خلاصه کتاب "قدرت عادت" قسمت اول

یک دوست کتاب "قدرت عادت" رو به من پیشنهاد داد تا بخونم. نویسنده کتاب آقای چارلز داهیگ و زحمت ترجمه با آقای مصطفی طرسکی و خانم معصومه ثابت‌قدم بوده. در ضمن ناشر هم نشر نوین‌ﻪ که بی اغراق میشه گفت کارشون خیلی درسته... من ارتباط خوبی با کتاب برقرار کردم. شیوه بیان مطالب خیلی جالب بود. داستانی شروع میشه تا یه جایی میری و بعد رها میشه و به سراغ تحقیقات علمی میره و دوباره به داستان برمیگرده تا به یه نتیجه ای برسه. درخلل بیان مطالب و داستان ها به نکات ریز و جالبی اشاره میشه که خیلی پند آموز و قابل تامله. طیف وسیعی از دوستان میتونن این کتاب رو بخونن و ازش لذت ببرن از کسانی که علاقه‌مند به تحقیق در زمینه دلایل پیشرفت شرکت ها و موفقیت افراد هستن تا کسانی که در حیطه بازاریابی و مارکتینگ فعالیت میکنن. خلاصه اینکه بخونید و لذت ببرید.

در حین مطالعه این کتاب قسمت هایی رو که به نظر شخصی خودم مهم بود یادداشت برداری کردم و در یک دنباله نوشته منتشر میکنم. امیدوارم بدردتون بخوره در ضمن این نوشته ها صرفا بُریده هایی از کتابه و برای فهم و درک مطلب توصیه میشه حتما کتاب رو تهیه کنید و عمیق مطالعه بفرمایید.


پیشگفتار:

دو ماهی جوان در حال شنا بودند. ماهی پیری آنها را دید و گفت رفقا سلام، آب چطوره؟ یکی از ماهی های جوان رو به اون یکی کرد و گفت: آب دیگه چه کوفتیه؟

آب همان عادت های ماست. انتخاب های بدون فکر و تصمیمات نامرئی که هر روز ما را در بر میگیرد.

کتاب با توصیف زندگی خانم لیسا شروع میشه زندگی که سرتاسرش بدبختی و نکبت بوده یه زندگی داغون که شخصیت اصلی سیگاریه، چاقه، بشدت مشروب خوره، شوهرش بهش خیانت میکنه و ... اما الان زندگی اون خانم به شکل نرمال برگشته و داره از زندگیش لذت میبره. میدونی چرا؟ چون هدف داره چون میدوونه برای چی داره زندگی میکنه برای چی داره کار میکنه.

وقتی دانشمندان شروع کردن به تحقیق در مورد تغییرات وسیعی که در زندگی لیسا رخ داده بود متوجه شدن الگوهای عصب شناسی (عادت‌های قدیمی) توسط الگوهای جدیدی متوقف شده.

وقتی شرکت ها بر روی تغییر عادت ها کار میکنن تمام سازمان به طور کلی تغییر میکنه. ویلیام جیمز در سال 1892 نوشت: "تمام زندگی ما مجموعه ای از عادت هاست"

محققان دانشگاه دوک در سال 2006 طی تحقیقاتی به این نتیجه رسیدن که بیش از 40 درصد کارهایی که افراد در طی یه روز انجام میدن در واقع تصمیم نبوده، بلکه عادت هاشون بوده.

این کتاب به سه بخش تقسیم شده:

1. عادت ها چگونه در زندگی افراد ظاهر میشن.

2. عادت ها و رفتارهای سازمان های موفق بررسی میشه.

3. عادت های جوامع مورد بررسی قرار میگیره.

از قدیم گفتن: ترک عادت موجب مرض است اما شما باور نکنید! عادت‌ها میتوانن تغییر کنن.

ما در این کتاب روی عادت هایی تمرکز میکنیم که به صورت تکنیکی تعریف کردیم.

در این قسمت از کتاب نویسنده داستانی رو تعریف میکنه که بسیار جالبﻪ. یه سرهنگ آمریکایی در عراق تحقیقات میدانی وسیعی در مورد شورش های مردمی میکنه که چطور این ناآرامی ها شروع میشه و بعدش تبدیل به یک موج غیرقابل مهار میشه. در انتها برای آرووم کردن این شورش ها پیشنهاد میده سوپرمارکت‌ها و اغذیه فروشی های اطراف بسته بشه! بله به همین راحتی فقط کافیه به جزئیات توجه کنید.

اگر عادت های درستی رو شکل بدین، هیچ کاری وجود نداره که نتونید انجام بدین.

چرخه عادت

عادت ها چطور کار میکنند

این فصل با داستان زندگی زن و شوهری با نام های یوجین و بورلی آغاز میشه یوجین در اثری بیماری حافظه خودش رو از دست داده و دچار مشکلات بسیار زیادی شده. نوع بیماریش سبب شده بسیاری از دانشمندان نسبت به مطالعه نوع رفتارش علاقه نشون بدن و اونو آزمایش کنن. یوجین همه چیز رو فراموش میکنه اما آدرس منزلشو رو یادش نمیره. نمیتونه نقشه ای از جایی که زندگی میکنه بکشه اما وقتی گشنش میشه میدوونه آشپزخونه کجاست!

مغز انسان مثل پیازه از لایه‌های زیادی تشکیل شده. لایه هایی که به جمجمه نزدیک هستن لایه هایی که اخیرا اضافه شدن. وقتی شما حرف غیرمعمولی میزنید یا به لطیفه‌ی یک دوست میخندید قسمت خارجی مغز شما کار میکنه. این همون جاییه که پیچیده ترین افکار در اون رخ میده. در قسمت عمیق تر ساختارهای قدیمی تر و ابتدایی تر قرار دارن رفتارهایی مثل بلعیدن و نفس کشیدن

گانگالیون های پایه ای برای یادآوری الگوها و عمل کردن بر طبق آنها مهم هستن.

آزمایش موش و شکلات در راهروی T شکل توضیح داده میشه که داستانی بسیار طولانی داره و حتما باید با دقت خود کتاب رو دنبال کنید.

کمی در مورد رانندگی و اوایلی که ما گواهینامه گرفتیم صحبت میکنه و اینکه چطور در روزهای اول رانندگی اول آیینه رو تنظیم میکردید، صندلی رو جابجا میکردید با دقت استارت میزدید و ... تمام فکر و ذکرمون رانندگی بود اما پس از مدتی تجربه همه چیز تغییر کرد و سرعت عمل بالا رفت.

عادت ها به این دلیل بوجود می آیند که مغز مرتب به دنبال راه هایی‌ئه که سعی و تلاش رو کم کنه و در انرژی مصرفی صرفه جویی کنه. عادت ها تجریه و تحلیل رو کاهش میدن. عادت ها قدرتمند اما ظریف هستن. اونها میتونن خارج از آگاهی ما ظاهر بشن.

ما مطلع هستیم که فست فودها مضرند ولی سراغشون میریم الگوهای فست فودی ما با ماه‌ی یکبار آغاز میشه و به هفته ای یکبار و سپس هفته ای دوبار تغییر میکنه. رستوران ها کاملا مهندسی شده و آگاهانه ما را به سمت خودشون حرکت میدن. معماری مغازها و شعبات یکسان‌ﻪ به تمام کارکنانشون چیزهای یکسانی یاد میدن تا با مواجه با مشتریان همون ها رو بگن. پاداش‌های فوری در اختیار مشتریان میزارن.

سیب زمینی سرخ کرده طوری آماده میشه که به محض برخورد با زبان شما تجزیه شده و مقداری نمک و چربی به زبان منتقل شود و این باعث فعال شدن مرکز لذت شما و قفل شدن مغزتان میشه.

مغز مشتاق

چگونه عادت‌های جدید را ایجاد کنیم

شروع این فصل با شرح زندگی یک مرد خفن با نام "کلود هاپکینز" است. کسی که مشکل خرج کردن پول های انباشته خودش رو داشت. شخصی که توضیح میده چگونه عادت های جدید در میان مشتریان ایجاد کنیم. قوانین هاپکینز امروزه همه چیز ما رو تحت تاثیر قرار داده. از چه طور خرید کردن وسایل نظافتی بگیر تا ریشه کنی و نابودسازی بیماریهای خطرناک توسط دولت ها

داستان تبدیل خمیردندان و مسواک زدن برای آمریکایی ها که در اون زمان اصلا نمی‌دوسنتن مسواک چیه! بعد از ده سال مسواک تبدیل شد به یک عادت و مسواک زدن یه فعالیت روزانه مفید بدل شد.

یه محرک، محرکی که مصرف کننده متقاعد بشه هر روز از محصولات شما استفاده کنه.

سرنخ+ روتین+ پاداش. سرنخ ساده و مشخص رو پیدا کنید و پاداش ها رو واضح و شفاف تعریف کنید.

در عرض یک دهه خمیردندان پیسودنت یکی از پرفروش ترین کالاها در تمام دنیا بود و بیش از سی سال پرفروش ترین خمیردندان آمریکا باقی موند.

بعد از داستان خمیردندان، نویسنده وارد داستان جالب تری میشه. فبریز نوعی اسپری‌ئه که طی مراحل طولانی شیمیایی و کلی تحقیق و توسعه توسط دانشمندان کار درست ابداع شد تا بوهای بد رو کاملا از بین ببره. حالا در مورد تبلیغات این ماده در این قسمت توضیحاتی داده میشه.