یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب پدر پولدار، پدر بیپول : نوشته: رابرت کیوساکی
معرفی و خلاصه کتاب پدر پولدار، پدر بیپول : نوشته: رابرت کیوساکی
کیوساکی یکی از 25 نویسنده برتر جهان در تالار مشاهیر آمازونه که توی این کتاب دربارهی روشهای پولدار شدن آدما حرف میزنه. کتاب پدر پولدار، پدر بیپول به افرادی که میخوان روی آینده مالی خودشون کنترل داشته باشن به شدت پیشنهاد میشه!
خلاصه متنی رایگان کتاب پدر پولدار، پدر بیپول
میدونین تو دنیای پول دوندگی یعنی چی؟
اصلاً دوندگی خوبه یا بد؟ رابرت کیوساکی روزمرگی تموم نشدنی در جهت کار کردن برای هر کسی به جز خودمونو دوندگی میدونه. توی این حالت ما بیشترین تلاش و میکنیم و بیشترین زحمتو میکشیم، اما بیشترین سود اون کارو رئیس و کارفرما میبره. مشخصا ما از دوندگی بدمون میاد، اما بیشترمون تو دامش افتادیم. حالا سوال اینجاست چرا با این که بدمون میاد، اما بازم داریم به این کار ادامه میدیم؟ کیوساکی میگه ترس از مخالفت و رد شدن توسط اجتماع دلیل اصلی این اتفاقه. مثلا بیشتر خانوادهها به فرزنداشون میگن که به مدرسه و دانشگاه برن و خوب درس بخونن تا شغل خوبی پیدا کنن و موفق بشن. اما خب دیگه این طرز فکر قدیمیشده.
قدیم بود که افراد میتونستن بعد از تموم کردن دانشگاهشون کار پیدا کنن و بعد از چند سال بازنشست بشن و حقوق بازنشستگیشون براشون کافی بود. اما الان هیچ تضمینی برای هیچ کدوم از اینا نیست. در حال حاضر گرفتن مدرک ضامن رشد مالی نیست. با وجود همه اینا ما بازم از ترس این که نکنه خالف عرف جامعه رفتار کنیم بازم وارد همین مسیر میشیم. تا وقتی که با این طرز فکر زندگی کنیم و تو این مسیر جلو بریم هیچ وقت ثروتمند نمیشیم.
وقتی صحبت از پول میشه، ما معمولاً دو تا حس رو تجربه میکنیم. ترس و نگرانی و طمع. اگه پول داشته باشین روی تموم چیزایی که میتونین بخرین تمرکز میکنین که میشه طمع. اگه هم پول نداشته باشین، نگرانین که نکنه هیچ وقت به اندازه کافی پول به دست نیارین. کسایی که نسبت به کنترل پولشون بی اهمیتن، در مقابل این حسها ضعیفترن و اجازه میدن که این احساساتشون روی تصمیم گیریاشون تاثیر بذارن.
برای مثال تصور کنین که جدیدا ارتقای شغلی پیدا کردین و حقوقتون افزایش پیدا کرده. حالا میتونین با این پول توی بورس سرمایه گذاری کنین و پول بیشتری در بیارین یا هم میتونین ماشین یا خونه جدید بخرین. توی این شرایط اگه اجازه بدین تا احساساتتون شما رو کنترل کنن، مطمئن باشین که به بیراهه میرین و سرمایه تونو از دست میدین. ترس از خطر و مشکلات احتمالی یکی از چیزاییه که باعث میشه شما ریسک نکنین.
شما سرمایه گذاری نمیکنین چون میترسین پولتونو از دست بدین.
از اون طرف طمع باعث میشه برای زندگی بهتر این پول اضافی رو خرج کنین. مثلا خرید یه خونه بزرگتر به نظرتون بی خطر تر از خرید سهام یه شرکته. ولی با خرید یه خونه بزرگتر شما باید بیشتر هم خرج کنین و عامل این افزایش حقوق خنثی میشه. خب پس باید چی کار کنیم؟ چجوری تو دام این احساسات نیوفتیم؟ اگه دانش اقتصادی خودمونو افزایش بدیم و سرمایه گذاری درست و اصولی رو یاد بگیریم، دیگه اسیر احساساتمون نمیشیم و میتونیم تصمیمای منطقی و سودآوری بگیریم. گفتیم که اگه میخوایم به موفقیت مالی برسیم، باید دانش و هوش اقتصادی مونو افزایش بدیم. هوش اقتصادی یعنی داشتن دانش و استعداد در مورد حسابداری، سرمایه گذاری و موضوعات مالی دیگه. متاسفانه به ما این چیزا رو از بچگی یاد ندادن. مدرسه و حتی دانشگاه هم عملا هیچ چیزی در مورد مدیریت پول بهمون یاد نمیدن.
ما از بچگی اصلاً پس انداز کردن و سرمایه گذاری رو یاد نگرفتیم. شاید برامون قلک خریدن و ما رو تشویق کردن که پولامونو نگه داریم، اما در آخر نمیدونستیم که چجوری باید خرجشون کنیم. این مشکل حتی توی بیشتر سیاست مدارا هم دیده میشه. کسایی که دیگه ما اونا رو تحصیل کردهترین افراد جامعه میدونیم. این همه بدهیهای بینالمللی که برای کشورها ایجاد میشه همشون به خاطر وجود سیاست مداراییه که اصلاً هوش اقتصادی ندارن. اما حالا که مدرسه و دانشگاه و خانوادمون به ما هوش اقتصادی رو یاد ندادن باید خودمون دست به کار بشیم و اونو یاد بگیریم.
توی هر سن و سالی که هستین، میتونین شروع کنین برای قدم گذاشتن توی مسیر ثروتمند شدن، اما خب هر چی زودتر این کارو انجام بدین بهتره. یعنی اگه تو سن 20 سالگی شروع به این کار کنین، احتمال موفقیتتون بیشتر میشه تا تو سن 30 سالگی. بهترین راه برای شروع اینه که اول درآمدتون رو ارزیابی کنین، بعد هدفتونو تعیین کنین و بعدش برین سراغ کسب تجربیاتی که تو این مسیر به شما کمک کنن.
با خودتون صادق باشین و ببینین که وضعیت مالی تون در حال حاظر چجوریه. شغلی که دارینو در نظر بگیرین و از خودتون بپرسین که توی چند سال آینده انتظار چه درامدی رو دارین؟ اینجوری میتونین اهداف مالی واقع گرایانه ای برای خودتون تعیین کنین. مثال میفهمین که خرید یه ماشین جدید رو تو اهداف 5 ساله تون در نظر بگیرین. حالا وقتشه که برین سراغ یاد گرفتن مسائل مالی. توی کلاسا و سمینارهای مالی ثبت نام کنین، کتابهای این حوزه رو مطالعه کنین، به پادکستهایی که درمورد سرمایه گذاری و مدیریت مالی هستن گوش بدین و با افراد باتجربه و کارشناسای این حوزه در ارتباط باشین. با این اقدامها شانس زیادی برای ثروتمند شدن در آینده خواهید داشت.
کیوساکی به کسی میگه دیوونه که همش داره کارای تکراری انجام میده و انتظار داره نتایج متفاوتی دریافت کنه.
باید دست از کارای تکراری بردارین تا بتونین نتیجه متفاوتی بگیرین. بزرگترین تغییری که باید ایجاد کنین ریسک کردنه. همه کسایی که به موفقیتای بزرگی تو زمینه مالی رسیدن ریسک کردن. وقتی پولتونو تو بانک میذارین، عملاً هیچ ریسکی رو قبول نکردین. به جای این کار اون پولو تو بازارهایی مثل بورس سرمایه گذاری کنین.
درسته که ریسک بالاتری داره، اما سودش حتی تو کوتاه مدت خیلی بیشتر از بانکه. حتی میتونین سرمایه گذاری توی ملک رو امتحان کنین یا روی شرکتای کوچیک و استارتاپها سرمایه گذاری کنین. امتحان کردن شانسای بزرگتر و کنترل کردن ریسکی که به همراه دارن برای ثروتمند شدن ضروریه. هر بازاری که سودش بیشتر باشه ریسک بیشتریم داره. ممکنه با سرمایه گذاری تو بورس پولتونو از دست بدین اما اگه این ریسکو نپذیرین اصلاً سودی نمیکنین.
ثروتمند شدن یه راه طولانیه. اینکه با کاهش قیمت سهامی که خریدین وحشت کنین و خودتونو ببازین طبیعیه؛ ولی اگه میخواین به هدفاتون برسین نباید وقتی به مشکلی برمیخورین انگیزتون رو از دست بدین. کیوساکی توی این کتاب سه راه رو پیشنهاد میده برای اینکه بتونین انگیزتونو حفظ کنین. راه اول اینه که یه لیست از چیزایی که میخواین و چیزایی که نمیخواین تهیه کنین. برای مثال میخوام فلان ماشینو بخرم یا میخوام تا سه سال آینده از شر بدهیام خلاص بشم. حالا هر وقت بی انگیزه شدین این لیستو دوباره مرور کنین. وقتی این خواستههایی که نوشتین رو دوباره بخونین انگیزتون شارژ میشه.
راه دوم اینه که قبل از این که قبضها و بدهیاتون رو پرداخت کنین، بیاین یه مقدار پولو برای خودتون خرج کنین. این کار باعث میشه که بفهمین هر ماه چه قد پول بیشتری لازم دارین تا بتونین هم قرضاتونو بدین و هم چیزی که دوست دارین رو بخرین. اینجوری راههای خلاقانهای برای به دست آوردن پول بیشتر به ذهنتون میرسه. راه سوم هم اینه که داستان زندگی افراد ثروتمند رو بخونین. با خوندن داستان زندگی این افراد متوجه میشین که اونا چجوری با مشکلات کنار اومدن و حلشون کردن. با این کار ایدهها و نکتههای جدیدی هم برای موفق شدن یاد میگیرین. پس از این به بعد هر وقت بی انگیزه شدین از یکی از اینا استفاده کنین و نتیجه شو ببنین.
تنبلی و غرور دو تا ار مشکالت شخصیتی هستن که کیوساکی وجود اونا رو تهدیدی برای سرمایه تون میدونه. ما تصور میکنیم که تنبلی فقط یعنی نشستن و هیچ کاری نکردن، اما تنبلی میتونه خودداری از انجام کارایی باشه که باید انجام بشن. اگه یه نفر در هفته 60 ساعت کار کنه، از نظر بقیه اصلاً آدم تنبلی محسوب نمیشه. اما کار کردن تا دیر وقت بین اونو خانواده اش فاصله انداخته و اون با این که این مشکلو کاملا حس میکنه، اما خودشو بیشتر با کار مشغول میکنه. اون داره از انجام کاری که باید انجام بده طفره میره. در حقیقت داره تنبلی میکنه و اگه هر چه سریعتر این مشکلو برطرف نکنه، مشکلش با خانواده اش بزرگتر و بزرگتر میشه و در نهایت به خاطر این تنبلی ممکنه زندگیش از هم بپاشه.
کیوساکی غرور رو جهل به عالوه خودخواهی معنا میکنه. یعنی علاوه بر این که به فرد دانش اقتصادی کافی نداره، به خاطر اینکه خودخواهه نداشتنشو انکار میکنه. این خصوصیت میتونه خیلی بهتون ضربه بزنه و باعث بشه سرتون کلاه بذارن. دلالای ماشینای دست دوم از همین خصوصیت استفاده میکنن. اونقدر از نکات مثبت ماشین تعریف میکنن و شما رو درگیر میکنن که دیگه اصلاً نکات منفی ماشین رو نمیبینین. حالا که با این دو خصوصیت آشنا شدین همیشه آگاه باشین و ازشون دوری کنین.
شما تفاوت بین دارایی و بدهی رو میدونین؟
فقط با درک کردن همین دو تا مفهوم میتونین تصمیمای اقتصادی بهتری بگیرین. دارایی یعنی هر چیزی که براتون پول به همراه داشته باشه. بدهیم یعنی هر چیزی که هزینه به همراه داشته باشه. با این وجود چیزی که مشخصه اینه که با سرمایه گذاری روی داراییها میتونین ثروتمند بشین. کسب و کار، سهام ملک و هر چیز باارزش دیگهای که در طول زمان رشد کرده و سودآوره نمونههایی از دارایی هستن. دارایی تون باید قابلیت فروش و نقدشوندگی هم داشته باشه.
وقتی روی داراییها سرمایه گذاری میکنین، اون موقع اسکناسهاتون تبدیل به کارمندایی میشن برای سود رسوندن به شما کار میکنن. هر چی کارمندای بیشتری داشته باشین، مسلما بهتره. هدف از سرمایه گذاری بالا بردن هر چه بیشتر درآمدها نسبت به هزینههاست. متاسفانه خیلی از افراد بعضی بدهیهای خاص رو با دارایی اشتباه میگیرن. برای مثال خرید یه خونه ممکنه به این معنا باشه که تا 30 سال کار کنین و قسطای وام مسکن رو بدین و تازه مالیاتم پرداخت کنین. بنابراین درک کردن این دو مفهوم میتونه در سرمایه گذاریهاتون کمک زیادی بهتون بکنه.
شاید ندونین که شغل با کسب و کار یکی نیست. به عقیده کیوساکی شغل اونیه که برای پرداخت قبض و اجاره خونه، خرید مواد غذایی و بقیه هزینههای زندگی 40 ساعت از هفته رو به خودش اختصاص میده. اما کسب و کار چیزیه که زمان و پولتون رو روش سرمایه گذاری میکنین تا به رشد داراییهاتون کمک کنه. شغلتون فقط میتونه هزینههاتونو پوشش بده، پس بعیده که بتونه به تنهایی شمارو ثروتمند کنه. برای این که ثروتمند بشین باید در کنارش یه کسب و کار خوبم ایجاد کنین. برای مثال یه آشپز حرفه ای رو در نظر بگیرین. با این که به اندازه کافی برای هزینه ای زندگیش پول درمیاره ولی هنوز ثروتمند نیست.
اون اگه بیاد رو یه کسب وکاری مثل املاک سرمایه گذاری کنه و از سودی که میکنه بیاد آپارتمان بخره و اونو اجاره بده میتونه سود خیلی زیادی به دست بیاره. شغلتون میتونه تقریبا سرمایه کافی برای شروع یه کسب و کار رو فراهم کنه. پس تا وقتی که کسب و کارتون به یه رشد پایدار برسه بهتره که شغلتون رو نگه دارین. وقتی کسب وکارتون به رشد پایداری برسه، اون موقع داراییهاتون براتون درامد ایجاد میکنن و شما به استقلال مالی میرسین.
خب تا اینجا یکسری نکات رو یاد گرفتین اما این نکات وقتی نتیجه میدن که بهشون عمل کنین. خودتون رو محدود به همین نکات نکنین، دنبال نکات دیگه بگردین که بتونن دانش مالی تونو افزایش بدن. سراغ کتابای بیشتری برین به سایتایی که تو این زمینه فعالیت میکنن سر بزنین افرادی رو پیدا کنین که تو این زمینه تجربه دارن و ازشون کمک بخواین تا راهنمایی تون کنن. اطلاع داشتن از خبرای روز اقتصادی هم میتونن تو این زمینه بهتون کمک کنن. پس از همین الان شروع کنین به قدم گذاشتن تو مسیر ثروت.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب استارتاپ ناب : نوشته: اریک ریز
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب هشت درس اساسی از طبیعت : نوشته: گری فرگوسن
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب چرا ملتها شکست میخورند؟ : نوشته: دارون عجم اوغلو، جیمز ای. رابینسون