یک گیله مرد که که مهندس کامپیوتر است و با کلی دغدغه اجتماعی و سیاسی
وضعیت بی عاری
نمایشگاه کتاب پارسال بود، سال ۹۸. از غرفه ی شهرستان ادب دیدن کردم. خانم فروشنده، چند کتاب را معرفی کرد و شروع کرد به تعریف از کتاب ها. یکی از کتاب ها هم وضعیت بی عاری بود. گفت ایشون هم نویسنده کتاب هستند و حامد جلالی را که کنارش بود نشانم داد. مردی با قد نسبا بلند و ریش هایی خیلی بلند! نشسته بود و با افراد غرفه و بازدیدکنندگان صحبت می کرد و شوخی. با او صحبت کردم و از کتاب خودش گفت و با شوخی که بیا و ببر این را، شاید اصلا توقیفش کردند تا سال بعد. خانم فروشنده هم تایید کرد. با دوستم چند کتابی را که میخواستیم، انتخاب کردیم. دلم نیامد که کتابش را نخرم. بیشتر از خودش خوشم آمده بود تا موضوع کتابش. کتاب را خریدم و دادم که امضایش کند.تقدیمش کرد به من، نوشت با آرزوی شادی.
کتاب را دوست داشتم بخوانم اما فرصتش پیش نیامد تا اینکه در جشنواره جلال، شایسته تقدیر شد. کمی بعد هم به عنوان کتاب سال انتخاب شد. بیشتر مشتاق شدم که بخوانمش.بازهم فرصت نشد، تا اینکه هفته قبل شروع کردم به خواندن کتاب.
وضعیتی به نام بی عاری
کتاب، عاشقانه ایست در خوزستانِ زمان انقلاب و جنگ. عشق یک دختر مسلمان اهوازی به پسری از دین مندائی. در طول داستان، با دین مندائی آشنا می شویم و با فرهنگ و زبان خوزستان خو میگیریم. توصیفات و گفت و گو ها آنقدر جذاب و خوب نوشته شده اند که ما را به کوچه های اهواز و آبادان می برد. با مردم اهواز زندگی میکنیم، با مندائیان زندگی میکنیم و از نزدیک با آنها روبهرو میشویم و با شخصیت ها همذات پنداری میکنیم.
رمان شامل ایدئولوژی و جهان بینی نویسنده است. نویسنده در طول داستان، ما را با ایدهی خود و نوع نگاهش به دین ، انقلاب ، جنگ و عشق آشنا میکند و ضربه هایی به مخاطب میزند تا کمی بیشتر فکر کند. نویسنده از تعصب ها و سنت های غلط شکایت می کند، از بی عاری شکایت می کند و قهرمان های داستان، از یک وضعیت بی عاری، به یک وضعیت فعال و جنگ جو تبدیل می شوند. نویسنده، معتقد است که همه ادیان یکی هستند و در خدمت انسان.
از نقاط قوت داستان،زبان خوب و شخصیت پردازی های مناسب است. داستان از زبان راویان مختلفی روایت می شود. هر کدام از شخصیت ها، با زبان خودش، خودش را می شناساند و مخاطب می تواند با آنها به راحتی ارتباط بگیرد. البته برخی از شخصبت ها هم خوب از کار در نیامده اند و شاید هم در داستان اضافی اند. اما اغلب شخصیت ها و تیپ هایشان، واقعی و جذابند.
رمان روایت جذاب و پر کششی دارد و قالب روایت داستان به گونه ایست که به سختی می توان از کتاب جدا شد. حتی بعد از خواندن کتاب، نمی توان از فکر آن بیرون آمد.
مهمترین نقطه ضعف داستان، نوع رابطه ی دو شخصیت اصلی داستان است که در جایی به رابطه ای نا مشروع میانجامد و نویسنده، فضا را حتی مقدس هم می کند. در داستانی که از دین می گوید و فضایی که داستان دارد، این نکته، بسیار گل درشت و منفی به نظر می آید. حتی یکی از شخصیت های داستان از این کار ابراز پشیمانی نمی کند.
بی پروایی نویسنده در بیان صحنه های عاشقانه و بعضا جنسی، موجب شده است که کتاب برای هر رده سنی مناسب نباشد! ولی صحنه های عاشقانه آن در فضای متعصبانه و قبیله ای که در داستان توصیف می شود، جذاب است.
در کل وضعیت بی عاری کتابی است که شما را به شدت با خود درگیر می کند و البته کمی به فکر وادار می کند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
پیونگ یانگ، فقط نیم دانگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
نادر ابراهیمی
مطلبی دیگر از این انتشارات
پس از پنجاه سال