خلاصه کتاب چگونه تصمیم بگیریم : نوشته: آنی دوک

معرفی و خلاصه کتاب چگونه تصمیم بگیریم : نوشته: آنی دوک

توی زندگی هممون احتمالاً پیش اومده که بعضی از تصمیمای خوب در نهایت به شکست منجر شده و برعکس، یکسری تصمیمای بد، نتایج خوبی واسمون داشته و ازشون راضی بودیم. جمله معروفی هم که خیلی از دور و بریامون استفاده می‌کنن اینه که میگن: هر چی بیشتر حساسیت توی تصمیمام به خرج دادم، بدتر شد. توی خلاصه کتاب امروز می خوایم بهتون بگیم که تصمیم‌گیری هم مثل خیلی از چیزای دیگه یه مهارته که باید یادش بگیریم.

خلاصه متنی رایگان کتاب چگونه تصمیم بگیریم

همه ی ما در طول روز با دنیایی از تصمیم گیری های مختلف سرو کار داریم.

از پیش پا افتاده ترین تصمیما که چه لباسی بپوشیم؟ توی رستوران از منو چه غذایی رو انتخاب کنیم؟ بگیریم تا تصمیمای یکم بزرگتر مثل کجا سفر بریم؟ چه ماشینی بخریم و در نهایت هم مهم ترین تصمیما مثل انتخاب رشته و ازدواج و پیدا کردن شغل. گاهی اوقات دوست داریم یکی باشه تا به جای ما تصمیم بگیره و ما رو از این انتخاب ها و تصمیم های کلافه کننده نجات بده. از طرفی نکته ای که وجود داره اینه که ما حتی توی گرفتن کوچیک ترین تصمیما هم معمولا ناراضی هستیم و همیشه این احساس رو داریم که می تونستیم انتخاب های بهتری داشته باشیم.

برای درک بهتر این موضوع، می ‌تونید یه نگاهی به زندگی گذشته خودتون بندازین، به تصمیمایی که گرفتین و نتیجه هایی که به دست آوردین. توی زندگی هممون احتمالا پیش اومده که بعضی از تصمیمای خوب در نهایت به شکست منجر شده و برعکس، یکسری تصمیمای بد، نتایج خوبی واسمون داشته و ازشون راضی بودیم. جمله معروفی هم که خیلی از دوروبریامون استفاده می کنن اینه که میگن: هر چی بیشتر حساسیت توی تصمیمام به خرج دادم بدتر شد.

توی خلاصه کتاب امروز می خوایم بهتون بگیم که تصمیم گیری هم مثل خیلی از چیزای دیگه یه مهارته که باید یادش بگیریم. مهارت تصمیم گیری این کتاب دریچه ای رو برامون باز می کنه تا از این به بعد موقع تصمیم گیری کمتر دچار وسواس و آشفتگی بشیم و دیگه حسرت تصمیمای اشتباه گذشته رو نخوریم. همچنین ما این خلاصه کتاب رو به صاحبای کسب ‌وکار هم پیشنهاد میدیم چرا که هر تصمیم این مدیرا می تونه باعث پیشرفت یا سقوط اون بیزنس بشه.

آنی دوک نویسنده کتاب "چطور تصمیم بگیریم"

یکی از قدرترین پوکر بازهای جهانه که در حوزه روانشناسی هم به یک زن موفق تبدیل شده و مشاور کسب و کارهای موفق زیادیه. دوک به واسطه ی موفقیت و قهرمانی در پوکر به شهرت زیادی رسیده و سخنرانی های زیادی هم داشته و با الهام از قوانین دنیای پوکر کتابش رو نوشته و به نظرش زندگی شبیه پوکر نه بازی شطرنج. این نویسنده کارهای خیر زیادی رو انجام داده و به دلیل علاقه و هوش زیادی که توی این بازی داشته تونسته در کنار پوکر بازی کردن، اسپانسری مسابقات پوکر رو هم به عهده بگیره و به خیریه های زیادی کمک کنه.

خلاصه کتاب "چطور تصمیم بگیریم"، جدیدترین کتاب این نویسنده که در سال 2020 منتشر شده رو با هم گوش کنیم.

تصمیم گیری رو اگه خیلی ساده بخوایم توضیحش بدیم

ینی ما بین چندتا انتخاب موجود در نهایت یکیش رو انتخاب می کنیم و روی بقیه خط می کشیم. آینده رو هم که کسی ندیده پس هیچ کس نمی تونه با اطمینان 100 درصدی بگه که تصمیمش چه نتایجی رو به دنبال داره! مخصوصا توی جامعه امروز که مدام همه چیز درحال تغییره.

آنی دوک میگه تصمیم گیری مثل یه شرط بندی میمونه که البته می تونیم با کمک تست و تمرین هایی که وجود داره ریسکش رو کمتر کنیم. کسایی که تصمیات بهتری می گیرن آدمای خوشحال تری هستن و اعتماد به‌ نفس بیشتری هم دارن. اگه مهارت تصمیم گیری رو توی خودمون تقویت کنیم و خودمون رو با یکسری حدس و آزمون و خطا سرگرم نکنیم و از ابزارهایی که نویسنده بهمون پیشنهاد میده استفاده کنیم، ما هم می تونیم یکی از این آدمای خوشحال و با اعتماد به نفس باشیم.

نویسنده آدما رو توی کتاب دسته بندی می کنه: آدمایی که حتی توی کوچیکترین تصمیما هم دچار آشفتگی میشن و در عین اینکه زمان زیادی رو صرف می کنن نمی تونن تصمیم درستی بگیرن که بهشون آدمای بی اراده هم میگیم و اما دسته بعدی آدمایی هستن که بدون توجه به شرایط و بدون در نظر گرفتن عواقب تصمیم گیریها حتی برای مهم ترین انتخاب ها هم وقت نمیذارن و عجولانه تصمیم می گیرن.

هیچ کس دوست نداره جزو این دو دسته باشه یا حتی کنارشون باشه و باهاشون کار کنه. تصمیم گیری یه فراینده که اگه درست و اصولی انجام بشه مانع از این میشه که آدم عجول یا بی اراده ای توی تصمیم گیری ها باشیم. آدمای موفق معمولا تصمیمایی می گیرن که باعث شهرتشون میشه. اونها میدونن چه زمانی سریع تصمیم بگیرن و چه وقتایی باید محتاط تر عمل کنن و سرعتشونو کم کنن تا اطلاعات بیشتری جمع آوری کنن. پیشنهاد نویسنده برای گرفتن تصمیم بهتر؛ سه تا تسته که شما باید قبل از هر تصمیم گیری انجامش بدین. با این تستها خیلی راحت تر می تونید انتخاب کنید و کمتر توی تصمیم گیری هاتون به چالش برمیخورین

تست اول : تست شادی

این تست معمولا توی تصمیم گیری های کوچیک خیلی به دردمون می خوره . انتخابای ساده مثل سفارش غذا و انتخاب اینکه لباس چی بپوشیم یا چه فیلمی رو تماشا کنیم؟نویسنده ازمون میخواد از این به بعد هر وقت توی این تصمیما به مشکل خوردیم از خودمون بپرسیم این تصمیم توی شادی یک هفته آینده مون چه تاثیری داره؟ اینکه ما چه فیلمی رو در لحظه تماشا کنیم قطعا توی شادی یک هفته آینده ما تاثیری نداره پس نیازی نیست زمان زیادی رو صرفش کنیم و بهتره خیلی سریع انتخاب کنیم.

متاسفانه خیلی از آدما زمان و انرژی زیادی رو صرف این انتخابای کوچیک و سطحی می کنن. خیلی از تصمیما مثل اینکه چه چیزی بخوریم، چی تماشا کنیم و چه لباسی بپوشیم، تأثیر کمی روی زندگی ما داره پس نیازی نیست خودمون کلافه و سردرگم کنیم.

دفعه بعدی که توی تصمیمی گیر کردین برای سرعت بخشیدن به این کار، تست شادی رو با این سوال انجام بدین : آیا خوشبختی و شادی من در یک هفته بعد آینده به این تصمیم بستگی داره؟ اگه نه، سریع تصمیم بگیرید?

تست دوم : تست تک گزینه ای

سخت ترین قسمت تصمیم گیری تحقیق و جمع آوری اطلاعات در مورد گزینه های انتخابیه، تا مطمئن بشین که با استانداردهای شما مطابقت داره یا نه. نویسنده بهمون پیشنهاد میده که هر وقت بین چند تا گزینه گیر کردیم برای خودمون یه خط فرضی رضایت در نظر بگیریم و گزینه هایی که به این استاندارد نمی رسن رو خط بزنیم، مطمعنا دو یا سه تا گزینه واسمون باقی میمونه. انتخاب کردن بین دو یا سه تا گزینه خیلی راحتتره و زمان کمتری ازمون می گیره.

به عنوان مثال وقتی قصد سفر دارین شهرهای زیادی پیش روتون هست که انتخاب کردن یکی از اونها خیلی سخت و زمان بره. صرف ساعت ‌ها برای تعیین اینکه کدوم گزینه بهترینه، معمولاً وقت ما رو تلف می ‌کنه اما وقتی بدونیم دنبال چه تفریح و آب و هوایی هستیم خیلی از گزینه ها خط می خوره و راحت تر می تونیم انتخاب کنیم. بعد از این مرحله ممکنه دوتا گزینه واستون باقی بمونه. حالا نوبت اینه که یکی از گزینه ها رو انتخاب کنین و از خودتون بپرسین آیا اگه این تنها جایی بود که من امکان سفر کردن بهش رو داشتم، با خوشحالی اون رو قبول می کردم؟

اگه جوابتون بله است پس شک نکنید و همون گزینه رو انتخاب کنید. هر چی سریعتر انتخاب کنید و تصمیم بگیرید زمان بیشتری برای آماده شدن برای تعطیلات و سفر دارین. پس از این به بعد هر بار بین دو تا گزینه عالی گیر کردین ، یک گزینه رو جدا کنید و از خودتون بپرسید: اگه این تنها گزینه من بود، آیا با خوشحالی اون رو قبول می کردم؟ و بعد از جواب دادن بهش سریع تصمیمتون رو می گیرید.

بریم سراغ تست سوم: تست در دو طرفه

این تست خیلی کاربردیه و توی خیلی از تصمیم گیری ها به کمکمون میاد. جف بزوس مدیرعامل و مؤسس شرکت آمازون از این روش توی تصمیم گیری هاش استفاده زیادی می کنه و همین موضوع باعث پیشرفت این بیزنس شده. بعضی تصمیما مثل درهای یک طرفه هستن، اگه از اونها عبور کنیم و چیزی رو که اونطرف در می بینیم دوست نداشته باشیم نمی تونیم به جایی که قبلا بودیم برگردیم.

اما اکثر تصمیما اینطوری نیستن بیشتر تصمیم های ما قابل تغییر و برگشت پذیرن و به اصطلاح مثل درهای دو طرفه هستن. اگه به هر دلیلی تصمیمی رو گرفتین که براتون رضایت بخش نباشه نیازی نیست تا پایان عمرتون پشت در بمونید و با عواقبش زندگی کنید می تونیددر باز کنین و برگردین و تصمیم بهتری رو بگیرین. اکثر تصمیم های زندگی درهای دوطرفه هستن اما متاسفانه ما با این باور که ترک کردن و رها کردن کار خوبی نیست و برنده ها هیچ وقت از چیزی دست نمی کشن و باید بمونیم و تحمل کنیم، خودمون رو توی درهای یه طرف گیر میندازیم.

اما یادتون باشه اگه به خودتون این اجازه رو ندین که بعد از هر تصمیم غلط برگردین و یک تصمیم بهتر بگیرین تصمیمای کمتر و کمتری می گیرید و نمی تونید آدم موفقی باشین. به خودتون این حق رو بدین تا هربار از این درای دوطرفه به عقب برگردین و تصمیمای بیشتری بگیرین. کارای بیشتری انجام بدین و چیزای جدید رو تجربه کنین. سعی کنین بعد از هر تصمیم غلط، خودتون رو بهتر بشناسین. اگر رشته ای رو توی دانشگاه قبول شدین و بعد از مدتی حس کردین علاقه تون نبوده نیازی نیست خودتون توی اون رشته زندانی کنین. بیاید دوباره روی نقطه شروع قرار بگیرین و ببینید کجای تصمیمتون ایراد داشته و علاقتون توی زندگی چیه و با دیدی بازتر انتخاب کنید.

توی خلاصه کتاب های قبلی تاکید زیادی روی تفکر آگاهانه و یکبار زندگی کردن داشتیم پس عمر خودتون رو با یک تصمیم غلط هدر ندین. این مساله می تونه توی موضوعای ساده و پیچیده به کارمون بیاد. ساده ترین مسائل مثل خوندن یک کتاب و یا شروع یک سریال... نیازی نیست چون یک کتاب رو شروع کردیم تا فصل اخرش ادامه بدیم فقط به این دلیل که دست کشیدن کار خوبی نیست. و اما مهم ترین انتخاب ها، اگر شغلی رو دارین که احساس خوبی بهتون نمیده از ترس قضاوت ها به کار خسته کنندتون ادامه ندین. از در عبور کنید و دنیای متفاوتی رو ببینید. اینطوری شانس بیشتری برای پیدا کردن شغل ایده التون دارین.

یه مثال دیگه: به ترستون غلبه کنید و توی رابطه های سمی گیر نکنید، ادمای نامناسب رو رها کنید تا فرد مناسب خودتون رو پیدا کنید. اینطوری شانس بیشتری برای خوشبخت شدن دارین?

آنی دوک میگه:

بی اعتنایی به تصمیم های ساده و سطحی به شما این امکان رو میده تا انتخاب های بهتری در مورد مسائل مهم تر داشته باشین و بدونین چه زمانی باید سخت گیر تر باشین و دقت بیشتری توی تصمیم گیری ها به خرج بدین.

قبل از هر تصمیم از خودتون این سوال رو بپرسین: هزینه این تصمیم برای من چیه و چقدره؟ اگه هزینه زیادی واستون نداره و زندگی شما رو تحت تاثیر قرار نمیده سریع تصمیم بگیرید. تست شادی، تست تک گزینه ای و تست در دو طرفه، سه تا روش سریع هستن که به شما کمک می ‌کنن قاطع ‌تر تصمیم بگیرید و خودتون رو توی دام وسواس فکری نندازین. اما گاهی توی زندگی پیش میاد که با تصمیمایی مواجه میشیم که تاثیر زیادی روی خوشبختی و آینده مون داره و تصمیم اشتباه هزینه زیادی واسمون به همراه داره!

تصمیمی که هم توی تست شادی جوابمون بهش بله اس، و هم توی تک گزینه ای رضایت بخش نیست و البته هزینه زیادی هم واسمون داره. اینجا زنگ خطر برای تصمیم گیری به صدا در میاد و نباید عجولانه پیش برین. باید آهسته پیش برین و اطلاعات جمع آوری کنین و تخمین بزنین که این انتخاب ها و درنهایت تصمیم شما چه تاثیری روی زندگیتون داره. هر تصمیمی به تخمین شما از آینده بستگی داره.

ما باید روی مهارت هامون کار کنیم و یجورایی ماهیچه های تخمینی خودمون رو تقویت کنیم و برای تصمیم گیری های مهم اهداف تخمینی بسازیم. تغییر شغل می تونه یکی از همین تصمیم های مهم و سرنوشت ساز باشه، درسته که راه برگشت وجود داره اما ما میخوایم کمترین هزینه رو برای تصمیم گیری هامون بدیم پس برای تصمیم های مهم تر باید زمان بیشتری صرف کنیم. برای تصمیم های این چنینی اطلاعات جمع کنید. برای تصمیم در مورد تغییر شغل، محیط کار جدید، همکارای جدید، نوع کاری که قراره انجام بدیم و هدفی که توی ذهن مون از یک شغل موفق داریم کنار هم می تونه کمک زیادی بهمون کنه. روش دیگه ای که می تونه بهمون کمک کنه ایجاد یک بازه برای نتیجه تصمیمه.

اگه تصمیمی که میخوایم بگیریم رو مثل یک صفحه دارت در نظر بگیریم در نهایت تیر ما باید روی یکی از نقاط صفحه فرود بیاد. انتخاب با شماست که این بازه رو طوری در نظر بگیرین تا بعدا شوکه نشین. این هزینه ای که تصمیم شما می تونه براتون به همراه داشته باشه از3 ماه تا 10 سال می تونه متغیر باشه. پس از همون ابتدا عواقب کار رو بسنجید و از خودتون بپرسین اگه من خارج از این بازه قرار بگیرم چه اتفاقی واسم میفته؟ کتاب خوندن، مشورت با آدمای متخصص در اون زمینه، کمک زیادی توی تصمیم گیری بهتر و مطمئن تر بهتون می کنه و البته بهتره از همون شروع تصمیم گیری اطلاعات و دیتایی که بدست اوردین رو توی یک دفترچه، یادداشت کنید تا هم مراحل و فرایند تصمم گیری براتون واضح تر باشه و هم بعدا بتونید از این داده ها استفاده کنید.

وقتی همه چیزو قبل از گرفتن تصمیم یادداشت می کنید، حتی اگه تصمیم تون نتیجه خوبی به همراه نداشته باشه کمتر احتمال داره تا خودتون رو مقصر بدونین چون با نگاه به این دفترچه متوجه میشین که شما همه راهها رو بررسی کردین و سرسری تصمیم نگرفتین. آگاهی از این موضوع که برای این تصمیمی که گرفتین، وقت گذاشته شده و تلاش زیادی همراه بوده، کمتر شما رو دچار یاس و افسردگی می کنه و باعث میشه منطقی تر نتیجه رو بپذیرید و احساسی رفتار نکنید. یادتون باشه شما هر چقدر هم اطلاعات جمع کنید و تخمین بزنید، باز هم زمانی میرسه که باید تصمیمتون رو بگیرید.

این مراحل قبل از این نقطه به شما کمک زیادی می کنه و باعث میشه شما آگاهانه تر تصمیم بگیرین. بیشتر تصمیمای ما با حدود 70 درصد اطلاعاتی که می تونستیم بدست بیاریم گرفته میشه. پس نتیجه هر چیزی که بود خودتون رو سرزنش نکنید چون هیچ کس 100 درصد نمیدونه چه تصمیمی به نفعشه و آینده برای هیچ کس روشن نیست. اگه این مهارت رو پیدا کنین که برای چه تصمیمایی زمان صرف کنید و چه تصمیم هایی رو با تست های گفته شده انجام بدین بی شک بهترین انتخاب ها رو توی زندگی دارین.

در آخر، يک جمله طلایی از ايلان ماسک :