یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیرممکن است. “والت دیزنی”
خلاصه کتاب ۱۳ کاری که افراد هوشمند انجام نمیدهند : نوشته: امی مورین
معرفی و خلاصه کتاب ۱۳ کاری که افراد هوشمند انجام نمیدهند : نوشته: امی مورین
این کتاب درباره ۱۳ عادت اشتباهی که روزمره درگیرش هستیم و ناخودآگاه روی زندگیمون تاثیر منفی میذاره صحبت میکنه. امی مورین تو این کتاب کلی راهکار عملی و ساده برای رسیدن به آرامش درونی و رشد و موفقیت شخصی ارائه میده؛ پیشنهاد میکنیم حتما خلاصه صوتی این کتاب رو گوش کنین.
خلاصه متنی رایگان کتاب ۱۳ کاری که افراد هوشمند انجام نمیدهند
امی مورین 23 سالهروزای خوبی رو سپری میکرده و از زندگیش لذت میبرده
اما روزگار باهاش مهربون نبوده و روی بدش رو نشون میده و توی این سن مادرش رو به طور ناگهانی از دست میده. زندگی تلخ مورین به همین جا ختم نمیشه و سه سال بعد توی سن 26 سالگی همسرش رو هم به دلیل سکته قلبی از دست میده.
توی اون سالها بخت با مورین یار نبود و هیچ چیزی بر وفق مرادش نبود.
اما چه اتفاقی میافته که مورین افسرده و غرق در تاریکی و ناراحتی، به نویسنده یکی از پرفروشترین
کتابهای سال تبدیل میشه و میتونه دوباره روی پای خودش وایسه و با صحبتاش به کلی آدم انگیزه و امید بده.
امی مورین روان درمانگر، مربی قدرت ذهنی و نویسنده پرفروش بین المللیه. که یکی از سخنرانهای پرطرفدار در TED هم هست که سخنرانی هاش مورد توجه آدمای زیادی قرار گرفته.
همه ما توی مقاطعی از زندگی دچار بحران و اتفاقای ناخواسته ای میشیم که توان حل کردنشون رو نداریم و کاری از دستمون برنمیاد و اگه نتونیم خودمون رو از این وضعیت نجات بدیم دچار افسردگی میشیم. امروز قراره خلاصه کتاب"۱۳ کاری که افراد دارای قدرت ذهنی، انجام نمیدهند" از امی مورین رو باهم گوش کنیم.
نویسنده توی این کتاب راه حل های خوبی رو برای این شرایط بهمون پیشنهاد میده
و بهمون یاد میده چطور با ترس هامون روبرو بشیم و بهشون غلبه کنیم. پس بهتون توصیه می کنیم پادکست امروز رو از دست ندید.
مورین بعد از دوران سختی که پشت سر میذاره، متوجه میشه که باید کاری کنه تا بتونه از این افسردگی عمیق بیرون بیاد و زندگیش از نو بسازه.
نویسنده 13 تا چیزی که آدمایی با ذهن قوی انجام نمیدن رو برای خودش لیست می کنه و اون رو توی کتابش به بقیه معرفی می کنه و میگه سه تا از این عادتای ذهنی به شدت بد و مخربه و اگه ما ازشون آگاه باشیم، و انجامشون ندیم، می تونیم از 10 تای بقیه ام اجتناب کنیم.
تفکر اکثر ما این جوریه که من آدم خوبی ام، کارم رو درست انجام میدم پس من لیاقت بهترین هارو دارم. اما وقتی یک سری اتفاق هایی می افته که شرایط طبق خواسته های ما پیش نمیره ناخودآگاه این جمله رو به زبون میاریم: "این شرایط منصفانه نیست"
توی دوران کودکی ما با والدین و معلم هامون سرو کار داشتیم پس اکثر اتفاقای ناخوشاید به دست اون ها حل میشد.
مثلا اگه خواهر یا برادرمون کادوی بزرگتر و بهتری می گرفت با اعتراض ما به این بی عدالتی، پدر یا مادرمون سریع کادوی دیگه ای برامون می خریدن و ناامیدی و سرخوردگی توی اون سن برامون معنایی نداشت.
یه جورایی توی کودکی خودمون غرق بودیم و هنوز با بی عدالتی ها آشنا نبودیم.
وقتی که بزرگ شدیم و توی جامعه قرار گرفتیم دیگه معلم و والدینی وجود نداره تا شرایط رو برامون درست کنه
اما ما به صورت ناخودآگاه فکر می کنیم، اگه سخت کار کنیم اگه تلاش کنیم، اگه انسان خوبی باشیم، یه قدرت یا دست نامرئی وجود داره که عدالت رو برقرار می کنه. اما غافل از اینکه هیچ قدرتی وجود نداره و اکثر اوقات، اوضاع اون طور که ما دلمون می خواد پیش نمیره! به قول امی مورین دنیا اینطوری کار نمی کنه.
به نظر ما این عادلانه نیست که هرچند خیلی تلاش میکنیم، اما همچنان شکست میخوریم.
این عالانه نیست که عزیزانمون رو از دست میدیم.
این عادلانه نیست که آدمای دورمون با تلاش کمتر شرایط بهتری نسبت به ما دارن.
شما حتی اگه باهوش ترن فرد روی کره زمین هم باشید و نهایت تلاش تون رو برای کاری بکنید باز هم ممکنه با شکست روبرو بشید. افرادی که دارای ذهنی قوی هستن مثل ما فکر نمی کنن.
اون ها وقتی یک نفر این شکایت رو می کنه که چقدر دنیا ناعادلانه است، این موضوع رو به خودشون یادآور میشن که ما بیشتر از هر کس دیگه ای سزاوار خوشبختی نیستیم.
این افراد به کسایی فکر می کنن که توی کشورهای جنگ زده زندگی می کنن، یا به کودکانی که از سرطان رنج می برن. این شرایط هم عادلانه نیست. توی شرایطی که بقیه مدام از ظلمی که دنیا بهشون داشته حرف میزنن و به خودشون ترحم می کنن، افراد قوی طرز فکر دیگه ای دارن و جور دیگه ای عمل می کنن.
امی میگه افرادی که دارای ذهن قوی هستن تمرکز خودشون رو روی چیزهایی که دنیا بهشون بدهکاره نمیدارن، درعوض روی چیزایی که خودشون می تونن برای بقیه انجام بدن تمرکز میکنن.
این کارها می تونه کمک کردن به یه همکار باشه. می تونه درست کردن یه وعده غذا واسه یه بی خانمان باشه یا حتی گوش دادن به صحبت های یکی از اعضای خانواده که روز سختی روز پشت سر گذاشته.
وقتی ما در حال انجام دادن این کارای خوب هستیم در واقع یادمون میره دنیا چه چیزی بهمون بدهکاره. از این به بعد هر موقع که فکرتون به سمتی رفت که احساس کردید به حقتون نرسیدید یا دنیا چیزی به شما بدهکاره به جای درگیر کردن ذهن تون، یادتون بیاد اولین مورد این لیست 13 تایی چی بود.
دومین مورد که آدمایی که از نظر ذهنی قوی هستن انجام نمیدن اینه که تمرکزشون رو روی چیزهایی که هیچ کنترلی روش ندارن، نمیذران.
تصور کنید شغلتون رو به خاطر شرایط بد اقتصادی یا بی کفایتی مدیرتون یا هر چیز دیگه ای از دست دادید. یک ذهن قوی میدونه نمی تونه اقتصاد رو کنترل کنه یا نمی تونه تصمیم رییسش رو برای نخواستن اون تغییر بده، اما می تونه روی مهارت های خودش تمرکز کنه.
می تونه به این شرایطی که براش به وجود اومده به چشم یک فرصت نگاه کنه و کاری که مدت ها دوست داشته رو شروع کنه و توش موفق بشه.
اکثر ما درونمون ترسهایی رو داریم که باهاشون بزرگ شدیم و بهشون خو گرفتیم .
همیشه این احساس رو داریم که باید شرایط رو کنترل کنیم. درواقع به خودمون میگیم باید اوضاع رو توی دست مون بگیریم. این ترس که نتونیم شرایطی رو کنترل کنیم فشار زیادی به ما وارد میکنه و یجورایی مارو نابود می کنه.
ترس از دست دادن، خوش بینی بیش از حد و تصور کنترل اوضاع می تونه به شدت بهمون آسیب بزنه.
داستانی رو در مورد جیمز هدر با هم می شنویم. مادری که وقتی یه دختر سه ماهه داشته به سرطان مبتلا میشه. اون شدیدا ترسیده بود چون می دونست که هیچ وقت کاملا درمان نمیشه و حتی این وحشت رو داشت که بمیره و دخترش بدون مادر بزرگ بشه.
جیمز نمی تونست اوضاع رو کنترل کنه و از بیماریش جلوگیری کنه. اون بهترین راهکار رو انجام داد.
تصمیم گرفت فقط روی چیزایی تمرکز کنه که می تونست تغییرشون بده و چیزهایی که روشون هیچ کنترلی نداشت و هیچ کاری از دستش برنمیومد رها کرد.
اون ترس هاش رو روی یک تیکه کاغذ نوشت و اون هارو سوزوند. این کار به اون کمک کرد تا اون چیزی رو که نمی تونست کنترل کنه رها کنه و بتونه از اون بعد هر روز رو به بهترین شکل زندگی کنه و ازش لذت ببره . 80 نفر از دوستا و اعضای خانواده اون هم همین کارو کردن و ترس هاشون رو نوشتن و سوزوندن.
وقتی که ترس های زیادی میاد سراغتون و کنترل زندگی از دستتون خارج میشه یه تیکه کاغذ بردارید و اون رو با کشیدن خط وسط کاغذ به دو قسمت تقسیم کنید. توی قسمت بالای کاغذ چیزایی رو بنویسید که قابل کنترل نیستن و بابتشون کاری از دست شما برنمیاد.
روی قسمت پایین کاغذ هم چیزایی رو بنویسید که می تونید براش کاری انجام بدید و قابل کنترلن
البتع موقع پر کردن کاغذ چندتا چیز رو یادتون باشه:
شما نمی تونید چیزی که اتفاق افتاده رو کنترل کنید.
شما نمیتونید به طور کامل افکار و احساسات خودتون رو کنترل کنید.
شما نمی تونید . دیگران رو کنترل کنید.
و البته مهم تر از همه، نمی تونید آینده رو کنترل کنید.
اما از طرفی درسته که شما نمی تونید اون چیزی که اتفاق افتاده رو کنترل کنید
اما می تونید نحوه واکنش خودتون به اون موضوع رو کنترل کنید، می تونید کنترل کنید که روی چه چیزی تمرکز کنید و چطور با مشکل برخورد کنید.
بعد از این که برگه رو پر کردید، اون قسمتی از برگه که چیزای غیرقابل کنترل رو توش نوشتید پاره کنید و همین طور به پاره کردن کاغذ ادامه بدین تا اونها تبدیل به کاغذهای ریزی بشن.
نگاه کنید دیگه چیزی برای ترسیدن وجود نداره اونها ریزو ریز تر شدن. حتی می تونید اون هارو بسوزونید
و نگاه کنید که چطور ترس هاتون داره می سوزه ، چیزایی که نمی تونستید کنترل کنید اما شمارو افسرده و غمگین کرده بود!
سومین کار بزرگی که افراد با ذهن قوی انجام نمیدن اینه که اون ها یک اشتباه رو بارها و بارها تکرار نمی کنن.
درواقع اون ها بعد از زمین افتادن، سریع سوار اسب شون نمیشن که راه بیفتن.
کمی مکث می کنن تا بفهمن چرا زمین خوردن
امی میگه ما نباید اون آدمی باشیم که یک مسیر اشتباه رو بارها و بارها میره
نباید اون آدمی باشیم که رفتارای بدش رو کنار نمیذاره. آدمای قوی با اشتباهاتشون روبرو میشن.
نویسنده میگه ما با نگاه کردن به مسیری که اومدیم باید سعی کنیم عادت های اشتباه قدیمی مون رو اصلاح کنیم و ازشون برای موفقیت بیشتر استفاده کنیم و ببینیم چطور می تونیم با استفاده از اون تجربه ها عادت های خوب رو در خودمون ایجاد کنیم.
خیلی از آدمای معروف و صاحب قدرت، مدام دروغ میکن و دیگران رو به خاطر اشتباهات خودشون سرزنش میکنن. چرا؟ چون می ترسن ضعیف به نظر برسن، اما از نظر مورین قبول کردن اشتباهات و تصحیح اون ها نشونه قدرته و این همون کاریه که آدمای با ذهن قوی انجام میدن.
ما با بررسی گذشته خودمون قوی تر میشیم، منعطف تر میشیم و احتمال کمی داره به همون روش های قدیمی برگردیم.
توصیه ای که امی بهمون می کنه اینه که خودتون رو مثل یک سوم شخص ببینید، رفتار هارو ببینید، شناسایی کنید، اشتباهات رو بررسی کنید، و مثل یه روانشناس بالینی برخورد کنید و راه حل ارائه بدین.
دفعه بعدی که خواستین اون کار رو انجام بدین یه لیستی از دلایلی رو آماده کنین تا خودتون رو متقاعد کنید که چرا نباید دیگه این رفتار رو تکرار کنید. وقتی وسوسه شدید تا کارهای قبلی تون رو انجام بدین، داشتن این لیست خیلی بهتون کمک می کنه
این لیست می تونه شامل یک سری دلیل برای انجام دادن یه رفتار مثبت مثل ورزش کردن و ترک یه رفتار بد مثل خوردن غذاهای ناسالم باشه.
حالا وقتش رسیده که لیست 13 تایی امی مورین رو با هم ببینیم.
سه تاش رو بررسی کردیم و براشون مثال آوردیم و گفتیم که اگه بتونید این سه تا کار رو انجام ندین خیلی راحت می تونید از بقیه کارها دوری کنید.
+ وقت و تمرکزتون رو روی چیزایی که دنیا بهتون بدهکاره تلف نکنید
+ به جای دلسوزی واسه خودتون سعی کنید کار مثبتی انجام بدید و به آدمای دیگه کمک کنین.
+ بجای تمرکز روی چیزایی که غیرقابل کنترله و کاری از دست شما واسشون برنمیاد، برید سراغ چیزایی که می تونید انجام بدین و روی اون ها تمرکز کنید.
+ با انجام دادن این کارها یاد می گیرید کمتر به گدشته فکر کنید.
+ از تغییر کردن خجالت نکشید و آدم جسوری باشید.
+ دیگه نگران حرفای بقیه در مورد خودتون نیستین
+ سعی می کنین دنبال جلب رضایت بقیه نباشین چون می دونید اون ها و حرف هایی که میزنن قابل کنترل نیست.
+ یک اشتباه رو بارها و بارها تکرار نکنین و به خودتون قول بدین یه لیستی از اصلاح اشتباهاتتون تهیه کنید و بهشون وفادار باشید.
+ از موفقیت های دیگران ناراحت نشید و بهشون حسادت نکنید.
+ ریسک پذیر باشین و با ترس هاتون روبرو بشید.
+ انتظار بدست آوردن نتیجه های فوری رو نداشته باشین.
+ یاد بگیرین بعد از اولین شکست تسلیم نشید و از خواسته هانون دست نکشید.
+ از تنهایی نترسین. زمان تنهایی زمان خوبی برای فکر کردن و رشد کردنه.
با جمع کردن همه ی این ها به یه لیست 13 تایی می رسیم که افراد با ذهن های قوی روش تمرکز می کنن.
عادت هایی که بعد از هر شکست یا اتفاق تلخی با انجام دادن اون ها می تونید به زندگی برگردید و دست از زندگی و خواسته هاتون نکشید و به مسیرتون ادامه بدین.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب شاهزاده : نوشته: نیکولو ماکیاولی
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب هنر ظریف بیخیالی : نوشته: مارک منسون
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب هوشمندانه بخوابید : نوشته: شان استیونسون