خلاصه کتاب رهبری الکس فرگوسن اثر الکس فرگوسن و مایکل موریتز

سر الکس فرگوسن
سر الکس فرگوسن

رهبری الکس فرگوسن  اثر الکس فرگوسن و مایکل موریتز – Alex Ferguson Leading by  Alex Ferguson With Michael Moritz

کتاب رهبری – درس هایی که از زندگی و سال های حضورم در منچستر یونایتد آموختم – اثر سِر الکس فرگوسن مربی فوق العاده تیم منچستر یونایتد (معروف به شیاطین سرخ) و مایکل موریتز است. الکس فرگوسن در سال ۲۰۱۳ کتاب زندگی نامه خود را نوشت، اما کتاب رهبری را در سال ۲۰۱۵ منتشر کرد. بنابراین کتاب رهبری بیش از آنکه زندگی نامه فرگوسن باشد، دربردارنده نکات مدیریتی و درس هایی برای زندگی است.

این کتاب در دو قسمت در سایت اینجانب تقدیم حضورتان شده ، که در قسمت دوم فیلم رازهای موفقیت سر الکس فرگوسن آورده شده . با مراجعه به سایت www.hosseinalimohammadi.com می توانید هر دو قسمت و ویدیو را مطالعه بفرمائید.

درباره نویسنده
الکس فرگوسن در سال1941 در گلاسکو متولد شد. او مربی مشهور فوتبال بریتانیایی و مربی سابق باشگاه منچستر یونایتد است. او به عنوان یکی از اثرگذارترین و مشهورترین مربیان تاریخ فوتبال شناخته می‌شود و در طی ۲۶ سال مربیگری خود فاتح 38 جام شد که شامل ۱۳ بار قهرمانی لیگ انگلیس و دو بار قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا است.

فصل اول : خودتان باشید.

1. مهمترین کار هر رهبری در هر سازمان،تیم و… این است که برای افرادش آنقدر الهام بخش باشد که افراد به بهترین وجه ممکن کار کنند.

2. همیشه به سخنان و افکار افراد جوان گوش دهید، چرا که جوانان بیشتر از همه با واقعیت های زندگی امروز و چشم انداز آینده در ارتباط اند.

3. خودتان باشید: چطور کسی به خویشتن راستین خود تبدیل می شود؟ اگر انسان دنبال هدایت اشخاص است، باید آشنایی کامل به آن افراد در خصوص اینکه آنها چه کسانی هستند؟ چطور بزرگ شده اند؟ چه استعداد هایی دارند؟ چه چیزهایی منجر به شکوفایی استعدادهای آنها می‌شود؟ چه چیز باعث شکست آنها می‌شود؟ به دست آورد. تنها چیزی که باعث نادیده گرفتن این موارد می شود دو مورد است: 1. دیدن 2.شنیدن
حکمتی است که خداوند به ما انسان ها دوگوش، دو چشم و تنها یک دهان داده است. پس برای اینکه انسان‌ها را نادیده نگیریم باید آنها را ببینیم و به آنها گوش دهیم.

4. افراد بسیاری در زمانی که موفق شده اند پس از آن دوروبرشان پر از افراد چاپلوس شده است، دیگر گوش شنوا ندارند و به حرف های منتقدان خود گوش نمی‌کنند. این افراد متکلم الوحده می‌شوند. گوش سپردن به افراد همیشه فایده دارد. همیشه و همیشه به سخنان تیم خود گوش کنید، هیچ وقت ضرر نخواهید کرد. شنیدن سخنان افراد تیم، منجر می‌شود که تا خود افراد تیم، با هم رقابت مثبت داشته باشند تا اطلاعات مفیدی با هم و با رهبر به اشتراک بگذارند.

5. هیچ وقت بعد از اشتباه افراد تیمتان، به آنها عکس العمل منفی نشان ندهید؛ بگذارید چند روز بگذرد و وضعیت آرام شود، سپس تصمیم بگیرید.

6. طوری قرارداد افراد تیم خود را زمان بندی کنید، که هیچ وقت تاریخ اتمام قراردادهای تمامی افراد در یک زمان مشخص و معین نباشد.

7. تماشا و دیدن یکی از مهارت های انسان است که ما بهای کمتری به آنها داده‌ایم. عموما دو نوع مشاهده داریم: یک) مشاهده جزئیات دو) مشاهده کلیات
برای تمامی کارهای تیمتان کنترل مستقیم و شخصی نداشته باشید. در یکسری از موارد باید رهبری و نظارت کنیم و این باعث می شود تا بر اوضاع تیم تان تسلط بیشتری داشته باشید. این تسلط به خوبی برای شما نقاط ضعف و قوت تیم تان را تجلی خواهد کرد.

8. در مقام رهبری و مربیگری، الهام بخش بودن بسیار کاراتر از تاکتیک های تیمی و کاری است.( جمله الهام بخش که فرگوسن هیچ وقت فراموش نمی کند برای بازیکنان تیمش بیان کند: ما بازی را نباختیم بلکه وقت کم آوردیم ).

9. بهترین راه و روش برای تصمیم گیری درست، کار دقیق است. تفکر عمیق قبل از هر تصمیم سازنده، لازم و ضروری است. شاید تصمیم‌گیری سریع به شور و اشتیاق ما مرتبط است. اما با افزایش سن، این شور و اشتیاق ها عموما کاهش می‌یابد و تصمیم‌ها منطقی تر می شود. دیدن و شنیدن و مطالعه در خصوص افراد موفق، بهترین و موثرترین عامل درتصمیم‌گیری منطقی و تفکر عمیق در خصوص مسائل مان است.

رهبری - الکس فرگوسن
رهبری - الکس فرگوسن

فصل دوم: شناخت اشتیاق، نظم و ترتیب

1. جا اندازی نظم و ترتیب در تیم یکی از اصول اولیه رهبری است. (نحوه لباس پوشیدن افراد، ورود خروج، تاخیر، مدل مو، جواهرات و …)

2. مدیران می‌توانند قوانین زیادی را وضع کنند. اما در موقع بی انضباطی کاری نکنید که با تنبیه و مجازات همه افراد تیم، دیگر سلاح دیگری نداشته باشید. مجازات باید متناسب با جرم باشد. و برای هر مجازاتی باید تنبیه خاص آن را داشته باشید. یکی از بهترین مجازات برای افراد، سکوت است،نیازی به تحقیر دیگران نداریم.

3. هیچ وقت احساسات خود را درگیر تصمیمات خود در تیم نکنید. به قوانین و اصول کاری تان ارزش قائل شوید، در این اصول و قوانین، احساسات جایی ندارد.

4. برندگان واقعی، خستگی ناپذیرند. آنها همیشه و همیشه در تلاش اند و هیچ وقت به وضع موجود راضی نیستند.

5. استعداد بعلاوه کار و تلاش خستگی ناپذیر مساوی است با آنچه که می خواهید به آن برسید. (دقیقه‌ای که ما کم تلاشتر از رقیبانمان حاضر شویم دیگر منچستریونایتد نخواهیم بود)

6. انگیزه: در بین انتخاب میان انگیزه و استعداد، انگیزه اولویت دارد. انگیزه یعنی ترکیبی از شور و اشتیاق برای تحمل سختی‌ها، تلاش و کوشش، قدرت عظیم تفکر و عدم پذیرش شکست ها است.

7. بیشتر افراد عظم راسخی ندارند و با کوچکترین ناملایمتی و وزش باد ملایمی شک و تردید در جانشان می‌افتد. اعتماد به نفس کافی ندارند. نمی‌توان رهبری را بدون عظم راسخ تصور کرد. هنگام رهبری، باید حتماً خودتان را در تیم تان ببینید. اگر افرادی از تیم تان توان و انگیزه لازم برای عملی کردن تصورات شما را ندارند تا بتوانید به آن رهبر درونی تان برسید. لزومی ندارد آنها را همراهی کنید تا در تیمتان بمانند. شما زمانی خودتان هستید، که تیم تان را از درونتان رهبری کنید. تنها راه حل این عمل، رو راست بودن با خودتان و پایبندی به باورهایتان است.


رهبری
رهبری

فصل سوم: کنار هم گذاشتن قطعات

1. سازماندهی: قبل از اینکه یک تیم عالی داشته باشید باید یک سازماندهی عالی داشته باشید. تا تمامی عناصر به درستی در کنار یکدیگر قرار بگیرند. این امر زمان می‌برد به خصوص اگر در دوره بازده سودهی باشید.رسیدن به موفقیت های ماندگار، نیاز به صبوری و سازماندهی عالی و کامل دارد.

2. آماده سازی: آماده سازی جزء اصلی برای رویارویی با حریفان است. برای آماده سازی تیم تان بهتر است، افرادی که نیاز به تجدید انرژی دارند را به استراحت چند روزه بفرستید. رهبر می‌تواند بعد از سازماندهی، ارزش‌های رهبریش را از طریق افراد باسابقه تیم به جوان‌ها انتقال دهد. این افراد با تجربه، بخوبی با ارزش‌های سازمان و رهبر سازمان آشنا هستند و تفهیم آن برای اعضای جوان توسط آنها کاری راحت است. آماده‌سازی به موقع باعث می‌شود تا در مقابل حوادث و جریانات غیر مترقبه آمادگی کافی داشته باشیم. برخی زمان‌ها لازم است جهت رویارویی بهتر در مقابل رقیبی که از ما بهتر دارد ظاهر می شود، آمادگی بعدی خود را زودتر از موعد مقرر تدارک ببینیم و برای رقابت بعدی، زودتر خود را آماده کنیم.

3. بی نظمی هم می‌تواند مایه شکست شود، اگر تیم برنامه ها و نقشه ها را نادیده بگیرند و کار خودشان را انجام ندهند، دیگر پیروزی در کار نخواهد بود.

4. گاهی جو و فضای رقابت هم می‌تواند باعث شکست شود، اگر افراد تیم نتوانند تمرکز خود را حفظ کنند و اعتماد به نفس خود را بالا ببرند،رقیبان با استفاده از فضاسازی، خواهند توانست بر شما غلبه کنند.

5. دیدگاه ما نسبت به خطر پذیری هم عاملی در پیروزی و شکست محسوب می‌شود. اگر افراد تیم قدرت ریسک پذیری بالا داشته باشند شاید تیم پیروز شود. ولی رهبر تیم باید میزان ریسک پذیری را کنترل کند. ریسک زمانی بهترین توجیه است که ما از رقیبان خود عقب هستیم و شکست ما با اختلاف، در حالت کلی چیزی را عوض نمی کند.رویکرد دقیق نسبت به خطر پذیری وظیفه اصلی رهبر است.

6. آینده نگری باید در الزامات رهبری باشد. لذا اولویت‌بندی برای برنامه‌های آتی باید در سرلوحه کارها قرار گیرد.در یک تیم خوب به جوان‌ها میدان دهید، آنها هیچ وقت رهبری که به آنها اعتماد کرده را فراموش نمی‌کنند و همیشه سعی خواهند کرد که خود را به رخ بکشند. اگر حسی را در تیم ایجاد کنیم که جوانترها احساس کنند که قدیمی ها پشتیبان آنها هستند و به نفع آنها می اندیشند این حرکت مانند معجونی عمل می‌کند.

ادامه مطالب فصل اول را از لینک ارائه شده می توانید مطالعه بفرمائید.yun.ir/1ubqn4

لینک کوتاه شده قسمت دوم : yun.ir/7jat36

وب سایت:https://www.hosseinalimohammadi.com

کانال تلگرام: @alimohammadihossein

اینستاگرام: alimohammadi_hossein

لینکدین :https://www.linkedin.com/in/alimohammadihossein/