که بدهی ندارن و قبض هاشون رو هر ماه پرداخت میکنن.

اگه وام دهنده ها ببینن که رقباشون به شما وام دادن و شما قسطاشون رو دقیقه نودی پرداخت نکردین و خون‌شونو به جوش نیاوردین، اونا با خیال راحت‌تری پولشون رو دست شما میدن و این اعتبار به شما کمک میکنه که مبالغ بالاتری درخواست کنین.

قانون ششم : از جایزه‌هاتون استفاده کنین. منظور از جایزه تخفیف‌ها و پاداش‌های کاری میشن که گاه و بیگاه به چنگتون میاد.

درس چهارم : چطوری بدهی‌های لعنتی رو پرداخت کنیم

۷۰ درصد آمریکایی ها میتونن تو این مسئله تعادل ایجاد کنن. و کم تر از پنجاه درصد اونها از دوستهاشون کمک میگیرن. این آمار نشون میده که معمولا کسایی که زیر بار بدهی هستن نمیتونن کمر راست کنن و از این وضعیت بیرون بیان.

فقط نصف امریکایی‌ها حداقل بدهی‌هاشون رو به صورت ماهانه پرداخت میکنن. رامیت تنها راه نجات رو بهمون نشون میده. اون معتقده نکته طلایی برای رهایی از این وضعیت اینه که بدهی‌های و قبض‌های خودمون رو ماهانه به صورت کامل پرداخت کنیم. در ادامه پنج گام رو برای خلاص شدن از قسط‌های عقب افتاده باهم بررسی میکنیم :

گام اول : کل مبلغ بدهی‌هاتون رو حساب کنین.

گام دوم : تصمیم بگیرین که کدوم بدهی رو میخواین اول پرداخت کنین.

گام سوم : سعی کنین سود سالانه رو با مذاکره کاهش بدین.

گام چهارم : تصمیم بگیرین که منبع پرداخت بدهی‌هاتون از کدوم پول باشه. ممکنه این پول از کم کردن خرج‌هاتون و اولویت بندی اونها حاصل بشه. البته شاید این راه حل چندان باب دلتون نباشه ولی مطمئن باشین تاثیرگذاره.

گام پنجم : شروع کنین. نه از ماه دیگه؛ نه از هفته دیگه؛ نه از شنبه؛ از همین حالا. بلند شین دیگه.

درس پنجم : وام دانشجویی رو چطوری پرداخت کنیم

رامیت شوخی نمیکنه؛ بازپرداخت وام دانشجویی سخته. رامیت میگه اگه بتونین ماهانه کمی بیشتر از مبلغ قسط مثلا پنجاه تومن بیشتر پرداخت کنین، این باعث یه تصور پیروزی توی ذهن شما میشه و این به شما کمک میکنه که بهتر و بیشتر روی بازپرداخت وام تمرکز کنین.

میتونین با وام دهنده تماس بگیرین و ازش بخواین که شرایطی رو فراهم کنه که بتونین راحت تر قسط‌هاتون رو پرداخت کنین. شاید با یه تماس بشه مقدار زیادی پول ذخیره کرد.

درس ششم : افسانه تخصص مالی!

توی سال ۲۰۰۱ ، فردریک بروشت( Frederick Brochet ) از دانشگاه بوردکس( ‌Bordeaux ) تحقیقی انجام داد که صنعت مشروب رو شوکه کرد. فردریک ۵۷ متخصص رو دعوت کرد تا دو شراب مختلف رو ارزیابی کنن.

یکی قرمز، یکی سفید. بعد از تست شراب‌ها متخصص‌ها شراب قرمز رو قوی، ژرف و تند توصیف کردن و به شراب سفید لقب‌های سرزنده، تازه و لطیف رو دادن.

ولی هیچ کدوم از اونها متوجه نشدن که هر دو اون شراب‌ها در اصل سفید بودن و شراب قرمز از قبل با رنگ مصنوعی ترکیب شده بود! یه لحظه بهش فکر کنین. ۵۷ تا دانشمند نتونستن متوجه بشن که داشتن دو تا شراب یکسان با رنگ‌های مختلف میخوردن.

همیشه به ما توصیه میکنن که به حرفای متخصص‌ها گوش کنیم و از اون ها کمک بگیریم ولی درنهایت به این نتیجه میرسیم که تخصص در گرو دستاورده. شما میتونین بهترین مدارک از بهترین دانشگاه‌ها رو داشته باشین اما اگر نتونین دستاورد خوبی داشته باشین تخصصتون به هیچ دردی نمی‌خوره.

متخصص مالی‌ای که تلاش میکنه بازار رو پیش‌بینی کنه لزوما بهتر از یه فرد تازه‌کار نیست. حقیق اینه که شما نمیتونین آینده رو پیش بینی کنین. فقط این که یه مدیر مالی امسال باعث سود ۸۰ درصدی شما شده باعث نمیشه که سال بعد همه همین نتیجه رو تکرار کنه. متخصص‌ها میتونن دستاورد خوبی به ارمغان بیارن ولی از اون طرف شکست هاشون رو پنهان میکنن. به این اصل میگن اصل تعصب بقا و به خاطر همین مسئله شما به یه متخصص دستمزد بالاتری رو پرداخت میکنین.

درس هفتم : زندگی خوب فقط به پول نیست

رامیت پیشنهاد میکنه که از خودتون دو تا سوال مهم رو بپرسین : چرا میخواین پولدار شین و پولدار بودن برای شما چه معنایی داره؟ رامیت میگه برای من آزادی‌ای که پول به همراه میاره اهمیت داره.

یه زندگی غنی برای من زندگی‌ایه که توش بتونم پول کافی برای برآوردن نیازهای اصلی خودم رو داشته باشم و یه مقدار پول اضافه تر که بتونم دور دنیا رو بگردم و همه جا مثل خونه‌ام باشه.

من زیاد مادی نیستم. در نتیجه چیزهای زیادی نمیخوام؛ به جز کتاب، که از اون هم نمیشه خیلی زیاد داشت. این سوال‌ها رو از خودتون بپرسین و بهشون جواب بدین. پاسخ هاتون رو تو کامنت‌ها برامون بنویسین.

در آخر، يک جمله طلایی از ايلان ماسک :