سلام، من الهه بهشتی هستم نویسنده و داستانپرداز. از این که نوشتههامو میخونید و با نظراتتون کمکم میکنید ممنونم.
نقد سریال دل و مانکن!
من شخصا از فیلم و سریالای لاکچری استقبال میکنم و معتقدم توی این جو ناامیدی که توی کشور حاکمه، این دست سریالا میتونن بیننده رو به یه دنیای رنگارنگ ببرن تا برای حداقل یک ساعتم که شده، همه چیز یادشون بره. اما برای این که همچین اتفاقی بیفته، لازمه که این فیلم و سریالا خوشساخت باشن تا مخاطب بتونه باورشون کنه.
البته انتقاد من از سریالایی مثل مانکن و دل، تصنعی بودنشون نیست، کاری به کار گریمای عجیب غریب و طراحی لباسای عجیب غریبترشون هم ندارم(توجه شما رو جلب میکنم به تیپ و قیافه شبنم قلی خانی توی سریال مانکن). از سوژههای تکراری، بازیهای بد بازیگران و دیالوگای افتضاح و ابتدایی هم بگذریم. توی این چند قسمتی که از این دو تا سریال دیدم یه سوال در مورد شخصیت پردازی این سریالا برام پیش اومده. مثلا توی سریال مانکن، به چه دلیلی ما باید از قهرمانهای اصلی(میدونم این واژه اصلا مناسب نیست) خوشمون بیاد؟ مثلا "همتا" یه دختر ضعیفه که توی 28 سالگی هنوز تکلیفش با خودش مشخص نیست، با این که وضع مالی خوبی ندارن، سر کار نمیره و وقتی "اخگر" ازش میپرسه: ((چی بلدی؟)) عین خنگا میگه:((لیسانس شیمی دارم)) دختری که توی شخصیتش، سادهلوحی جاش رو به حماقت داده، بی اندازه متوقعه و هیچ ویژگی خاص و منحصر به هم فردی نداره!
از اون طرف، کاراکتر "کاوه" یه پسر بیکله و پرروئه که به راحتی خیانت میکنه(چه به همتا، چه به کتی)؛ ولی با وجود تمام اینا، ما باید طرفدارش باشیم، چرا؟ منم نمیدونم!
حالا میرسیم به عشق این دو تا! اولا که سریال با صحنه جدایی این دو تا شروع میشه و بعدشم مجبور میشیم یه ویدئو کلیپ ببینیم. احتمالا کارگردان انتظار داشته که جدایی این دو تا ناراحتمون کنه ولی رو چه حسابی؟ ما که هیچ شناختی از این دو تا کاراکتر و عشقشون نداریم، چرا باید جداییشون ناراحتمون کنه؟ بعدشم، چه چیزی توی عشق اینا باید برامون جذاب باشه؟ بستنی خوردن و موتور سواری که نشد نشانه عاشق بودن!
در مورد سریال دل هم دقیقا همین موضوع صدق میکنه. چرا باید کاراکتر "رستا" (با بازی خیلی خیلی بد ساره بیات) رو دوست داشته باشیم؟ چرا باید عشق آرش به رستا رو باور کنیم وقتی چیزی جز بی ادبی و بی منطقی از رستا ندیدیم؟ در مورد خود آرشم، تا الآن بارزترین ویژگی که ازش دیدیم "بینهایت پولدار بودن" و "بینهایت عاشق بودنه" که برای محبوبیت این کاراکتر کافی نیست وگرنه قائدتا باید کاراکتر "مهراوه شریفینیا" رو هم دوست میداشتیم!
راستی چرا اسم شخصیتهای اصلی توی این سریالا انقدر از دنیای واقعی فاصله داره(مثلا اسم مهراوه شریفینیا چیه تو سریال؟ هیچوقت نفهمیدم!)؟ یعنی پولدارا اسماشونم با ما فرق داره؟
الهه بهشتی
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب همسایه ها “اثر احمد محمود “
مطلبی دیگر از این انتشارات
آرمان شهر جانوری/نقد و بررسی کتاب شهر جانوران
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه مهدکودک و مدرسه برای پسرها پیدا کردم!