دختر سروان، آغازی بر عصر طلایی ادبیات روسیه.

(در قدم اول پیشنهاد میکنم قیاس را کناربگذاری! در اینجا تعریف رمان از نظر کمی وکیفی با ان شکل استانداردی که از این ژانر در ذهن داری با ان رمانهای چندوجهی داستایفسکی و تالستوی که با شیوه اروپایی نوشته شدند به شدت تفاوت دارد. اینجا سرآغاز همه آغاز ها در ادبیات روسی است).

قمار، عشق، شعر، الکل، دوئل، اینها عناصری هستند که با شنیدنشان ما را برای خواندن یک روایت روسی آماده میکنند. دختر سروان آخرین اثر پوشکین، یک رمان تاریخی/ رمانتیک که با بیشترین تاثیر گذاری بر نویسندگان بعد خود (رئالیست ها) به گفته منتقد بزرگ روسیه بلینسکی است و حسن ختامی شکوهمندانه برای مکتب رمانتیک است.
کتاب در فصل اول بخلاصه ای چند خطی از گذشته قهرمان و خانواده اش شروع میشود و به نوعی تمام داستان را تا انتها بازگو میکند. اما انچه در این داستان میگذرد به نسبت پایانی که انتظارمان را میکشد جایگاه کم اهمیت تری را داراست و از سبک داستان مشخص است که پایان خوش، اجتناب ناپذیر است.
چیزی که در این بین پوشکین با آن کلنجار میرود، مسئله ی عشق و صورت دوگانه آن است که گاه معبدی از آرامش را فراهم می کند و گاه خوره جان می شود. که در هر دو حالت شخص را بر فراز هیجانات انسانی خواهد برد. در یک جمله دختر سوان آرزوی وصال یار است و سختی های پیش رو...


(-اگربگذارم بروی قول میدهی تحت هیچ شرایطی، هرگز علیه ما نجنگی؟
-چطور میتوانم چنین قولی بدهم؟ شما خودتان میدانید، ما به انجام آنچه دوست داریم آزاد نیستیم. اگر مرا بجنگ شما بفرستتد باید بجنگم راه گریزی نیست.)