خلاصه کتاب کلمه اختصاصی شما : نوشته ایوان کارمیچل

معرفی و خلاصه کتاب کلمه اختصاصی شما : نوشته ایوان کارمیچل

این کتاب رازهای رسیدن به موفقیت رو با سوال‌های تأمل برانگیز و مثال‌های الهام‌بخش و آموزنده بهمون میگه و به ما کمک می‌کنه تا توی زندگی و کسب و کارمون به اهدافمون برسیم.

خلاصه متنی رایگان کتاب کلمه اختصاصی شما

در روز 13 می سال 1943 میلادی، درست 3 روز بعد از اینکه نازی‌ها به فرانسه حمله کردن،

وینستون چرچیل که به تازگی نخست وزیر انگلستان شده بود، ناچار بود که در اوج نا امیدی، به مردم بریتانیا امیدواری بده و اون‌ها رو به مقاومت و پیروزی تشویق کنه.

چرچیل تمام حرف‌ها و پیام‌هایی که می‌خواست به همه برسونه رو در یک کلمه خلاصه کرد. کلمه‌ای که بتونه بریتانیایی‌ها رو در جنگ سنگین و طولانی با نازی‌ها نگه داره. کلمه‌ای که باعث بشه مردم حاضر بشن به خاطرش جون خودشون رو به خطر بندازن. چرچیل تو سخنرانی خودش گفت: از من می‌پرسید که هدف ما چیه؟ من به این سوال میتونم در یک کلمه پاسخ بدم و اون چیزی نیست جز پیروزی!

پیروزی به هر قیمت ممکن، پیروزی به هر نحوی و به هر هزینه‌ای. هرچقدر هم راه دشوار و طولانی باشه، ما فقط به پیروزی فکر می‌کنیم. پیروزی تنها چیزیه که میخوایم. پیروزی تنها راه نجات ماست.

بعد از جنگ، چرچیل گفت که همیشه میتونیم به مسائل بزرگ خیلی ساده نگاه کنیم و خیلی‌هاشون رو در یک کلمه ساده جای بدیم و با همون کلمه، میتونیم تمام اونچه که میخوایم رو به گوش همه برسونیم.

کتاب کلمه اختصاصی شما، بهتون کمک می‌کنه مهم‌ترین ارزش زندگی خودتون رو پیدا کنید و بدونید واقعا برای چه چیزی تلاش میکنید و چرا کاری که دارید انجام میدید رو انجام میدید! این کتاب هم به درد زندگی شخصی شما میخوره، هم میتونه بهتون کمک کنه تا نگاهی نو به کسب‌وکارتون بندازید و متحولش کنید.

توی این کتاب، نویسنده ایوان کارمیچل هم دقیقاً در مورد همین نکته مهمی که چرچیل کمی قبل بهش اشاره کرد صحبت میکنه: ساده نگاه کردن به مسائل و خلاصه کردن اونا تنها در یک کلمه. ایوان میگه یک کلمه وجود داره که میتونه شما رو تعریف کنه و تمام چیزهایی که توی زندگیتون وجود داره رو به هم متصل کنه. در واقع این کلمه هست که نشون میده شما زنده هستید و به شما کمک میکنه از زنجیرهای عادی بودن و روزمرگی‌ها رها بشید.

کلمه شما، کلمه‌ای هست که شما به خاطرش ایستادید، به عبارت دیگه، کلمه شما نشون دهنده یک ارزش اساسیه که شما بر اساس اون مهم‌ترین تصمیم‌های زندگیتون رو می‌گیرید

اینکه بتونید کلمه خودتون رو کشف کنید، یک ضرورته! اگر میخواین یک شرکت بزرگ بسازید، کسب‌وکار کارآمدی داشته باشید یا یک محصول فوق‌العاده تولید کنید، باید اول کلمه خودتون رو پیدا کنید.

چرا؟ به دو دلیل؛ اول اینکه کلمه شما، منبع همیشگی انگیزه‌های شماست و دوم اینکه این یک کلمه، باعث میشه مردم خیلی راحت در مورد شما صحبت کنن.

بریم سراغ دلیل اول که همون ایجاد انگیزه هست؛

هر زمانی که شما قصد انجام کاری رو دارید، با موانع و چالش‌های مختلفی مواجه میشین. به خودتون میاید و می‌بینید اصلا به نتایج دلخواهتون نرسیدید و دیگران هم هیچ دلگرمی به شما نمیدن. شما تنها موندین و این وضعیت نا امید کننده تا جایی میتونه پیش بره که احساس کنید دیگه کارتون تمومه و باید تسلیم بشید.

حالا، در این همه نا امیدی و احساسات منفی، چیه که میتونه شما رو به جلو هل بده؟ چیه که میتونه شما رو از نا امیدی به امید برسونه و از چاهی که توش افتادین نجاتتون بده؟ پاسخ یک کلمه هست، همون کلمه‌ای که چرایی کارتون رو به یادتون میاره، همون کلمه‌ای که با تکرار اون دلیل همه تلاش‌هاتون رو به خاطر میارید، این کلمه، همون کلمه شماست. کلمه‌ای که چون کوتاهه، تو شرایط سخت و دشوار خیلی راحت و سریع به خاطر میاریدش.

یه زمانی ایوان، نویسنده این کتاب میخواست کسب‌وکار آنلاینش رو راه بندازه و از طریق اون به افراد کارآفرین کمک کنه. خب اوضاع خیلی خوب پیش نرفت و ایوان از کار سخت و طولانی خسته شد و به دستاورد خاصی هم نرسید. این باعث شد حسابی از خودش ناامید بشه و اعتماد به نفسش رو هم از دست بده. در اون زمان ایوان روی وب‌سایتش کار می‌کرد و برای کانال یوتوبش هر روز یه ویدیو می‌ساخت. بعد از مدتی متوجه شد که کارهاش خیلی پراکنده هستن و انگار هدف خاصی رو دنبال نمی‌کنن.

به همین دلیل تصمیم گرفت که برای کارش یک ماموریت بنویسه

چند مورد هم نوشت، مثلا یکیش این بود که «به شما کمک می‌کنیم شرکت رویاهاتون رو بسازید»، یا «ایجاد انگیزه و استراتژی برای کارآفرین‌ها».

اما، هیچ کدوم از این جملات به دلش نمی‌نشست و با شنیدنشون هیجان زده نمیشد. یه جورایی این جملات باعث نمیشدن که ایوان سختی کارها رو به جون بخره و هر روز صبح که از خواب بیدار میشه با اشتیاق کارش رو ادامه بده.

بنابراین، تلاش کرد مثل چرچیل، یک کلمه پیدا کنه، کلمه خودش رو! کلمه‌ای که در مواقع دشوار تو تصمیم‌گیری‌ها کمکش کنه و مثل چراغ راهنما مسیرش رو روشن و مشخص کنه. کلمه‌ای که چرایی کسب‌وکارش رو نشون بده. ایوان با استفاده از یک تمرین که در ادامه پادکست بهتون توضیح میدیم، کلمه خودش رو پیدا کرد. کلمه ایوان «باور» بود. ایوان فهمید کسب‌وکارش به این دلیل وجود داره که به کارآفری‌ها کمک کنه تا به کاری که دارن انجام میدن «باور» داشته باشن. اینکه به این باور برسن که از پس کارشون بر میان و باور داشته باشن که موفق میشن.

این کلمه باعث شد خون دوباره‌‎ای تو رگ‌های ایوان جاری بشه و هر بار با با یاد آوردنش، اشتیاق بیشتری برای ادامه دادن پیدا کنه. این کلمه به همه فعالیت‌های ایوان هدف داد و باعث شد از اون حالت پراکندگی در بیاد و دقیقاً روی اهداف اصلیش متمرکز بشه.

حالا دیگه ایوان راه رهایی از موانع رو پیدا کرده بود و سایر آدمایی که شعارش رو دیده بودن، ازش حمایت کردن و در نهایت ایوان تونست کسب‌وکارش رو به موفقیت برسونه.

حالا بریم سراغ دلیل دوم، اینکه کوتاه بودن کلمه شما باعث آدما خیلی راحت اون رو به یاد بیارن و دربارش صحبت کنن.

به قول استیو جابز، این جهان پر از سر و صداست و خیلی شانس این رو نداریم که مردم پیاممون رو به ذهنشون بسپارن و ما رو فراموش نکنن. بنابراین باید خیلی واضح، شفاف و مستقیم بهشون بگیم که چی هستیم و چه کاری می‌خوایم بکنیم.

به خاطر داشته باشید که مشتریان احتمالی شما با حجم انبوهی از پیام‌های تبلیغاتی دست و پنجه نرم میکنن و یه همش درگیر پیشنهادهای بی‌شماری از سمت فروشنده‌ها هستن. تنها راه شما چیه؟ اینکه بتونید با منحصر به فرد بودن، بین این همه رقیب و فروشنده و تبلیغات، خودتون رو به مشتریا نشون بدید و بدرخشید.

در حالت عادی مشتریا به شما توجه نمیکنن و با دوستاشون درباره شما صحبتی ندارن

ایوان میگه وقتی شما برای چیز ارزشمند و مهمی بایستید، چیزی که مردم احساس کنن میتونن باهاش ارتباط بگیرن و چیزی که مردم از داشتنش احساس غرور کنن، اینجاست که مشتریا حاضرن شما رو به بقیه معرفی کنن و پیامتون رو به اشتراک بذارن.

چون فقط و فقط کافیه یک کلمه رو به خاطرشون بسپارن. وقتی کلمه شما فراتر از پول و سود باشه، خودتون رو از رقباتون جدا کردید و میتونید یک رابطه احساسی و عاطفی با مشتریان خودتون برقرار کنید. زمانی که استیو جابز مسئولیت اپل رو برعهده داشت، روی ظرافت محصولات وسواس زیادی به خرج میداد و خروجی این حساسیت رو میشد توی تفاوتی که محصولات اپل با سایر محصولات مشابه داشتن، به وضوح دید.

خب تا اینجا فهمیدیم اینکه بدونید کلمه شما میتونه بهتون کمک کنه از موانع سربلند بیرون بیاید و باعث بشه دیگران خیلی راحت در مورد شما با دیگران حرف بزنن و کارتون دهان به دهان بچرخه، یک ضرورته. اما چطوری شما هم میتونید کلمه خودتون رو پیدا کنید؟ در ادامه بهتون میگیم.

اول از همه سعی کنید به این 3 سوالات پاسخ بدید.

سوال اول: شخصا به چه چیزهایی علاقه دارید؟ مثلا چه کتاب‌هایی رو دوست دارید و ویژگی مشترک این کتاب‌ها چیه؟ چه فیلم‌هایی رو تماشا میکنید و چه چیز مشترکی تو همشون هست؟

سوال دوم: چه ویژگی‌های شخصیتی رو می‌پسندین؟ مثلا از خودتون بپرسید، آدمایی که تو زندگیتون هستن و از بودن در کنارشون لذت میبرید، چه ویژگی‌های رفتاری مشترکی دارن؟ آدمایی که ازشون دوری میکنید، چه ویژگی‌هایی دارن و برعکس اون ویژگی‌ها چیه؟

سوال سوم: اینکه از زمانی که یادتون میاد تا الان، چه چیزهایی همیشه توی زندگیتون حضور داشته؟

کافیه فقط 15 دقیقه وقت بذارید و به این سوالات پاسخ بدید. جواب‌هاتون رو توی یک دفترچه یادداشت یا فایل وُرد بنویسید. بعد از اینکه همه جواب‌ها رو نوشتید، خوب نگاهشون کنید و مشخص کنید چه کلماتی بین اون‌ها مشترک هست و بیشتر تکرار شده. کدوم کلمه مثل یه نخ جواب‌هایی که به این 3 سوال دادید رو به هم متصل میکنه.

بیاید یه مثال بزنیم: فرض کنیم شما فیلم گلادیاتور و جان سخت رو دوست داشتید

چون کاراکترهای این فیلم‌ها پشتکار زیادی برای رسیدن به هدفشون دارن. از طرفی، توی کتاب‌هاتون «قدرت مداومت» و «سرسختی» رو دوست داشتید. هر دوی این کتاب روی سرسخت بودن و پشتکار داشتن تاکید میکنن. همچنین از اینکه در کنار آدم‌هایی هستید که مستقل هستن و با تلاشی که دارن به خواسته‌هاشون میرسن لذت میبرید و از همنشینی با اونایی که احساس میکنید تنبل هستن دوری می‌کنید. و در نهایت، از وقتی که یادتون میاد فوتبال بازی کردید و همیشه تمام تلاشتون رو کردید که بهتر و بهتر بشید.

پس اینجا، «پشتکار»کلمه شماست. کلمه‌ای هست که برای شما ارزشمنده و ستون اصلی زندگیتون به حساب میاد. کلمه‌ایه که نشون میده شما کی هستید، شما فرد با پشتکاری هستید که برای رسیدن به هدفش همیشه تلاش میکنه. و این تلاش کردن، یک جا ننشستن و مثل رود جاری بودنه که به زندگی شما معنا میده. پس شما یک مجموعه تلاشگر هستید و مخاطبان شما باید این مسئله رو درک کنن، با پشتیبانی درست، پیگیری، اهمیت دادن به توسعه و به روز بودن میتونید این پیام رو به همه منتقل کنید.

البته گاهی ممکنه این تمرین رو انجام بدید و نتونید کلمه‌ای پیدا کنید که سوالات شما رو به هم وصل کنه. هیچ جایی برای نگرانی نیست. به خودتون فرصت بدید، بخوابید و وقتی صبح بیدار شدید، یک بار دیگه نگاهی به لیست خودتون بندازید و ببینید چه کلماتی بیشتر به چشمتون میخوره. به قول دالای لاما (Dalai Lama)، خواب بهترین درمانه. وقتی به این نتیجه رسیدید که کلمه خودتون رو بالاخره پیدا کردید، اون رو در طول روز به یاد بیارید و ببینید یادآوریش چه تاثیری روی زندگی و کارهای روزمره شما داره.

ایا این کلمه براتون الهام بخشه؟ آیا باعث میشه کاری انجام بدید یا تو کارهایی که انجا میدید بهتر بشید؟ ایا وقتی که باید تصمیم‌گیری کنید این کلمه به کمکتون میاد؟ اگر نه، باز هم به دنبال کلمه خودتون بگردید. مطمئن هستیم پیداش میکنید و وقتی پیدا کردید، زندگی روش خوش تری رو به شما نشون میده.

این خلاصه‌ای بود از مهم‌ترین نکات و پیام‌های کتاب کلمه اختصاصی شما. امیدواریم از این پادکست لذت برده باشید و خیلی زود کلمه خودتون رو پیدا کنید.

در آخر، يک جمله طلایی از ايلان ماسک :