یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب میلیونر خونه بغلی : نوشته: توماس استنلی، ویلیام دنکو
معرفی و خلاصه کتاب میلیونر خونه بغلی : نوشته: توماس استنلی، ویلیام دنکو
این کتاب درباره سبک زندگی افراد ثروتمند صحبت میکنه و ویژگیهای شخصیتی اونها رو توضیح میده! با خوندن کتاب میلیونر خونه بغلی، میتونیم این ویژگیها رو توی خودمون تقویت کنیم، ویژگیهایی که مردم عادی ازشون بیخبرن!
خلاصه متنی رایگان کتاب میلیونر خونه بغلی
یعنی تو این کتاب قراره به ما چه رازی رو بگن؟
نویسندههای این کتاب یعنی آقای «توماس استنلی» و آقای «ویلیام دنکو» هستن که بعد از تحقیقات بسیار زیادی که داشتن، به این نتیجه رسیدند که آدمای پولدار، لزوماً تو خیابونای بورلی هیلز لس آنجلس زندگی نمیکنن! اتفاقاً شاید همین همسایه خونه بغلیتون میلیونری باشه برای خودش و شما از این موضوع بیخبر باشید.
اما چجوری به اینجا رسیده؟ چرا اون تونسته اما شما نتونستید؟ توماس و ویلیام تو این کتاب بهمون یاد میدن که باید چیکار کنیم.
بیاید باهم روراست باشیم. ثروتمند بودن برای همه ما جذابه. اما یه سوال:
وقتی میگم به یه آدم پولدارفکر کن، چه تصویری میاد تو ذهنت؟
ماشینای خفن؟ لباسای اتو کشیده و گرون؟ زندگی توی عمارتهای بزرگ و مجلل؟
بزارید خیالتون رو راحت کنم، اصلاً هم اینطوری نیست.
کسی که واقعاً ثروتمنده، پولش روخرج وسایل لوکس نمیکنه.
اتفاقاً برعکس، اینجور آدما معمولاً میرن تو محلههای معمولی و تو خونه های معمولی زندگی میکنن. گفتم که... شاید اصلاً همسایه دیوار به دیوار شما یه میلیونر باشه!
این کتاب کلاً میاد، آدما رو به دو دسته تقسیم میکنه و رفتار این دو دسته رو مورد بررسی قرار میده.
اسم دسته اول رو میذاریم «پولدارای قلابی»
این آدما معمولاً پزشک، مهندس و ... هستن که درآمدشون خوبهها، منتها زیادی درگیر تجملات میشن و برای اینکه نشون بدن خیلی مایه دارن، هی خرجای الکی میکنن. مثل خونه لوکس میخرن،ماشین گرون سوار میشن و کلاً درگیر ظاهر قضیه هستن. اما اگه بری دارایی خالصشون رو در بیاری میبیبنی که اونقدرا هم چیزی تو دست و بالشون نیست!
از اون طرف، دسته دوم رو داریم که اسمشون رو میذاریم «اَبَر پولدارها»
این آدما با ? داراییشون زندگی میکنن و اصلاً هم شبیه پولدارایی که تو فیلما دیدید نیستن. مثلاً تو محلههای معمولی زندگی میکنن، همون ماشینی رو میخرن که بهش نیاز دارن. (یعنی اگه یه خانواده پرجمعیتن، ماشین بزرگ میگیرن، اگر نه، یه ماشین جمع و جور براشون کافیه)
اما سوال اصلی اینه که این آدما چطوری پولدارشدن؟ راز موفیتشون چیه؟ اصلاً با پولاشون چیکار میکنن؟
حتماً شما هم مثل من دلتون میخواد بفهمید که چطوری میشه مثل اونا ثروتمند شد...
کتاب میلیونر خونه بغلی یا همسایه میلیونرهم میخواد همینو بهمون یاد بده.
- اینکه چطور میشه انقدر پول دار شیم که ازنه خودمون نه هفت نسل قبل تر از خودمون تاحالا اون رقم رو از نزدیک هم ندیده باشن.
2- اینکه چطوری جلوی اشتباهات مالی مون رو بگیریم.
اینجور که به نظر میاد، میلیونر شدن همچین کار غیرممکنی هم نیست. فقط باید یه کم سادهتر از اون چیزی که تو ذهنتون میگذره زندگی کنید و درعین حال حواستون هم باشه که یه سری اشتباهات رو مرتکب نشید.
اگر دلتون میخواد که میلیونها تومن پول ناقابل تو حسابتون باشه و دیگه با فراغ بال برسید، کافیِ این سه تا قانون رو رعایت کنید
قانون اول:به محض اینکه درآمدتون بیشتر از حد نیازتون شد، پسانداز کردن رو شروع کنید
خیلیا فکر میکنن میلیونر کسیِ که سالانه حداقل یک میلیون دلار درآمد داشته باشه. نویسنده (این کتاب رو تو آمریکا و برای مردم آمریکا نوشته، برای همین یه حرف جالبی میزنه.) میگه که حتی اگر شما سالانه 1 میلیون دلار هم درآمد داشته باشید، تو آمریکا باید 50 درصد درآمدتون رو مالیات پرداخت کنید، بقیشم میره پای اجاره خونه و خریدای روزمره، اگه دو تا مسافرت هم برید دیگه تهش 2 هزار دلار بیشتر براتون نمیمونه.
اما اگر واقعا میخواید که میلیونر بشید اصلاً نیازنیست که درآمدتون انقدرا بالا باشه، البته به شرطی که قوانین گفته شده تو این کتاب رو جدی بگیرید.
به محض اینکه درآمدتون بیشتر از اون حدی شد که بهش نیاز داشتید، پولاتون رو پسانداز کنید و خرج الکی هم نکنید.
پیش زمینه ثروتمند شدن، اینه که یه سرمایه نسبتا خوب جمع کنید و به یه زندگی معقول هم قانع باشید. اگر سنتون کمه، پیشنهاد میکنم که حتماً این رویه رو پیش بگیرید، چون 55 درصد میلیونرهای بزرگ هم حواسشون به خرج کردنشون بوده و پولاشون رو هم به طور منظم پس انداز میکردن.
قانون شماره 2: حواستون باشه که از حداکثر توانتون برای کسب درآمد استفاده کنید
خب شاید برای خیلیی از ما الان سوال پیش بیاد که از کجا بفهمیم حداکثر توانمون چقدره؟
نویسنده یا بهتر بگم، نویسندههای این کتاب یه فرمول جالبی رو به ما معرفی میکنن.
سنتون رو ضربدر میزان درآمد ماهیانتون کنید و بعد حاصل رو تقسیم بر 10 کنید
جواب این فرمول نشون میده که اگر شما مدیریت مالی بلد بودید، درآمد الانتون میتونست چقدر باشه!
یعنی اگر تو سن 30 سالگی، درآمدتون 50 هزار دلار هست، طبق این فرمول، ازتون انتظار میرفته که 150 هزار دلار درآمد داشته باشید.
اما شما بشنوید و باور نکنید!
همه میدونیم که هرچی سن آدم کمتر باشه درآمد داشتن سخت تر و بالطبع رسیدن به این عدد نجومی هم سختتره. پس اگر سنت کمه و داری به این خلاصه کتاب گوش میدی، اصلاً ناراحت نباش.
این قانون یه خوبی بزرگ داره، اونم اینه که حواستون رو جمع میکنه تا یوقت درجا نزنید یا درگیر تجملگرایی که تو رسانهها نشون میدن نشید. (یعنی درگیر تجملاتی که تو فیلما و سریالا نشون میدن نشید و مثلاً اگر کیم کارداشیان، فلان کیف و کفش رو استفاده میکنه شما هم بدو بدو نرید لنگش رو بخرید!)
اونا کل پولشون رو میدن پای چیزایی که بهشون حتی نیاز هم ندارن، تا فقط نشون بدن که در ظاهر پولدارن. اونم فقط به خاطر چشم و هم چشمی.
ببینید منظورم رو اشتباه برداشت نکنید، اصلاً قرار نیست خودتون رو تحت فشار بذارید و از زندگی هیچ لذتی نبرید. فقط کافیه خرج اضافه نکنید و به جاش همون پول رو پسانداز کنید.
قانون شماره 3:منتظر نباشید که اطرافیان شما رو از نظر مالی حمایت کنند
دیدید این بچه پولدارایی رو که از پدر و مادرشون پول میگیرن؟ دقت کردید که خیلیاشون همون پول رو هم بلد نیستند چطوری مدیریت کنن؟ همینجوری ولخرجی میکنن و عین خیالشونم نیست...
پدر و مادرها فکر میکنن دارن به بچشون کمک مالی میکنن تا آب تو دلش تکون نخوره، اما در واقع این بچهها هیچوقت یاد نمیگیرن که چطوری باید پولشون رو مدیریت کنن و در آینده کلی بهشون آسیب میرسه.
تو کتاب گفته شده که بیشتر خانوادههای ثروتمند آمریکایی سالی 15 هزار دلار به بچهها و نوههاشون میدن! اونا هم با این پول میرن کلی لباس و ماشین خفن میخرن که در حالت عادی تو اون سن و سال عمراً نمیتونستن از پس خریدنش بر بیان.
نویسنده مثال میزنه...میگه که خود من تو خانواده پولداری به دنیا نیومدم. یه پول تو جیبی ساده از مامان بابام میگرفتم که البته همونم هیچوقت یادنگرفتم باید پسانداز کنم. این داستان همینجوری ادامه داشت تا وقتی که خودم پول درآوردم و دستم رفت تو جیب خودم و تازه به فکر پس انداز کردن افتادم.
نتیجه میگیریم که:
اگه خانواده پولداری دارید، لطفاً پولاشون رو هدر ندید! حداقل درست خرج کنید که بعداً دلتون نسوزه.
در مقابل، اگر شمایی که داری به این کتاب گوش میدی پولداری و میخوای همه پولات رو به پای بچههات بریزی...لطفاً این کارو نکن! چون این کار در دراز مدت واقعاً به ضرر فرزندتون تموم میشه.
از این کتاب میشه درسهای زیادی گرفت که به چندتاش تا الان اشاره کردیم. تازه خوبی این کتاب اینه که به درد همه سن و سالی میخوره. چه اونی که از دانشگاه فارغالتحصیل شده و تازه میخواد بره سر کار، چه اونی که سرکار میره اما میخواد درآمدش رو بیشتر کنه و چه اونی که همش 19 سالشه و مامی و ددی همیشه از لحاظ مالی ساپورتش کردن.
تو این کتاب میگه که، بیشتر آدما، اگر چیزایی که نیاز ندارن رو نخرن، میتونن نصف درآمدشون رو پسانداز کنن! بنابراین مهمترین درسی که میتونیم از این کتاب بگیریم اینه که:
هر کسی میتونه میلیونر بشه. فقط کافیه یه کم توقعمون رو از زندگی بیاریم پایین و پولمون رو جای درستی سرمایهگذاری کنیم. در نتیجه، مهم نیست درآمدتون چقدره...مهم اینه که چقدرش رو پسانداز میکنید.
اگر سالی 100 هزار دلار در میارید و 120 هزار دلار خرج میکنید، هیچوقت ثروتمند نمیشید. اما، اگرسالی 60 هزارتا درمیارید و 30 تاش رو پسانداز میکنید، دارید تو مسیر درستی حرکت میکنید.
تو این کتاب حرف جالبی زده میشه که میگه، اگر میخوای ثروتمند بشی، مثل ثروتمندها عمل کن.
یعنی:
پولی که داری رو تو جای درستی سرمایه گذاری کن و حواست باشه که، یه زندگی معمولی و امنیت مالی داشتن خیلی مهمتر از ظاهر پولدار داشتنه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب فروشنده چندساله : نوشته: رایان هالیدی
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب سامان دادن کارها : نوشته: دیوید آلن
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب این داستان ارزش گفتن داره : نوشته: متیو دیکس