یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب چهار ساعت کار در هفته : نوشته: تیموتی فریس
معرفی و خلاصه کتاب چهار ساعت کار در هفته : نوشته: تیموتی فریس
? این کتاب سعی میکنه باورهای قدیمی در مورد کار و ثروت رو از ذهن ما پاک کنه و بهمون یاد میده که چطور می تونیم با صرف زمان کمتری بیشترین بهرهوری رو داشته باشیم و زندگی شادتر و باکیفیتتری رو بگذرونیم.
خلاصه متنی رایگان کتاب چهار ساعت کار در هفته
خیلی از ما ها وقتی به یه مهمونی یا یه مسافرت دعوت میشیم
با وحشت به برنامه کاری مون نگاه میکنیم و با ناراحتی اون پیشنهاد رو رد میکنیم، چرا که فک میکنیم خیلی کار داریم! اما واقعیت اینه که وقتی واقعا پای همون کارها میشینیم که انجامشون بدیم، میبینیم اونقدرا هم زیاد نبودن.
تیم فریس توی کتاب چهار ساعت کار در هفته میگه حجم کارهای ما به اندازه زمانی هست که برای انجامشون در نظر میگیریم. چطوری؟ خب اگه جواب این سوال برات مهمه توصیه میکنم نوشتههای تیم توی این کتاب رو از دست ندی.
این روزا انقد همه ما مشغله داریم که تصور ۴ ساعت کار در هفته، بیشتر برامون شبیه به یه فانتزی خندهدار میمونه تا واقعیت. اما، توی کتاب چهار ساعت کار در هفته، تیم فریس همین طرز فکر رو به چالش میکشه و میگه پر مشغله بودن خودش یه شکلی از تنبل بودنه.
در واقع شکلی از تنبل فکر کردن و الابختکی کار کردن.
اون میگه خیلی از مواقع ما مشغول بودن رو با نتیجه بخش بودن کار اشتباه میگیریم و فقط میایم سر کار تا یه سری از کار هارو انجام بدیم.
نتیجهش؟ اینکه ما فقط کار میکنیم تا مشغول باشیم و از اون کار اصلی که باید انجامش میدادیم و مهم هم بوده غافل میشیم.
اما کتاب به ما میگه که با یاد گرفتن دوتا قانون کلی، ما میتونیم از چرخه کار کردن برای کار کردن بیرون بیایم و یاد بگیریم که چطور میشه کارهای یک هفته کاری ۴۰ ساعته رو تنها توی ۴ ساعت به انجام رسوند.
جالب شد نه؟ احتمالا هم کنجکاو شدین که اون دو تا قانون چی هستن؟ خب بریم سراغشون.
این دو تا قانون جهانی، قانون پارکینسون و قانون پارتو نام دارن.
قانون پارتو میگه که اکثر نتایج از تلاش چند مؤلفه هم جهت به دست میاد و قانون پارکینسون میگه کاری که انجام میدیم، نسبت به اون تایمی که براش میذاریم کم یا زیاد میشه.
تیم فریس نویسنده کتاب، قانون اول که قانون پارتو بود رو، توی سال ۲۰۰۴ زمانی که مدیر یه شرکت مکملهای غذایی ورزشی بود پیدا کرد.
اون برای اینکه هر چیزی که دوست داره رو داشته باشه، بیشتر از 12 ساعت تو روز اونم هر هفت روز هفته کار میکرد.
یه روز، وقتی که تیم از شدت خستگی حمله عصبی بهش دست داده بود، تصمیم گرفت که یه آزمایش رو انجام بده. چیکار کرد؟ اون اومد با 95 درصد از مشتری های خودش که تولید زیادی نداشتن قطع رابطه کرد و ۲ درصدی رو که بیشترین دعواها رو باهاش داشتن کنار گذاشت.
تیم هفته کاری که در پیش داشت رو خیلی کوتاه فرض کرد و فقط روی همکاری با 3 درصد برتر از تولید کنندهها تمرکز کرد و تلاش کرد مشتریهایی رو پیدا کنه که با کاراکتر کاری اون ۳ درصد مطابقت داشته باشن. تیم بعد از این کار میگه:
فروش من بیشتر شد، درآمد ماهانه ام از 30 درصد به 60 درصد افزایش پیدا کرد و ساعت کاری من بلافاصله از 80 ساعت به حدود ۱۵ ساعت رسید و از همه مهم تر خودم از کاری که میکردم راضی بودم و توی کارم احساس آزادی و خوشبینی میکردم.
قانون دوم که تیم به ما معرفی میکنه، قانون پارکینسون هست، قانونی که تیم بعد از تحویل یکی از کارهاش توی دانشگاه بهش پی میبره.
وقتی تیم توی کالج دانشجو بوده، توی یه سمینار شرکت میکنه تا بتونه مقاله پایان ترمش رو بنویسه،
بعد از تموم شدن سمینار به تیم میگن که تو اجازه نداری از صحبت هایی که ما توی این سمینار انجام دادیم به عنوان مقاله پایان ترمت استفاده کنی و تیم و دوستش میرن پیش یکی از استاد هاشون و استاد زمانی که به قضیه نگاه میکنه،
به تیم میگه که شما هیچ کار دیگه ای نمیتونی بکنی و مجبوری روی یه مقاله جدید کار کنی.
اینجا تیم مجبور میشه ظرف 24 ساعت یه شرکت جدید پیدا کنه و باهاشون مصاحبه کنه و بهترین مقاله ای که میتونسته رو بنویسه.
وقتی که تیم در مقابل فشار زمان قرار گرفت، مجبور شد که سریع تر تکلیفش رو انجام بده و قبل از تموم شدن موعد مقاله اونو تحویل بده. پس ددلاینها و موعد تحویل کارها برای اینکه ما یه کار رو به نحو احسن انجام بدیم خیلی مهم هستن.
تیم میگه:
اگر برای انجام دادن یه کار خیلی عادی بهتون یک هفته وقت بدن، قطعا 6 روز از اون هفته رو به بطالت میگذرونید و فقط روز آخر اون کار رو انجام میدید.
وقتی که این دوتا قانون رو باهم دیگه ترکیب کنیم، میفهمیم که اولاً خیلی چیزا واقعاً مهم نیستن، دوما اون چیزایی که واقعا مهم هستن به زمان خیلی زیادی نیاز ندارن.
اگه به قسمت اول جمله قبل شک دارین، به دیروز و همینطور موفقتهای قبلی زندگیتون فکر کنید. کدوم کارهاتون شما رو به اون موفقیتها رسوندن؟
الان به 5 سال گذشته زندگیتون فکر کنید و ببینید چه تصمیمهایی گرفتید
که شما رو به اینجایی که الان هستید رسونده. وقتی داریم به گذشتمون نگا میکنیم، متوجه میشیم که مشکلاتی که اون موقع برای ما اهمیت داشتن و زندگیمون رو سخت کرده بودن، خیلی هم الان برامون اهمیت ندارن.
اگه هنوز به قانون دوم شک دارید، زمانی رو به یاد بیارید که مجبور بودین کاری رو قبل از رفتن به یه مسافرت طولانی تحویل میدادین. غیر ممکن به نظر میرسید مگه نه؟
شاید خیلی زمان کمی داشتید و به پایان رسوندن کارتون خیلی غیر ممکن به نظر میرسید. حالا فرض کنین یک ماه گذشته و شما از اون مرحله عبور کردید و کاری که فکر میکردید غیر ممکن هست رو انجام دادید،
الان اون استرس و فشاری که روی خودتون قرار داده بودین اصلا به چشم نمیاد و اهمیت خاصی نداره، و کاری که فکر میکردید شاید هفته ها طول بکشه توی بازه کوتاهی از زمان انجام شده.
پس وقتی توی یک بازه مشخصی از زمان باید کاری رو انجام بدیم، هیچ راه و چاره دیگه ای به جز تمرکز کردن روی چیزی که الان برامون مهمه نداریم و این باعث میشه که ما یه نتیجه خیلی بهتر بگیریم.
ذهن ما به طور طبیعی با این ایده «که چیز های مهم میتونن توی زمان خیلی کمتری انجام بشن» مبارزه میکنه و ما باید خودمون رو به چالش بکشیم تا بتونیم این طرز فکر رو تغییر بدیم.
بنابراین احتیاج داریم که این چالش رو برای خودمون تبدیل به یه عادت کنیم. هر روز صبح که پا میشی به همچین سناریوهایی فک کن:
مثلا اگر دکتر بهمون گفته شما حمله قلبی داشتید و فقط دو ساعت دیگه زنده اید، چه کارهای میتونید انجام بدید؟
چه چیزی رو از زندگیتون حذف میکنید؟ و چیز هایی رو برای بار دوم امتحان میکنید؟
شاید فکر کنید چقد این سناریو ها غیر ممکن و و غیر واقعی هستن، ولی با قرار دادن خودتون توی این سناریو ها، ذهن خودتون رو تیز تر میکنید و به خودتون یاد میدید که توی یه مدت زمان کمتر میتونید بهترین نتایج رو داشته باشید.
این ها پیام های کلی کتاب چهار ساعت کار در هفته نوشته تیم فریس بود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب گلوله برفی : نوشته: وارن بافت
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب شاهزاده : نوشته: نیکولو ماکیاولی
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب قدرت اسطوره : نوشته: جوزف کمپل