خلاصه کتاب هر جا روید مقصد همانجاست : نوشته: جان کابات زین

معرفی و خلاصه کتاب هر جا روید مقصد همانجاست : نوشته: جان کابات زین

این کتاب یه کتاب متفاوته و هدفش اینه که افرادی که ممکنه تو زندگیشون درگیر استرس، درد و بیماری هستن رو با مدیتیشن و کاربردهای اون آشنا کنه. این جا طی چندفصل کوتاه، روی ماهیت «توجه کامل» تمرکز داره و هر بخشش نگاهی اجمالی به یه جنبه از توجه کامل خواهد داشت.

خلاصه متنی رایگان کتاب هر جا روید مقصد همانجاست

اما آقای جان کاباتزین، یه استاد برجسته پزشکی تو آمریکا

و خالق کلینیک کاهش استرس و مرکز ذهن ‌آگاهی تو پزشکی، مراقبت‌های بهداشتی و جامعه تو دانشکده پزشکی ماساچوسته( Massachusetts ).

جان کابات زین یکی از اعضای موسس مرکز کمبریج ذن بوده. تمرین یوگا و تحصیل با معلمان بودایی باعث شد تا آموزه‌های اونها رو با یافته‌های علمی ادغام کنه. تنها کتاب ایشون ، هرجا روید مقصد همانجاست تو سال ۱۹۹۴ منتشر شده. این کتاب مخصوصا برای اون‌هایی نوشته شده که در برابر برنامه‌های منظم مقاومت میکنن. همینطور برای افرادی که دوست ندارن بهشون گفته بشه چی کار کنن اما به اندازه‌ی کافی کنجکاو هستن که با تلاش و قدری راهنمایی و پیشنهاد از این طرف و اون طرف، قطعات رو در کنار هم قرار بدن. امیدواریم تا آخر پادکست همراهمون باشین.

وایسین. همین الان یه نفس عمیق بکشین و بعد کاملا هوا رو خارج کنین. چه احساسی دارین؟ وقتی احساس اضطراب یا ترس میکنیم، غده‌ی هیپوتالاموس هورمون‌های استرس آزاد میکنه که باعث میشه قلب‌مون سریع‌تر بتپه و عضلات‌مون منقبض بشن. این واکنش طبیعیه ولی وقتی خطری در کار نباشه میتونه خیلی هم مخرب باشه. ذهن آگاهی؛ یعنی حضور در لحظه حال نمیتونه اثرات استرس رو درمان کنه.

اون فقط میتونه بهمون کمک کنه که بفهمیم استرس از کجا میاد. ذهن آگاهی بهمون کمک میکنه که متوجه این بشیم که ما هیچ کنترلی روی اتفاقی که داره واسمون میفته نداریم ولی میتونیم تصمیم بگیریم که چطور بهش واکنش نشون بدیم. بیاین بررسی کنیم که حضور کامل در لحظه‌ی حال یعنی چی و بعد از اون هم چندتا تمرین مدیتیشن (meditation) یادمیگیریم. از این تمرینا نترسین.

مطمئن باشین چند دقیقه بیشتر وقتتون رو نمی‌گیرن. در ادامه متوجه میشین که ذهن آگاهی چطور میتونه بهتون کمک کنه که زندگی آرومتر، متعادل‌تر و راضی کننده‌تری رو تجربه کنین. پس بیاین با مدیتیشن اول شروع کنیم.

روی یه صندلی راحت بشینین و چشماتون رو ببندین

ذهن‌تون رو به عنوان سطح یه اقیانوس در نظر بگیرین. وسیع و زیبا. حتما بعضی وقت‌ها هم موج هایی روی آب ظاهر میشن که بعضی کوچیک و بعضی هم بزرگن. بعضی وقت‌ها اون موج‌ها با باد استرس و اضطراب با هم برخورد میکنن و تبدیل به یه موج سرکش میشن. این موج‌ها رو در نظر بگیرین. در حالی که نفس عمیق میکشین با کنجکاوی بهشون نگاه کنین.

تماشا کنین که چطور سطح اقیانوس دوباره آروم میشه و در نهایت تو زمان مناسب چشماتون رو باز کنین. خیلی از مردم فکر میکنن که ذهن‌آگاهی هدفش اینه که موج‌های روی سطح ذهن‌تون رو ریشه کن کنه تا آرامش و سکون ایجاد کنه ولی این باور نمیتونه درست باشه. همه‌ی ما کم و بیش با موانعی تو زندگی‌مون رو به رو شدیم که توی به وجود اومدن‌شون هیچ کنترلی نداشتیم. ولی این به این معنی نیست که خودمون رو قربانی بادهایی بدونیم که موج‌های توی ذهن مون رو به هم میزنن.

مدیتیشن ذهن‌اگاهی میتونه به ما کمک کنه تا یه پناهگاه پیدا کنیم و یاد بگیریم که چطور سوار این موج‌ها بشیم. خب تا این جا چکیده‌ای از موضوع رو شنیدین. حالا بیاین قبل از اینکه سراغ تمرین بعدی بریم بیشتر رو محتوای ذهن‌اگاهی تمرکز کنیم و با جزئیات بررسیش کنیم. تمرین بودیست( Buddhist ) قدیمی یعنی ذهن‌اگاهی، تو یه کلام باعث میشه که واسه چند دقیقه هم شده از زندگی کردن از روی عادت دست برداین. ما معمولا کارها رو ناخودآگاه انجام میدیم بدون اینکه در لحظه حضور داشته باشیم. ذهن‌اگاهی میتونه بهمون یاد بده که چطور به اتفاقات در حال وقوع به طور هدفمند و بدون قضاوت توجه کنیم. ایجاد ذهن‌آگاهی و مدیتیشن معمولا با چیزهایی مثل تمدد اعصاب، تسکین استرس یا توسعه‌ی فردی اشتباه گرفته میشن. با این حال، ذهن‌آگاهی به دنبال رسیدن به یه احساس خاص یا تبدیل شدن به یه آدم خاص نیست.

بلکه هدف از ذهن‌آگاهی خالی کردن ذهن، به سکون رسیدن و اجازه دادن به خود برای درک پیرامونه. شما میتونین اون رو به عنوان یه ابزار در نظر بگیرین که بهتون کمک میکنه جنبه‌هایی از خودتون رو که معمولا نادیده‌شون میگیرین دوباره با هم متحد کنین. وقتی تازه مدیتیشن رو شروع میکنین، یه راه جدید زیستن جلو روتون باز میشه و تغییر رو هم تو خودتون و هم تو محیط اطرافتون احساس می‌کنین.

این بهتون کمک میکنه که ارزش زمان حال رو درک کنین و تجربه‌های عمیق تری از شادی و خوشحالی داشته باشین در حالی که احساساتی مثل عصبانیت و ترس رو از خودتون دور میکنین. بیاین یه نگاه نزدیک‌تر به این مسئله داشته باشیم که چطور ذهن‌آگاهی و مدیتیشن میتونه بهتون کمک کنه که احساسات‌تون رو تو مشت‌تون داشته باشین.

تصور کنین که الان احساس ناامیدی سراغتون اومده

خوب بهش نگاه کنین. کجای بدنتون بیشتر احساسش میکنین؟ بیشتر دقت کنین. هروقت که فکر کردین یه سرنخی ازش پیدا کردین، از خودتون بپرسین: این احساسات بی‌صبری و ناامیدی واسه من چه پیامی دارن؟ صبر و ذهن‌آگاهی ارتباط تنگاتنگی با هم دارن. منظور از صبر اینه که چیزها رو همونطور که هستن بپذیرین و باور داشته باشین که اتفاقات توی بهترین زمان ممکن خودشونو آشکار میکنن. شما نمی‌تونین بهار رو مجبور کنین که زودتر بیاد یا علف رو که زودتر رشد کنه. عجله داشتن معمولا کمکی نمی‌کنه.

در واقع این کار معمولا اوضاع رو بدتر میکنه. اون روزی رو به یاد بیارین که دیرتون شده بود و میخواستین به یه قرار مهم برسین. به خاطر همین موضوع قهوه‌تون رو رو لباس‌تون ریختین و با عجله به سمت اتوبوس دوییدین. شاید دارین به این فکر میکنین که خب اینا همه درست ولی من چطور باید بی‌صبری و برآشفتگی خودم رو مهار کنم. بزارین یه مثال از زندگی دالای لاما( Dalai Lama )، رهبر دینی بوداییان تبت رو مرور کنیم. اگرچه که دولت چین کارهای وحشتناکی رو بر علیه بوداییان تبت انجام داد، به نظر نمیومد که دالای لاما از اون‌ها کینه‌ای به دل گرفته باشه.

وقتی در این باره ازش سوال کردن اون جواب داد : اونا همه چی رو از ما گرفتن؛ آیا من باید بهشون اجازه بدم که ذهنم رو هم ازم بگیرن؟ به جای صرف انرژیش با عصبانیت، اون ازش استفاده کرد تا تو یادگیری و صبر پیشرفت کنه. یه خصوصیت دیگه که بنیانی قوی واسه ذهن‌آگاهی ایجاد میکنه، سخاوتمندیه. همه‌ی ما نیاز داریم که باور کنیم که ما سخاوتمند و بخشنده هستیم ولی نکته اینجاست که آیا واقعا هستیم؟ این رو در نظر بگیرین که چقدر اشتیاق به بخشیدن دارین؟ چقدر عشق و لذت‌تون رو با بقیه تقسیم میکنین؟ ما معمولا از این میترسیم که زیاد ببخشیم یا از اون طرف به اندازه‌ی کافی سخاوتمند نبوده باشیم. ما از این می‌ترسیم که بخشش‌مون رد بشه یا کسی ازش تعریف نکنه و در نظر نگیرتش.

این رو بدونین که احتمال داره هیچ‌کدوم از این تر‌س‌ها واقعا درست نباشن. با توجه کردن، مراقبت و اعتماد به کسایی که اطرافتون هستن، میتونین آروم آروم تغییر کنین و نسخه‌ بخشنده‌ی خودتون رو دریابین. بخشندگی چیزیه که باید در مقابل بقیه و خودتون داشته باشین. منتظر کسی نباشین که ازتون درخواست کمک کنه، بی منت ببخشین. دقت کنین که این کار چه احساسی رو تو شما ایجاد میکنه و هیچ وقت اینو یادتون نره : با خودتون مهربون باشین.

یه کم راجع به احساس‌تون صحبت کنیم:

آیا تا حالا این رو متوجه شدین که هیچ راه فراری از چیزی وجود نداره؟ اینکه مشکلات و سختی‌ها همیشه باهاتون هستن. مهم نیست که چقدر بخواین که از دست‌شون در برین. اگه توی یه ساحل زیبا زندگی میکردین یا پول بیشتری داشتین، زندگی شادتر می‌شد ولی همینجا توقف کنین. ما معمولا تمایل داریم که واسه پیدا کردن عامل یا راه حل مشکلات‌مون از یه چیز بیرونی که الان نداریمش استفاده کنیم. چرا که از قبول مسئولیت میترسیم.

ولی چی میشه اگه واقعیت خودتون رو بدون سعی برای تغییر دادنش بپذیرین؟ مدیتیشن واسه پیشرفت فردی نیست. درواقع این بر خلاف ذهن‌آگاهیه. ذهن‌آگاهی پذیرش زندگیه به همون شکلی که هست. پذیرش خودتونه همونطور که هستین. فرهنگ مدرن ما روی فعالیت تمرکز میکنه. همه‌ی ما داریم تمام مدت یه کاری انجام میدیم : در حال گوش دادن به یه سخنرانی یه عالمه یادداشت بر‌می‌داریم، با عجله از یه قرار به قرار بعدی میریم، به پیام یه دوست جواب میدیم، لباس‌مون رو میشوریم، شام درست میکنیم، تلویزیون تماشا میکنیم، یه سری تکلیف انجام میدیم و غیره. ولی معمولا وقت کمی رو برای بودن‌مون صرف میکنیم.

بیشتر از فعالیت‌ کردن، خودتون رو تو حالت بودن قرار بدین. بیاین یه تمرین مدیتیشن کوچیک رو با هم همین الان انجام بدیم. بشینین یا اگه خواستین دراز بکشین. تصور کنین که بیرون از چرخه‌ی زمان زندگی میکنین. لحظه‌ی حال رو بدون این که بخواین چیزی رو تغییر بدین تماشا کنین. حواس خودتون رو درگیر کنین و رو چیزی که میبینین، می‌شنوین، احساس میکنین، یا هر اتفاق دیگه‌ای که براتون میفته تمرکز کنین. سعی کنین که کاملا لحظه‌ی حال رو بپذیرین و درکش کنین. در حالی که این کار رو انجام میدین، سادگی خودخواسته یه ابزار ارزشمند دیگه‌اس که میتونین تو مسیر ذهن‌آگاهی ازش استفاده کنین.

میتونین اون رو به چشم یه وظیفه ببینین. سادگی خودخواسته یعنی سرعت زندگی رو کم کنین، به جاهای کمتری برین و کارای کمتری انجام بدین. بنابراین شما میتونین با کاهش سرعت زیست‌تون، عرض عمرتون رو افزایش بدین. سعی کنین که در لحظه فقط یه کار انجام بدین یا فقط به یه چیز فکر کنین. اگه دارین با دوست‌تون شام میخورین و یهو گوشیتون زنگ میخوره، خوبه که اون رو کنار بزارین و لذت شام خوردن با دوست رو به طور کامل تجربه کنین. این مهمه که ساکن بودن رو با بیکار موندن اشتباه نگیرین. ساکن بودن تو آیین بودیست یعنی آگاهانه متوقف شدن به مقصد سکون. این کار آسونیه و همین الان میتونین انجامش بدین. قبل از شنیدن ادامه پادکست، صبر کنین. گوشیتون رو کنار بزارین و به تنفس‌تون توجه کنین.

سعی نکنین که به چیزی برسین یا چیزی رو تو خودتون یا محیط اطراف تغییر بدین. فقط نفس بکشین و به خودتون اجازه‌ی بودن بدین. دکمه‌ی توقف رو بزنین، این تکنیک رو واسه چند دقیقه ادامه بدین و درنهایت بعد از تموم شدن این کار، تاثیرش رو مشاهده کنین.

حتما در ادامه راجع به ‌راه‌های زیبایی که تمرین قبل میتونه‌ رو زندگی‌تون تاثیر بزاره صحبت خواهیم کرد

واسه توضیح دادن این مسئله باید یادبگیرین که ساکن بودن اساسا با پرسش مرتبطه. راحت‌ترین راه واسه انجام این کار اینه که از خودتون سوال‌هایی مثل این بپرسین : آیا در حال حاضر دارم کاری انجام میدم؟ اگه آره، چه کاری؟ آیا میتونم واسه یه لحظه متوقفش کنم؟ آیا واقعا مجبورم که انجامش بدم؟ نترسین. نیازی نیست که واسه همه‌ی این سوالا دنبال جواب بگردین.

اتفاقا برعکس! پرسش‌های ذهن‌آگاهی یعنی بپرسین بدون اینکه انتظار جواب داشته باشین. درواقع مسئله در اینجا خود پرسشه. هسته‌ی این تمرین اینه که متوجه زمان‌هایی که ناآگاه هستین باشین و به وضعیت ذهن‌آگاهی برگردین. شاید ایجاد وضعیت سکون به نظر آسون برسه اما تو عمل این شکلی نیست. بعضی وقتا دوست دارین که سرتون شلوغ باشه و از این شرایط لذت هم می‌برین. ذهن‌آگاهی بهتون کمک میکنه که متوجه بشین این‌ها سازوکارها و رفتارهایی هستن که ذهن‌تون ایجاد میکنه تا خودش رو از اتفاقاتی که تو درون‌تون داره رخ میده منحرف کنه.

شما باید یاد بگیرین که به جای زیاد فکر کردن به اتفاقات پیرامون‌، کنجکاوی رو تو بدن و ذهن‌تون ایجاد کنین. وقتی که شبا نمی‌تونین بخوابین و فکرتون مشغوله، به این فکر نکنین که: اوفففف، هیچ راهی واسه این وجود نداره. چقدر احساس بدی دارم.

بلکه یه نفس عمیق بکشین و به خودتون بگین : احساس بدی تو بدن و ذهنم به وجود اومده. این احساس از کجا اومده؟ چطور خودشو نشون میده؟ چه شکلیه؟ به جای شناسایی سریع احساس، با فرض کردن خودتون به عنوان یه تماشاچی، کارتون واسه خلاص شدن از شرش راحت‌تر میشه. خوشبختانه، هیچ درست و غلطی در مورد روش تمرین وجود نداره. شما میتونین هر وقت و هر جا که خواستین اون رو انجام بدین. خیلی از آدما صبح زود رو واسه تمرین مدیتیشن مناسب میبینن. این یه زمان طلایی واسه پرورش درونتونه. اگه میخواین ‌ذهن‌‌آگاهی رو تو خودتون ایجاد کنین، چرا با خودتون قرار نمی‌ذارین که ده روز آینده رو زودتر از خواب بلند شین و به تمرین بپردازین؟ از این زمان واسه تمرین حالت سکون و آگاهی یا یه تمرین دیگه استفاده کنین.

یه تمرین رسمی :

شاید از قبل میدونستین که تمرین ذهن‌آگاهی میتونه به صورت رسمی و غیررسمی انجام بشه ولی تا اینجای کار زیاد راجع به تفاوت این دو صحبت نکردیم. بیاین قبل از اینکه بفهمیم چطور میتونیم تمرین غیر رسمی ذهن‌آگاهی رو انجام بدیم، به این بپردازیم که چی باعث میشه یه تمرین ذهن‌آگاهی رو رسمی در نظر بگیریم. مدیتیشن رسمی به طور ساده یعنی زمان‌های ثابتی رو واسه پیشرفت توی ذهن‌آگاهی و تمرکز در نظر بگیریم. این که به تمرین فکر کنیم و مثلا عادت تمرین روزانه رو تو خودمون ایجاد کنیم. توی این زمان خاص، بقیه‌ی کارها باید متوقف بشن.

اگرچه که مدت زمان مدیتیشن رسمی کاملا به خودتون بستگی داره. فقط مطمئن بشین که وقتی مدیتیشن‌تون به اتمام رسید، کاملا آگاه باشین و حضور کامل داشته باشین. به عنوان یه راهنمای کلی، جان کابات زین روزانه ۴۵ دقیقه رو به تمرین استاندارد ( standard ) اختصاص میده و این زمان واسه رسیدن به سکون و حضور کامل واسش کافیه. ممکنه بعضی روزا واستون سخت باشه که ۴۵ دقیقه یا یه ساعت از روز رو به مدیتیشن اختصاص بدین. خب میتونین این عدد رو کم کنین و هر روز مثلا واسه ۲۵ دقیقه مدیتیشن کنین. فقط مطمئن بشین که این زمان واسه رسیدن به تمرکز کامل کافیه. مشخصا تو روزای تعطیل میتونین وقت بیشتری رو به مدیتیشن بپردازین و مثلا تا یه ساعت تمرین کنین.

حالت و مکان مدیتیشن هم بستگی به خودتون داره. میتونین روی یه صندلی تو پذیرایی، یا روی یه مبل راحتی مدیتیشن کنین ولی صندلی هم کافیه. البته چون زمان طولانی‌ای رو قراره بشینین، حالت خوابیده هم میتونه جایگزین مناسبی باشه.

وقتی میشینین تا مدیتیشن رسمی انجام بدین، حالت شما خیلی مهمه. البته که درست و غلطی وجود نداره ولی سعی کنین طوری قرار بگیرین که باوقار جلوه کنه. واسه بیشتر آدما این به معنی صاف نشستنه، نه خیلی سفت و نه طوری که شون‌هاتون بیفته و صورت‌تون شل بشه. یه تمرین جالب که مورد علاقه‌ی خیلی از کساییه که مدیتیشن میکنن، مدیتیشن کوهه. آماده‌این که اینو با هم انجام بدیم؟ خوبه. روی یه صندلی بشینین و چشماتون رو ببندین. به یه کوه بلند زیبا فکر کنین. این کوه میتونه هر شکل و فرمی داشته باشه.

همینطور که دارین تصویر این کوه رو تو ذهن‌تون تجسم میکنین، این رو در نظر بگیرین که این کوه چقدر بزرگه. شاید کوه شما با درخت یا برف پوشیده شده باشه. وقتی آماده شدین، تصور کوه رو به بدن‌تون منتقل کنین و با تصویر ذهنی‌تون منطبق بشین. پاهای شما دامنه کوه میشن و سرتون به جای قله قرار میگیره. مثل یه کوه بشینین، آروم، قوی و آگاه. واسه یه کوه فرقی نمیکنه که شاهد آواز پرنده‌ها یا باریدن برف باشه. واسه یه کوه اینا همش یکیه. اتفاقات مختلف رخ میدن.

کوه این اتفاقات رو به خودش نمیگیره. به طور مشابهی شما هم میتونین به سادگی طوفان‌ها و گردبادهای احساسی درون‌تون رو تجربه کنین بدون اینکه شخصا باهاشون برخورد داشته باشین. حالا آروم چشاتون رو باز کنین. این تمرین مدیتیشن بهتون چه حسی داد؟

تمرین‌هایی مثل مدیتیشن کوه میتونن پیشرفته‌تر هم باشن

مثلا اینکه واسه مدت زمان بیشتری تو حالت سکون بمونین و هر وقت احساس خستگی کردین از طریق تمرین غیر رسمی به کارتون ادامه بدین. میتونین یه کم راه برین یا دراز بکشین. وقتی تو مدیتیشن راه میرین هدف این نیست که به جایی برین. شما میتونین یه مسیر دایره وار رو واسه پیاده‌روی خودتون انتخاب کنین.

نکته کلیدی اینه که آروم باشین و هر قدم رو تو زمان مشخصی بردارین با این هدف که حضور و آگاهی‌تون رو افزایش بدین. نیازی نیست که حتما جای خاصی باشین. فقط توی بدن‌تون به دنبال حضور بگردین. توجه‌تون باید به هر کدوم از حرکات‌تون جلب بشه. اینکه چطور پاتون رو از رو زمین بلند میکنین و جای دیگه‌ای میزارین. اگه دارین تو طبیعت قدم میزنین به صدای پیرامون‌تون گوش کنین و حضور درخت‌ها، پرنده‌ها و بقیه‌ی آدما رو حس کنین.

سعی کنین که نسبت به مادر طبیعت حس ستایش داشته باشین و با وقار راه برین. فعالیت‌های روزانه مثل بالا رفتن از پله‌ها شرایط خوبی رو واسه تمرین غیررسمی فراهم میکنن. اگه روی همه‌ی حرکات‌ تمرکز کنین، بدن‌تون بهتون کمک میکنه که از پله‌ها بالا برین، آگاهی‌تون از لحظه‌ی حال بیشتر میشه و وقتی که به بالا رسیدین، آرومتر و با کاری که میخواین بعدش انجام بدین درگیرتر هستین. علاوه بر راه رفتن، دراز کشیدن هم میتونه یه راه غیر رسمی دیگه واسه مدیتیشن باشه.

اگر توی محیط صمیمی و راحتی هستین و امکان دراز کشیدن دارین، میتونین مدیتیشن کوچیکی رو که در ادامه بررسی میکنیم انجام بدین. همونطور که روی زمین دراز کشیدین، آگاهانه ماهیچه‌هاتون رو رها کنین. این به ذهن‌تون کمک میکنه که از فشار افکار رها بشه. حالا تصور کنین که دارین تو زمین غرق میشین و تنفس‌تون داره تو بدن‌ جریان پیدا میکنه. حالا میتونین انتخاب کنین که روی بدن‌تون به عنوان یه کل تمرکز کنین یا تنفس رو به قسمت‌های مختلف بدن مثل پاها، لگن یا دست‌ها منتقل کنین. به خودتون اجازه بدین که اتفاقی که در زمان حال داره میفته رو حس کنین.

این رو حس کنین که چطور ستون فقرات‌تون زمین رو لمس میکنه. شروع کنین عمیقا هوا رو داخل بدین و عمیقا خارجش کنین. جان کابات زین پیشنهاد میکنه که حداقل یه روز در هفته مدیتیشن رو به این شکل انجام بدین. خوبه که وقتی این تمرین رو انجام میدین، کل بدن‌تون رو منقبض کنین و ببینین که چه اثری روتون داره. ممکنه حین اینکه دارین مدیتیشن میکنین، یه وقفه‌ای ایجاد بشه و احساس کنین که دیگه نمیتونین ادامه بدین. تو این موقعیت اول بفهمین که این حس از کجا میاد. آیا خستگیه، عجله‌‌اس، ناراحتی یا واقعا وقت اتمام مدیتیشن‌تونه.

ذهن‌آگاهی میتونه با پیش‌بینی تموم شدن مدیتیشن تضعیف بشه

مسیر خارج شدن از تمرین مدیتیشن ممکنه تاریک و ناهموار باشه ولی حتی این احساسات هم میتونن به ذهن‌آگاهی‌تون کمک کنه. کنجکاوی‌تون رو سر احساسی که بهتون میگه الان وقت خارج شدن از مدیتیشنه خرج کنین و سعی کنین که این افکار رو از خودتون و تمرین‌تون دور نگه دارین. برای مثال در طول مدیتیشن ممکنه لحظه‌ای باشه که بخواین خودتون رو به خاطر تمرین درستی که دارین انجام میدین تشویق کنین. ولی از این آگاه باشین که این‌جور احساسات میتونن فریبنده‌ باشن و ذهن‌تون میخواد بهتون القا کنه که شما کارتون رو انجام دادین و دیگه وقت اتمامه.

اگه این اتفاق افتاد و احساس کردین که مغزتون داره کنترل اوضاع رو به دست میگیره، سعی کنین از خودتون بپرسین که دقیقا الان کجا باید باشم که دارم عجله میکنم. یادتون باشه که هدف مدیتیشن این نیست که به مقصد خاصی برسین. هدف اینه که لحظه‌ی حال رو با تمام وجود درک و ستایش کنین. تو این لحظات جناب کابات زین پیشنهاد میکنه که از خودمون بپرسیم : من کی‌ام؟ کیه که داره سوال میکنه من کی‌ام؟ اون میگه افکار چیزی بیشتر از یه سازه نیستن. ذهن‌آگاهی هدفش این نیست که ما رو از دست احساسات‌مون نجات بده. بلکه فقط میخواد اون رو متعادل کنه، تاثیرش رو کاهش بده و کاری کنه که چیزها رو همونطور که هستن ببینیم و بفهمیم که همه‌شون با هم مرتبطن و به طور مداوم تغییر میکنن. اگه متوجه بشیم که همه‌‌ی چیزها به هم وابسته‌ان،‌ به این درک میرسیم که هیچ من مستقلی وجود نداره.

تنها منی که زندگی میکنه اونیه که با همه‌ی کسایی که تو جهان هستن در ارتباط و تعامله. این قضیه توی مدیتیشن محبت به شدت آشکار میشه. خوبه که قبل از اتمام پادکست یه جلسه مدیتیشن محبت هم با هم داشته باشیم. خب،‌ راحت بشینین یا دراز بکشین. وقتی دارین مدیتیشن محبت رو انجام میدین، روی کمک به بقیه و خودتون با وسیع کردن دل‌تون تمرکز کنین. واسه این کار، احساس محبت، عشق و پذیرش رو از طریق قلب‌تون جذب کنین. بزارین این احساسات رشد کنن تا جایی که کل وجود‌تون رو پر کنن. وقتی احساس کردین که دارن درون‌تون میدرخشن، میتونین وایسین و از لحظه لذت ببرین یا اون رو به بیرون، به هر جا یا هر کسی که میخواین انتقال بدین.

این شخص میتونه عضوی از خانواده، یه دوست یا حتی کسی باشه که نمی‌شناسینش. اون‌ها رو تصور کنین و تکرار کنین : تو میتونی از رنج رها بشی. تو میتونی شاد باشی. حالا روی مهربانی و پذیرشی که توی بدن‌تون احساس میکنین تمرکز کنین و این رو تکرار کنین : من میتونم از رنج رها بشم. من میتونم شاد باشم. چیزی که شنیدین خلاصه کتاب هرجا روید مقصد همانجاست اثر جان کابات زین بود. امیدواریم از این پادکست لذت برده باشین.

در آخر، يک جمله طلایی از ايلان ماسک :