خلاصه کتاب مهم‌ها را بسنجید : نوشته: جان دوئر

معرفی و خلاصه کتاب مهم‌ها را بسنجید : نوشته: جان دوئر

این کتاب درباره سیستم OKR به معنی "اهداف و دستاوردهای کلیدی" صحبت می‌کنه و می‌گه که چطور شرکت‌های بزرگی مثل گوگل تونستن با این سیستم، دنیا رو متحول کنن! کتاب مهم‌ها را بسنجید به همه مدیران و کارآفرینان برای پیشبرد اهداف و شفاف کردن مسیر موفقیت پیشنهاد می‌شه.این روزا اکثر آدما دوست دارن واسه خودشون یه بیزنسی داشته باشن، یه تیم قدرتمند بسازن و به درآمد خوبی برسن و توی ذهن شون کلی هدف و ایده هست که میخوان اجراییش کنن. اما در نهایت چند نفر موفق میشن تا به هدفاشون جامه ی عمل بپوشونن؟ و آدم موفقی بشن؟

خلاصه متنی رایگان کتاب مهم‌ها را بسنجید

برای اینکه بتونیم توی بهترین و کمترین زمان ممکن به هدف هامون برسیم و رشد کنیم از چه تکنیکی استفاده کنیم؟

سیستم های زیادی وجود داره که شرکت ها و سازمان ها می تونن ازش استفاده کنن برای داشتن یه برنامه درست و اصولی ، اما به نظر ما یکی از بهترین روش هایی که برای هدف گذاری و رسیدن به یک تیم موفق وجود داره، سیستم هدف گذاریه OKR که جان دوئر توی کتاب "مهم‌ها را بسنجید" مطرحش می کنه. تکنیکی که شرکت بزرگی مثل گوگل، از زمانی که یک شرکت 30 نفره بود تا به الان که یک شرکت با 80 هزار نفر هست ازش استفاده کرده و همین طور استارتاپ های بزرگی مثل MyFitnessPal ادعا کردن که با همین روش تا الان دووم آوردن و تونستن خودشونو ‌سرپا نگه دارن. پس این خلاصه کتاب رو از دست نده که قراره کلی نکته های خوب ازش یاد بگیری.

نویسنده کتاب جان دوئر(John Doerr) که یکی از ثروتمندترین نویسنده های آمریکاییه، اون توی شرکت‌های بزرگی مثل گوگل، آمازون، و نت اسکیپ سرمایه گذاری کرده و در حال حاضر بیش تر از یک میلیارد دلار ثروت داره. دوئر که از سرمایه گذارای اصلی و عضو هیئت مدیره گوگل و آمازون بوده ، به ایجاد بیش از نیم میلیون شغل کمک کرده و همچنین در کنار شغلش خدمات و مشاوره های ارزشمندی رو به کارآفرینای زیادی داده تا شرکت های نوآور و خلاقی رو بسازن.

این نویسنده توی سال 2018، کتابی رو با عنوان "مهم‌ها را بسنجید" نوشت، که به سرعت توی لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز قرار گرفت. بریم که باهم خلاصه ی این کتاب پرفروش رو بشنویم.

جان دوئر میگه همه ی آدما دوست دارن همیشه بالاترین عملکرد رو داشته باشن. چه توی زندگی فردی چه توی محل کار. اما به راحتی نمیشه به این موفقیت رسید. از نظر نویسنده لازمه ی شروع هر کاری داشتن هدفه. فرقی نمی کنه شما توی زندگی شخصیتون بخواید کاری رو انجام بدید یا مدیر یه بیزنس باشید و در حال تیم سازی و گسترش کسب و کارتون،

به هرحال داشتن هدف لازمه ی هر کسب و کاریه. یجورایی هدف همون نقطه ی شروع شماست.دوتا سوال هست که باید بهش جواب بدیم:اول اینکه دوست داریم به چه چیزی برسیم؟
و دوم اینکه چطور به این هدف برسیم و چطوری متوجه بشیم که به هدفمون نزدیک شدیم؟جان دوئر توی این کتاب سیستم OKR رو معرفی میکنه. OKR تکنیکیه که خیلی از غول های استارتاپی دنیا برای رسیدن به اهدافشون ازش استفاده می کنن.

اما OKR چیه؟ و چطور باید ازش استفاده کنیم؟

وقتی می بینیم شرکتای بزرگی مثل گوگل، آمازون و اسپاتیفای از این روش استفاده می کنن و نتیجه های خوبی هم گرفتن، مشتاق می شیم که در موردش بیشتر بدونیم.

OKR یه سیستم هدف گذاریه و در واقع مخفف عبارت Objective & Key Results به معنای "اهداف و نتایج کلیدیه"

هر شرکت یا سازمانی با یک سری هدف ها و برنامه ها شروع به کار می کنه و با این امید ادامه میده که در انتها به هدفاش برسه و تیمش رو گسترش بده و درامد خوبی هم کسب کنه

اما باید بدونید بدون داشتن یه سیستم هدف گذاری خوب این اتفاق نمی افته و به همین دلیل هم هست که خیلی از استارتاپ ها تو نیمه های راه مجبور میشن انصراف بدن و شرکتی که با کلی امید و آرزو ساخته شده متاسفانه از بین میره.

پس بریم ببینیم OKR چیکار میکنه و چطور به ما کمک می کنه؟ ایده تکنیک OKR یا مدیریت بر مبنای اهداف و نتایج کلیدی ، برای اولین بار توی شرکت اینتل مطرح شد و سال ها بعد جان دوئر توی کمپانی بزرگ گوگل اون رو با یکم تغییر معرفیش کرد.

ساده تر بخوایم بگیم OKR یه چارچوب تعیین هدفه که به شرکت ها و سازمان ها کمک می کنه هدف هاشون رو تعریف کنن و به صورت دوره ای نتایج رو ارزیابی کنن. شرکت گوگل که کار خودش رو با 30 نفر شروع کرده بود با استفاده از این روش تونست تعداد کارمنداش رو به هزاران نفر افزایش بده و سال هاست که از این روش برای پیشبرد اهداف سازمانیش استفاده می‌کنه.نویسنده با معرفی این تکنیک سه تا نکته رو میگه که با عمل کردن بهشون می تونید یه سیستم هدف گذاری، درست کنید و از اون برای رسیدن به هدف هاتون استفاده کنید.

مورد اول: داشتن یک‌ هدف جسورانه

دوئر توی کتاب "مهم‌ها را بسنجید" میگه باید اهداف جسورانه ای داشته باشید و خودتون رو با هدفای کوچیک و سطحی سرگرم نکنید. گاهی بهتره به جای واقع گرا بودن، آرمان گرا باشیدو جسور فکر کنید.

یه مثال ساده بزنیم: فرض کنید که شما برای خودتون این هدف رو تعیین کردید

یه باطری بسازید که دو ‌برابر بیشتر از یک‌ باتری معمولی عمر کنه و وزنش هم نصف باتری معمولی باشه و شما باور دارید که می تونید این کار رو‌ انجام ‌بدین.اما در نهایت شما موفق به ساخت باتری میشید که فقط 10 درصد بیشتر از یک باتری معمولی عمر می کنه و 10 درصد از اون سبک تر.

درسته که شما از نظر فنی شکست خوردین اما در روند این کار چیزای زیادی رو‌ یاد گرفتین و مهارت های باارزشی رو کسب کردین . با این مثال بهتون یادآوری کردیم که چطور انتخاب یک هدف می تونه شمارو رشد بده و مهارت هاتون رو افزایش بده.اهداف جسورانه و بزرگ، باعث رشد شما میشه.

گاهی از خودتون بپرسید:اگه از محدودیت ها رها می شدم و منابع نامحدودی داشتم، دوست داشتم چه چیزی رو توی دنیا بسازم و خلق کنم ؟یا اگه فرصتی منحصر به فرد برای بهترین بودن توی یک چیز، توی جهان داشتم چه اتفاقی می افتاد؟ و چه کاری انجام می دادم؟شما می تونید به هدفای ایده التون برسید، به شرطی که از تفکر غیر ممکن بودن فاصله بگیرین. اما یادتون باشه اهداف بزرگ رو توی بازه های زمانی کوتاه انتخاب نکنید تا ناامید و بی انگیزه نشید.

زمانی که بنیاد خیریه گیتس کارش رو شروع کرد، هدف اون ها ریشه کن کردن مالاریا تا سال 2015 بود اما اون ها خیلی زود متوجه شدن که این، یک‌ هدف غیرممکنه که باعث شده انگیزه تیم از بین بره. به همین دلیل اون ها این هدف رو برای سال 2040 تعیین کردن.این هدف همین الان هم خیلی بزرگه، اما باور پذیره!شما با انتخاب درست هدف و بازه زمانی می تونید الهام بخش تیم تون باشید.

مورد دوم: تعریف نتایج کلیدی- نتایجی که از نظر کیفی و کمی قابل بررسی باشه

برای این که بهتر این مورد رو متوجه بشید یه مثال براتون میزنیم:فرض کنید ما هدفمون رو افزایش درآمد و سود تعیین کردیم، بعد از انتخاب هدف نوبت می رسه به تعریف نتایج کلیدی. پس باید یک سری نتایج کلیدی تعریف کنیم

این نتایج باید جوری باشن که اگه بهشون رسیدیم بتونیم بگیم که ما به هدف هامون رسیدیم. نتیجه های کلیدی ما می تونه افزایش میزان فروش یا گرفتن مشتری های جدید یا تعامل با افراد جدید توی حوزه کسب و کارمون باشه.

یادتون باشه این نتایج باید بین 3 تا 5 مورد باشه و بیشتر نشه. شما باید تمرکزتون رو روی همین نتایج بذارید تا به هدفتون نزدیک تر بشید. از طرفی این نتایج باید قابل اندازه گیری باشه. ویه نکته مهم: یادتون باشه اهداف و نتایج کلیدی رو با فهرست وظایف اشتباه نگیرید. وظایف با توجه به این اهداف و نتایجه که تعریف میشه.

مورد آخر: سیستم چک کردن با رنگ یا سیستم کدگذاری رنگی

این سیستم این طوری عمل می کنه که هر هفته ، هر ماه یا سه ماه یک بار یه‌ نگاهی به نتایج کلیدی خودتون بندازید. شما می تونید نتایجتون رو به صورت بازه سه ماهه در نظر بگیرید ولی بهتره پایان هر هفته یه نگاهی به اون ها بندازین و اون ها رو به روز کنین و در صورت نیاز به اعضای تیم تون بازخورد بدین. برای این سیستم از سه تا رنگ استفاده می کنیم. سبز ، زرد و قرمز

به این صورت که کنار هر نتیجه باید یکی از این رنگارو بذارید.

رنگ سبز به این معنیه که شما حدودا بین ۷۰ تا ۱۰۰ درصد به اهدافتون رسیدین و می تونید توی همین مسیر بمونید و به جلو حرکت کنید.

رنگ زرد واسه وقتیه که شما تو بازه ی 30 تا 70 درصد هستید . بدبین نباشید اما با این رنگ نیاز به کمی بررسی دارین.

به عنوان مثال اگه نتیجه کلیدی شما گرفتن 100 تا مشتری جدید توی سه ماه بوده، اما بعد از یک ماه فقط تونستید 10 تا مشتری بگیرید، نیاز دارین تا یه بررسی توی نتایج تون داشته باشین و احتمالا باید روش های دیگه ای رو امتحان کنین.رنگ قرمز یه زنگ خطر برای اهداف و نتایج کلیدیه شما است،رنگ قرمز وقتی کنار نتیجه قرار بگیره معنیش اینه که نتایج شما بین 0 تا 30 درصد موفق بوده.

پس شما باید از ابتدا اهداف و نتایج تون رو بررسی کنید. شاید نیاز داشته باشید هدف تون رو تغییر بدین یا نتایج جدیدی رو تعریف کنین.

یه نکته مهم هم بهتون گوشزد کنیم. اگه توی سیستم کدگذاری رنگی همیشه کنار نتایجتون رنگ سبز باشه، نشونه خوبی نیست. این نشون میده هدفای شما به اندازه کافی بزرگ و جسورانه نبودن.

پس سعی کنید اهدافی رو برای خودتون داشته باشید تا سخت تر و جسورانه تر باشه.یه جورایی توی این سیستم نتایج باید بین رنگ های سبز و زرد باشه. با این سیستم کد گذاری شما اهداف رو چالشی تر می کنین و البته در کنارش خودتون هم پیشرفت می کنین.باهم یه جمع بندی از مطالبی که گفتیم داشته باشیم.

اگه می خواید کار مهمی رو انجام بدین ، هدفتون ‌رو به یک هدف جسورانه تبدیل کنید که هم الهام بخش تون باشه و هم باعث رشدتون بشه. بعد به صورت دوره ای اون هارو بررسی کنید و بهشون رنگ بدید: قرمز- زرد و سبز. با این کار به صورت دوره ای پاسخگوی خودتون هستین و از مسیر درست خارج نمیشید.این نکته رو هم اضافه کنیم که روش OKR فقط برای سازمان ‌ها کاربرد نداره و می‌تونیم از اون برای اهداف فردی مون هم استفاده کنیم. چیزی که خیلی اهمیت داره اینه که باید هدفامون واضح و دقیق باشه و وظایف و مسیولیت ها روشن و مشخص باشه و برای رسیدن به اون ها تلاش کنیم.

مشخص کردن هدف توی تکنیک OKR باعث میشه که ما از مسیولیت هامون آگاه باشیم ، تمرکزمون بیشتر باشه و از مسیر منحرف نشیم.

توی سازمان هم وقتی هدفای سازمانی ملموس و واضح باشه و وظایف هر شخص توی شرکت مشخص باشه، زمان و انرژی کمتری هدر میره و احتمال این که افراد از مسیر مشخص شده منحرف بشن خیلی کمه.

اگر مدیر یک کسب و کارهستین یادتون باشه که اهدافتون باید همسو با منافع شرکت باشه در غیر این صورت خیلی زود شکست می خورین. امیدواریم که این خلاصه کتاب براتون مفید باشه و بتونید با تکنیک OKR به اهداف جسورانه ای که دارید جامه عمل بپوشونید و کنار نتایجتون همیشه رنگ های سبز و زرد باشه.

در آخر، يک جمله طلایی از ايلان ماسک :