یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب هنر نه گفتن : نوشته: دیمون زاهاریادس
معرفی و خلاصه کتاب هنر نه گفتن : نوشته: دیمون زاهاریادس
نه گفتن کار سختیه. استثنا هم نداره برای هممون سخته به جز کسایی که نه گفتن رو تمرین کردن. دیمون زاهاریادس در کتاب «هنر نه گفتن» راه کارهای جالبی رو در اختیارمون میذاره که با استفاده از اون ها می تونیم نه گفتن رو تمرین کنیم و بدون احساس گناه و سرزنش برای خودمون و علاقه هامون زندگی کنیم.
خلاصه متنی رایگان کتاب هنر نه گفتن
نه گفتن برای آدمای مهر طلب کار سخت تریه،
اونایی که نمی تونن بقیه رو ناراحت و دلخور کنن و حاضرن از خودشون و خواسته هاشون بگذرن اما به بقیه نه نگن!
اطرافیان ممکنه از ما درخواست های غیرمنطقی و بیجا داشته باشن و ما هم به خاطر عدم آگاهی و خوشایند اطرافیان مدام به همه بله بگیم تا جایی که انرژی و زمانی برای خودمون باقی نمی مونه! قربانی شدن توی این مسیر سرانجامیه که وجود داره.
این موقعیت برای همه ما تقریبا آشناست. خسته ایم. کوهی از کارها رو داریم که باید انجامشون بدیم و زمان کافی هم نداریم.
تلفن دائما زنگ میزنه، کلی پیام کاری میاد و آدمای زیادی ازمون انتظار دارن تا کارشون رو انجام بدیم. شما یجورایی دارید خودتون از پا میندازین. چرا؟ چون نمی تونید نه بگید.
پس این خلاصه کتاب از دست نده و تا آخر این پادکست همراه مون باش تا بتونی از این به بعد بدون دلخوری و ناراحتی و از دست دادن روابطت به بقیه نه بگی.
با نویسنده بیشتر آشنا بشیم:
دیمون زاهاریادس نویسندۀ چندین کتاب پر فروش در حوزه بهره وریه که به گفته خودش، اون همیشه فردی پربازده نبوده و قبل از مستقل شدن و استفاده مناسب از انرژی و وقتش، مدتها جلسات غیرضروری، مکالمات طولانی و محیط کاری خیلی شلوغ رو تجربه کرده.
دیمون توی کتاب هاش توصیههای عملی و قدم به قدم برای افزایش بازدهی، بهبود مدیریت زمان، و طراحی سبک زندگی رضایت بخش، رو بیان کرده.
از نظر نویسنده بهترین راه برای افزایش بهره وری اینه که با احترام به درخواست های بقیه نه بگیم!
ما می تونیم با احترام به یک جلسه ی یک ساعته نه بگیم و یک ساعت زمان داشته باشیم تا روی کارهای خودمون وقت بذاریم. یا به همکاری که، ازمون میخواد تا توی پروژه ای کمکش کنیم نه بگیم، و روی پروژه خودمون کار کنیم. یا به درخواست دوستی که ازمون میخواد باهاش وقت بگذرونیم نه بگیم، و اون زمان رو با خانواده باشیم و از کنار هم بودن لذت ببریم.
دیمون توی کتاب هنر نه گفتن به دوتا سوال مهم جواب داده:
چرا نه گفتن اینقدر سخته؟
و چطور این قدرت رو پیدا کنیم که به بقیه نه بگیم؟
به نظر شما چرا نه گفتن تا این اندازه سخته؟ یا چرا نه گفتن انقد مهمه که دیمون توی این کتاب بهش پرداخته؟
بیشتر مشکلات ما از دوران کودکی همراهمونه. وقتی ما توی دوران کودکی به پدر و مادرمون نه گفتیم بازخورد خوبی ازشون نگرفتیم. بعد که بزرگتر شدیم توی مدرسه هم با نه گفتن به معلم ها بازخورد منفی دریافت کردیم. پس یجورایی شرطی شدیم و عادت کردیم تا به همه بله بگیم.
ما با بله گفتن به بقیه دوست پیدا کردیم، با بله گفتن به بازی ها و انجام بعضی کارا وارد گروه های دوستی شدیم و بعد از تموم شدن دوران مدرسه و دانشگاه، و وارد شدن به محیط کار، برای بدست آوردن موقعیت های جدید و امید به پیشرفت، به همکارا و مدیرمون هم به ناچار بله گفتیم.
وقتی تا اینجای زندگی دائما به همه آدم ها و موقعیت ها جواب بله دادیم، چطور الان خیلی راحت به درخواست های بقیه نه بگیم؟
اینکار واسمون راحت نیست. باید هر دفه کلی کلنجار بریم و آخرش هم همچنان به بله گفتن ادامه میدیم.
دیمون توی جواب این سوال ها میگه: ما به بله گفتن ادامه میدیم در صورتی که ترجیح میدیم نه بگیم، چون به اشتباه تصور می کنیم که اهداف و علایق ما نسبت به اهداف و علایق بقیه الویت پایین تری داره.
ما فکر می کنیم با نه گفتن به یک دوست یا همکار، از دید اونها ما یک آدم خودخواه هستیم و تصور می کنیم این کار می تونه به روابط ما آسیب بزنه و با این ترس ها و افکار، علی رغم میل باطنی مون به اکثر درخواست هایی که به سمتون میاد بله میگیم.
نویسنده توی این کتاب از سه تا کشف مهم صحبت می کنه و در انتها بهمون میگه که با جواب مثبت دادن به هر درخواستی چه بلایی سر خودمون میاریم.
کشف اول: نه گفتن مارو خودخواه نمی کنه.
در واقع نه گفتنی که با اون بتونیم نیازهای خودمون رو برطرف کنیم نه تنها خودخواهی مارو نمی رسونه بلکه باعث میشه ما نسبت به دیگران بخشنده تر هم بشیم.
کشف شماره دو: نه گفتن به دلایل درست و منطقی، روابط ما رو تقویت می کنه.
و کشف شماره سه: وقتی ما مدام برای جلب توجه و رضایت دیگران بله میگیم، در مقابل مجبوریم به کارهایی که برامون با ارزشه نه بگیم.
زمانی که ما به هر درخواستی بله میگیم دیگه تمرکزی برامون باقی نمی مونه تا بتونیم روی کارهای خودمون وقت بذاریم و توی این شرایط مدام احساس خستگی داریم، و از فشار درخواست هایی که قبول کردیم دچار استرس میشیم، و همچنین نسبت به آدمایی که وقت مارو گرفتن احساس بدی پیدا می کنیم.
شما به اون افراد بله گفتید، اما همیشه خسته و مضطرب هستین و احساس خوبی به اون ها ندارین پس این کار شما برای اون ها چه فایده ای داره؟ این وضعیت پر استرس چه سودی برای خودتون داره؟
نه گفتن رو تمرین کنین
اگه شما یاد بگیرین هر کاری رو قبول نکنین، زمان بیشتری دارین تا روی خودتون و کارتون متمرکز باشین، به خودتون از نظر جسمی و روانی برسین و در این صورت هستش که رفتارتون با اطرافیان هم بهتر میشه و می تونید برای اونها هم مفیدتر باشین. بخشنده بودنی که نویسنده ازش صحبت می کنه با نه گفتنه که می تونید بهش برسید.
برای درک بهتر این موضوع و دیدن تفاوت هاش می تونین یه آزمایشی رو انجام بدین:
فردا بعد از بیدار شدن از خواب به درخواست های همه اطرافیان تون بله بگید. کارهای بقیه رو انجام بدین، هر پیامی واستون اومد جواب بدین، توی همه جلسه ها شرکت کنین، و به هیچ کس، نه نگید!
توی روز چقدر انرژی برای انجام دادن کارهای خودتون دارین؟
چقدر می تونید روی کار خودتون متمرکز باشین و چقدر می تونید کارهایی رو انجام بدین که براتون مفید؟ درواقع زمانی براتون میمونه تا به خودتون و هدفها و علاقه هاتون اختصاص بدین؟
بهش فکر کنید!
روز بعد رو با نه گفتن به بقیه شروع کنین و اون زمان ها رو به خودتون اختصاص بدین.
کارهاتون رو انجام بدین، روی پروژه خودتون وقت بذارین، مطالعه کنین، به باشگاه برین و کارهایی رو انجام بدین که حالتون رو بهتر می کنه.
توی این روزی که با نه گفتن شروع کردید چقدر انرژی برای بهتر کردن زندگی خودتون و اطرافیان تون دارید؟
گفتیم که نه گفتن به دلایل درست، باعث تقویت یک رابطه میشه.
تقریبا هممون می دونیم که ما برای چیزایی ارزش قائلیم که به سختی به دست میان. پس وقتی دوستا و همکارای شما بدونن که شما آزادانه برای هر چیزی وقت نمیدارین، برای شما و وقت شما ارزش بیشتری قائل میشن، نسبت به زمانی که به سادگی به هر درخواستی از سمت اون ها بله میگید.
یک جمله کوتاه اما عمیق توی این کتاب هست که میگه: "هر بله به کاری، در واقع یک نه هست، به چیزی که برای شما ارزشمنده"
اگه شما مدام برای راضی کردن دیگران به کارهای وقت گیر اون ها بله بگید، شما بعدا مجبور میشید به یک کار مهم و با ارزش برای خودتون، نه بگید. فقط به این دلیل که خواستین بقیه رو راضی نگه دارین.
این وضعیت رو تصور کنین.
شما ناراحتی رو توی چهره افرادی که دوست داشتین کنارشون وقت بگذرونید می بینید، اما مجبورید بهشون نه بگید چون قبلا به شخص دیگه ای از سر ناچاری بله گفتین.
به پروژه ای که بهش علاقه دارین و دوست دارین براش وقت بذارین نه میگید، چون شما قبلا به پروژه شخص دیگه ای بله گفتین.
و فعالیت های که دوست دارین انجام بدین، مثل کتاب خوندن، ورزش کردن و کارهایی که حال شما رو بهتر می کنهف اما شما بهشون نه میگید چون شما قبلا به فعالیت های دیگه ای بله گفتین.
نویسنده این تصویر رو برای شما روشن می کنه تا بتونین تصویر واضحی از خودتون رو وقتی مدام به اطرافیان بله میگید ببینید و امیدوار هست ،که این تصویر بتونه شمارو به خودتون بیاره تا در مقابل هر فرد و هر درخواستی بله نگین و ازتون میخواد نه گفتنه با احترام رو تمرین کنین.
اما کلید اصلی نه گفتن به بقیه با احترام و بدون ناراحتی چیه؟
کلیدی که به بقیه نه بگید، بدون اینکه کسی عصبانی بشه و روابط دوستی و همکاری تون رو از دست بدین؟
یکی از راه کارهایی که وجود داره اینه که شما نه قطعی بگید، یا در ازای درخواستی که ازتون میشه یک پیشنهاد جایگزین ارائه بدین. اگه دوروبری های شما مدام ازتون در مورد یک موضوع خاص درخواست می کنن، قاطعانه بگید که این کار رو دیگه انجام نمیدین. اگه ازتون می خوان که توی طول هفته بیرون برید و توی دورهمی ها شرکت کنید خیلی قاطع بگید که شما این کار رو توی طول هقته انجام نمیدین.
وقتی شما با قاطعیت نه بگید، این نه گفتن شما به انجام اون کار، براتون شبیه یک قانونه، نه صرفا رد کردن درخواست اون ها به دلایل شخصی.
راه کارهای دیگه ای که وجود داره اینه که شما برای خودتون یک سری قوانین درست کنین تا بتونید راحت تر نه بگید.
مثل این که شما فقط روزهای یکشنبه می تونید مصاحبه کاری انجام بدین، یا در حال حاضر رو پروژه های کاری خودتون متمرکز هستین و نمی تونید درخواست فرد دیگه ای رو بپذیرید، یا جلسه ها رو توی ساعت خاصی شرکت می کنید.
توی این مثال ها شما به یک تعهد اشاره می کنید که این می تونه تعهد نسبت به خوتون باشه. باید این جمله رو تکرار کنید: "من خودم رو متعهد کردم که این کارها رو انجام بدم."
اینطوری اطرافیان هم کم کم شمارو درک می کنن و به ندرت پیش میاد تا کسی از شما بخواد قانون ها و تعهدات خودتون رو زیر پا بذارین، و دیگه کسی به شما برای پذیرفتن درخواستش اصرار نمی کنه یا شما رو تحت فشار نمیذاره.
روش های زیادی هست که می تونید برای نه گفتن ازشون استفاده کنید.
مثلا در جواب به یک همکاری جدید بگید: متاسفانه در حال حاضر به کاری که در حال انجامش هستم متعهد هستم و نمی تونم پیشنهاد کاری جدید رو قبول کنم.
یا در جواب به یک مهمونی آخر هفته بگید که تصمیم دارید آخر هفته رو کنار خانواده وقت بگذرونید و نمی تونید به اون ها ملحق بشین.
درواقع نوشتن یه لیست از برنامه ها و تعهدات شخصی به شما کمک می کنه تا راحت تر به بقیه نه بگید. و خودتون هم بدونید که قراره چه کارهایی رو توی اون زمان ها انجام بدین.
برنامه داشتن به شما کمک می کنه که هر کاری رو که قبول نکنید و بیشتر روی خودتون متمرکز باشین.
و آخرین راه کاری که می تونه به شما کمک کنه تا به فردی که خیلی براتون با ارزشه و رابطه تون با اون آدم مهمه، نه بگید، اینه که بهش پیشنهاد متقابل بدین.
شما می تونید به درخواست اولیه اون شخص نه بگید اما پیشنهاد دیگه ای بهش بدین. پیشنهاد شما می تونه پیدا کردن فرد دیگه ای برای کمک کردن به اون باشه یا بجاش کاری رو براش انجام بدین که وقت کمتری ازتون می گیره.
شما می تونید این جوری بگید: متاسفانه زمان انجام این کار رو ندارم اما می تونم کسی رو برای کمک بهت معرفی کنم، یا من فرصت انجام مثلا سه تا کاری که گفتی رو ندارم، ولی خوشحال میشم توی یکی از این کارها بهت کمک کنم.
میتونی بگی نمی تونم توی جلسه شرکت کنم اما می تونم چندتا ایده و راهکار که می تونه بهت کمک کنه رو برات ایمیل کنم تا توی جلسه مطرح کنی.
شما با دادن این پیشنهادها هم دوست یا همکارتون رو راضی نگه داشتین هم از رابطه تون محافظت کردین.
هر زمان که نتونستید به کسی نه بگید، به خودتون یادآوری کنید که با نه گفتن بخشنده تر میشیم،
می تونیم برای کارهای خودمون بیشتر وقت بذاریم، حالمون بهتره و با این حال خوب می تونیم به بقیه هم کمک کنیم و یادتون بیاد که با نه گفتن، بقیه برای ما و وقت مون ارزش بیشتری قائل میشن و همچنین ما در کنار کارهامون و توی تایم های خالی می تونیم فعالیت ها و کارهای مورد علاقمون رو انجام بدیم و درنهایت می تونیم زمان مون رو با افرادی که دوستشون داریم بگذرونیم.
بدونید که با انجام دادن این کارها از سلامت جسم و روان مون مراقبت می کنیم.
پس بهتره از همین الان نه گفتنه با احترام رو تمرین کنیم.
نه گفتن سخت و ترسناک نیست فقط ما نمی دونستیم چطور این کار رو انجام بدیم. امیدواریم این خلاصه کتاب بهتون کمک کنه تا از زمان تون به بهترین شکل ممکن استفاده کنید و اون رو صرف افراد و کارهایی کنید که براتون ارزشمند تره و بهتون احساس خوبی میده.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب گوگل چگونه کار میکند : نوشته: اریک اشمیت، جاناتان روزنبرگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب در یک چشم به هم زدن : نوشته مالکوم گلدول
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب مهمها را بسنجید : نوشته: جان دوئر