تجربه نویسی میکنم از کتابهایی که بنظرم جالب آمدند!
جادوی بزرگ
جادوی بزرگ یک کتاب غیر داستانیست که همراه تعداد زیادی داستان و ماجرای هدفدار میخواهد ما را به جایی برساند که به جادو باور بیاوریم. جادو یک کلمه غریب است که اگر باورش کنیم ما را شاید به دردسر بیندازد اما به شیوه ای که نویسنده کتاب لیز گیلبرت تعریفش میکند، هر چیزی به امتحانش می ارزد. شیوه او ساده است میگوید کارتان را انجام بدهید تا نیروی خلاقیت برایتان جادو کند.
برای یک نویسنده، یک زن، یک انسان، یک جوان و شاید برای هرکسی واجب است که چیزهایی که در این کتاب هست بداند و مهمتر از دانستن اینست که به آن عمل کند. این کتاب ذهنتان را از کمال گرایی فاصله میدهد و با توضیحات مختصر اما مفیدش مجبورتان میکند کاری را که انجام میدهید، به اشتراک بگذارید، حتی اگر به آن اطمینان ندارید. اگر دقیق تر نگاه کنیم، در حقیقت این کار، محصول، اثر میتواند هر چیزی باشد.
نویسنده کتاب از روی تجربه صحبت میکند، اگر شما هم مانند میلیون ها نفر در دنیا "کتاب بخور، عبادت کن، عشق بورز " ( Eat, Pray, Love) او را خوانده باشید، قبل آنکه شروع کنید کمی بیشتر از کس دیگری، که امکان داشت همین توصیه ها را به شما بکند، به او اطمینان میکنید. او سالهای زیادی است که مینویسد و درست مثل خیلی از نویسنده های موفق به این اعتقاد دارد که نیرویی مثل الهام شدن هست که در هنگامی که شما مشغول کارتان-در اینجا منظور نوشتن است اما هر کار دیگری هم میتواند باشد- هستید به شما سر خواهد زد. نویسنده میخواهد ما هم مثل او با ایده هایمان مانند افکار لطیفی برخورد کنیم که به بیان خودش اگر به آنها بها دهید، گوش دهید، متعهد شوید و برایشان وقت بگذارید شاید شما هم به این جادو ایمان آورید!
اگر شما هم مانند من ذهن کمال گرایی دارید وقتش هست به خودتان بیایید و برای نوشتن، منتشر کردن و خیال کار بزرگی انجام دادن آن را قربانی کنید، چرا که احتمالا هرگز چیزی نخواهد بود که آنقدر بی نقص باشد که روح کمال گرای شما را تسکین دهد. بنظر میرسد راهش این است که با کمی و کاستی و حقیقت ماجرا کنار بیایید. نویسنده میگوید چیزی که درونتان هست را بروز بدهید، چه طلا باشد و چه آشغال، اهمیتی ندارد و عواقب آن را هم با بی قضاوتی بپذیرید و درگیر آن نشوید. به جای آن باید دوباره و دوباره و دوباره از نو کار کنید.
خواندن کتاب برای من با لذت همراه بود. اگر شما هم دغدغه هایی مانند خانم گیلبرت در نویسندگی یا هر نوع حرفه و هنر دیگری دارید، به او اجازه دهید که وارد ذهن کمال گرایتان شود و از مانع کار شدن بازداردش. تجربه های او در زمینه نویسندگی و چاپ کتابی محبوب و چگونگی نگاهش به ماجراهای بعد از آن از بسیار جذاب و خواندنی است. در هر حال، ما بدون به انجام رساندن کارها به بهترین حالت در حیطه مورد نظرمان نخواهیم رسید و این کتاب شاید وسیله ایست که کمک کند ما واقعی تر به همه چیز نگاه کنیم...
مطلبی دیگر از این انتشارات
بادبادک باز، یادداشتی در ستایش شاهکار خالد حسینی
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب کفش باز؛ خاطرات بنیانگذار و موسس برند نایکی
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرور کتاب