خلاصه کتاب کِی : نوشته: دنیل اچ. پینک

معرفی و خلاصه کتاب کِی : نوشته: دنیل اچ. پینک

زمان بزرگترین و ارزشمندترین سرمایه هر شخصیه و اگه می‌خوایم زندگی موفق‌تر و باکیفیت‌تری داشته باشیم، باید بتونیم از زمانی که داریم، بیشترین بهره‌برداری رو بکنیم. کتاب «کِی» یکی از معروف‌ترین کتاب‌های مدیریت زمانه که کمکتون میکنه از زمانتون بیشترین بهره رو ببرین.

خلاصه متنی رایگان کتاب کِی

همه میدونن که زمان‌سنجی خیلی مهمه

ولی ما چیز زیادی در مورد خود زمان‌سنجی نمیدونیم. زندگی ما زنجیره‌ای از تصمیمای پی در پی در مورد «کِی» هستن: کی یه کسب‌وکار رو شروع کنیم، کی یه کلاس رو تو برنامه خود قرار بدیم و یا کی روابطمون رو جدی کنیم. با این حال، ما این تصمیما رو بر اساس دیده ها و منطقمون میگیریم.

دنیل اچ. پینک با بهره‌گیری از تحقیقات روان‌شناسی، زیست‌شناسی و اقتصاد نشون میده که چطور می‌تونیم از این الگوهای استفاده کنیم و جدول زمانی ایده‌آل خودمون رو ایجاد کنیم.

تو یه بازه زمانی دو ساعته یه پزشک ممکنه چند دوز ماده بیهوشی که باعث مرگ بیمارش بشه بده، یا دانش آموز های یه مدرسه ممکنه تو امتحاناشون خیلی موفق نباشن و نمره خیلی کمی بگیرن. مدیرعامل یه شرکت ممکنه با یه تماس تلفنی کاملا احمقانه سود سه ماه از شرکت رو به باد بده.

میتونید حدس بزنید که این دو ساعتی که ما داشتیم در موردش صحبت میکردیم، کدوم دو ساعت از بیست و چهار ساعت شبانه روزه؟ طبق تحقیقات دانشمندای بریتانیایی ساعت 2 تا 4 بعد از ظهر دقیقا بی ثمر ترین ساعت روز هست. دَن پینک نویسنده کتاب کِی این ساعت رو مثلث برمودای روز میدونه و میگه که تو این ساعت ها هوش افراد و قدرت تصمیم گیری و بررسیشون به طرز کاملا مرموزی پایین میاد.

برای اینکه در مقابل این مسئله مقاومت کنیم باید ساعت بیولوژیکی بدنمون رو که «ریتم شبانه روزی» بهش میگن رو درک کنیم

بدن ما از یه ریتم روزانه پیروی میکنه که توسط یه ساعت درونی تو مغزمون کنترل میشه. ساعت درونی مغز ما باعث میشه که هورمون های کورتیزول و ملاتونین که بهمون کمک میکنن که صبح از خواب بیدار بشیم و شب دوباره بخوابیم ترشح بشه. ساعت درونی مغز ما باعث میشه که ما توجه و توانایی هامون و تمرکزمون در طول این شونزده ساعت بیداریمون زیاد یا کم بشه.

مقدار تمرکز ما زمانی که شونزده ساعت تموم از مغزمون کار کشیدیم پایین میاد و با هفت یا هشت ساعت خواب دوباره میزان تمرکز ما بالا میاد و تو ساعت دو تا چهار بعد از ظهر میزان تمرکز ما به مقدار خیلی زیادی پایین میاد. بهترین کاری که میتونیم برای روبرو شدن با این واقعیت که مغز انسان تو ساعت دو تا چهار بعد از ظهر به کمترین میزان توانایی خودش میرسه و باعث میشه که خیلی کار هارو اشتباه انجام بده اینه که تو این دو ساعت یه چرت کوتاه مدت بزنیم.

دنیل پینک میگه که چرت زدن برا مغز ما مثل بدن یه زامبی عمل میکنه که تمام ضربه ها و خراش هاشو از بین میبره و دوباره بازسازی میشه.

بهترین زمان چرت زدن ده دقیقه تا بیست دقیقه هس. درسته ده الی بیست دقیقه چرت زدن تنها چیزیه که نیاز داریم تا تصمیمات بهتری تو اون روز بگیریم. اگر زمان چرت زدن ما از ده دقیقه کمتر باشه هیچ تاثیری روی مغز ما نداره ولی از نظر علمی ثابت شده که هر چرت زدن ده دقیقه‌ای میاد هوشیاری ذهن و تمرکز ما رو سه ساعت افزایش میده.

تو کتاب افکار مردگان گفته شده که: افسرای پلیس ایتالیایی که قبل از شیفتای بعد از ظهر و عصرشون چرت میزدن ۴۸ درصد کمتر از کسایی که بعد از ظهرا و عصرا چرت نمیزدن تصادف میکردن‌. مدیر های ناسا که با ماهواره ها میان ترافیکای هوایی رو کنترل میکنن برای اینکه همیشه تو بهترین عملکرد خودشون قرار داشته باشن باید در طول روز چندین بار به مدت ده الی بیست دقیقه یه خواب کوتاه داشته باشن.

دنیل پینک میاد به ما یک برنامه خواب مرتب به نام «ناپاچینو» رو معرفی میکنه

تو روش ناپاچینو برای خوابیدن ما نیاز به یه فنجون قهوه یا یه فنجون چایی داریم. قهوه یا چاییتون رو بخورید و چشم بندتون و گوش گیراتون رو بزارید و ده الی بیست دقیقه دراز بکشید. کافئین حدود ۲۰ تا ۲۵ دقیقه بعد از مصرف وارد خون میشه پس شما زمان کافی برای تجدید قوا دارید و بعد از بیدار شدنتون کاملا هوشیار، متمرکز و آماده برای داشتن بهترین عملکردتون حاضر میشید.

حالا فرض میکنیم شما جایی کار میکنید که محیط کارتون بهتون اجازه چرت زدن بعد از ظهر رو نمیده، شما باید سعی کنید که کارای مهم و تصمیم گیری های مهمتون رو صبح انجام بدید و فقط کارایی که باهاشون آشنایید و خیلی پیش پا افتاده‌اند رو بعد از ظهر انجام بدید.

نویسنده کتاب میگه که وقتی که بعد از ظهر ها نمیتونم چرت بزنم دوست دارم کارامو مرتب کنم، خونمو تمیز کنم، وبسایتمو بروزرسانی کنم و کارایی انجام بدم که مهم نیستن. ولی اگه قرار باشه، یه کار خیلی مهم انجام بدم میام یه برنامه درست میکنم و یه چک لیستی رو درست میکنم که قدم به قدم پیش بره تا از اشتباه هایی جلوگیری کنه که به من ضرر مالی یا اجتماعی بزنه یا صبر میکنم که این دو ساعت بگذره و دوباره مغز من به من کمک کنه تا تمرکز بیشتری داشته باشم. همه کارایی که ما در طول روز انجام میدیم و برامون مهم شناخته میشه به دو دسته تقسیم میشن که بهشون میگیم کار های منطقی و کار های عینی.

کار های منطقی با استفاده از نیمکره چپ مغز انجام میشن و کار های عینی با نیمکره راست مغز انجام میشن

کار های منطقی مثل نوشتن برنامه ماه یا هفتتون یا حساب کردن مسائل مالی، شرکت کردن تو یه آزمون یا تصمیم گیری های بزرگ برای زندگیتونه. در حالی که کار های عینی میتونه شفاف سازی یه سری مسائل باشه، توضیح دادنشون، مرتب کردن یا ساختن یه سری چیزا باشه.

دانشمندا متوجه شدن که آدم ها بعداز ظهرا یا عصرا تو اون زمانی که میخوان دوباره قوای تفکر و تمرکزشون برگرده دچار اشتباه های زیادی میشن. چرا؟ چونکه مغز ما برای هر مسئله‌ای که باهاش روبرو میشیم احتمال های زیادی رو به ما ارائه میده و ما با تعداد خیلی زیادی از راه حل روبروییم. پس ما چجوری میتونیم که تصمیم درست رو بگیریم.

برای استفاده از همه این اطلاعاتی که مغز ما در اختیارمون میزاره ما باید ریتم بیولوژیکی بدن خودمون رو به حداکثر برسونیم. به عنوان مثال اگر نویسنده هستید یا تو شبکه های اجتماعی فعالیت میکنید، صبح ها سعی کنید تحقیق کنید و محتوای خودتون رو بدست بیارید و شب ها بنشینید تحلیل و بررسی کنید و ایده های خودتون و نوشته های خودتون رو با خلاقیت بیشتری انجام بدید. اگر مدیر یک شرکت هستید سعی کنید که جلسات هیئت مدیره رو تو نیمه اول روز برگزار کنید و ایده هایی که زیاد اهمیت ندارن رو برای جلسات بعد از ظهر مطرح کنید.

اگر دانش آموز یا معلم هستید کلاس های ریاضی یا علوم خودتون رو قبل از ظهر بزارید

و کلاس های هنری خودتون رو تو اواخر بعد از ظهر و عصر برنامه ریزی کنید. حالا ممکنه که یه سریامون بگیم من اصلا برنامم اینجوری نیست و من نمیتونم تو این برنامه پیش برم، من صبح ها خلاق ترم و شب ها بیشتر میتونم فکر کنم، تصمیم بگیرم و پر انرژی ترم.

شما جزو اون ۲۵ درصد از افرادی هستید که تو نیمه دوم روز بهترین عملکرد خودشون رو دارن و بینششون خلاق تره. اگر جزو اون افرادی هستید که حتی اگر تو روز های تعطیل که تعهد کاری ندارید، شب ها بیرون نمیرید و میگید که دیر وقته و از یسری قانون مشخص پیروی میکنید، صبح ها دیر بیدار میشید و انرژیتونم تقریبا کمه ولی بعد از ظهر ها انرژیتون بالا میره و میتونید خیلی بهتر تمرکز کنید. خب چجوریه که ۷۵ درصد از آدم ها نمیتونن تو بعد از ظهر عملکرد خوبی داشته باشن و شما میتونید؟

شما ریتم ساعت مغزیتون رو پیدا کردید و اون دو ساعت که بعد از هفت ساعت بیدار شدن شروع میشد، زمانش در طول روز برای شما تغییر کرده و نسبت به اون چرخه‌ای که بهش عادت کردید مشخص شده. پس همیشه سعی کنید که کار های مهمتون رو قبل از ظهر انجام بدید و کار هایی که کمتر اهمیت دارن و به شما ضرر مالی و اجتماعی نمیزنن رو تو بعد از ظهر انجام بدید.

حتی اگر نیاز دارید کار مهمی رو تو بعد از ظهر انجام بدید یه برنامه داشته باشید

اما نمیتونید همیشه به برنامه خودتون اعتماد کنید. کار های مهمی مثل تحقیق کردن، تصمیم گیری و برنامه ریزی رو تو اول روز انجام بدید و کار های عینی مثل طراحی ایده هاتون، نوشتن ایده هاتون و انجام کار های کم اهمیت تر رو تو نیمه دوم روز انجام بدید. اما اگر شما جزو اون ۲۵ درصد از افرادی هستین که کرونوتایپ دیررس دارن و کاراشون رو تو بعد از ظهر انجام میدن این کارارو انجام ندید.

هدف این کتاب اینه که کرونوتایپ یا ریتم ساعت مغزیتون رو بدست بیارید و با انرژی که در طول روز دارید به بهترین شکل عمل کنید و تصمیم بگیرید.

این ها پیام های کلی کتاب کِی از دنیل پینک بود.

ممنون که مارو برای شنیدن انتخاب کردید.

در آخر، يک جمله طلایی از ايلان ماسک :