درباره کتاب "هنر شفاف اندیشیدن"
درباره کتاب "هنر شفاف اندیشیدن"
خیلی وقت بود این کتاب رو خریده بودم و تو کتابخونه جا خوش کرده بود، هروقت میخواستم یه کتاب جدید انتخاب کنم میرفتم سمتش اما از قطر زیادش میترسیدم که بخونمش و نتونم تمومش کنم و این بیشتر من رو وامیداشت که فکر کنم کتاب صقیلیه که از خوندنش حوصلم سر میره ناگفته نماند که حس کتاب دنیای سوفی رو بهش داشتم?
برای اینکه خودم رو دلداری بدم و از عذاب وجدانش رها کنم با خودم میگفتم: هرزمان وقتش برسه بالاخره میخونمش و با همین تفکر دلخوش بودم.
تا اینکه بالاخره بعد خوندن کتاب "شفای زندگی" و "میثاق پنجم" فکر کردم الان زمان خوندنش فرا رسیده و این کتاب میتونه ادامه ی اون دوتا کتاب قبلی باشه.
وقتی ورقش میزدم تازه دیدم کتاب حول محور یه موضوع نمیچرخه که خیلی هم حوصله آدم رو سر ببره بلکه تشکیل شده از ۹۹ قسمت یا فصل کوتاه که همین برام جذابش کرد. و شاید حوصله سر نبر
(احتمالآ بعضی هاتون فکر کنید یعنی تا اون لحظه کتاب رو حتی ورق هم نزده بودی؟ که باید بگم نه ، چون قورباغه بزرگی بود که ازش میترسیدم حتی نگاش کنم چه برسه قورتش بدم?)
حالا براتون بگم که تو این کتاب با ترجمه روان و شیوای #عادل خان #فردوسی_پور که اونو لذت بخش تر کرده ،راجع به چی گفته شده است.
موضوعات این کتاب در نگاه اول بسیار متفاوت و بیربط به هم هست که شاید در یه نگاه کلی هنری باشه برای شفاف اندیشیدن در زندگی روزمره مان که اکثرا با این مسائل روبه رو هستیم.
شاید بعد خوندن فصل های متفاوت کتاب با خیلی هاش موافق باشید و با بعضی هاش هم مخالف ولی اینکه یسری عقاید و هنجارها چطوری پاشون باز شده تو زندگی و جزئی از عادات و رفتارمون شده جالب و تامل برانگیزه و شاید لازم باشه به بعضی هاش دقت بیشتری کرد و بعضیاش هم مچاله کرد و انداخت سطل زباله.
اما اونچه این کتاب را جذابتر میکنه عناوین خودمانی و قابل فهم عمومیه که روزانه باهاش سروکار داریم یا لااقل تو ذهنمان بهش فکر کردیم
مثلا یکی از عناوینی که شاید در فرهنگ ما هم خیلی درگیرش هستیم عنوان "نوشیدنی مجانی را قبول نکن" هست. حالا چرا؟ چون مجبوری پسش بدهی و قانون تقابل را رعایت کنی حتی اگر آن نوشیدنی
باب میلت نبوده باشد . در جای دیگری رولف دوبلی از این میگه که چرا ما مداوم ترس از سقوط هواپیما و تصادف دلخراش را در ذهن میپرورانیم و از آن هراس داریم درحالیکه بیماری هایی مثل دیابت یا سرطان معده را کمتر محتمل میدانیم که برایمان اتفاق بیفتد.
اینکه جهان به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست موضوعیه که با عنوان"چرا باید دفترچه خاطرات داشت" در کتاب ازش صحبت شده و گفته شده در جهانی که هرروز در حال تغییر و تحول است و ما را با شگفتی مواجه میکتد نمیتوان به پیشگویی های بعضی افراد بسنده کرد، برای همینم بهتر است یسری از اتفاقات را در دفترچه مان یادداشت نکنیم که درآینده با خواندن آنها میزان تغییراشان برایمان آشکار شود و بلکه برایمان آن اتفاق یادآوری باشد.نمونه بارزش از نظر من همین کرونا است که امروز جهان با آن دست و پنجه نرم میکند .کرونا نشون داد به ما که چقدر جهان بی پرواست و غیر قابل پیش بینی. کدام یک از ما ۸ ماه پیش فکر میکردیم که روند دنیا آنقدر متغیر شود که از دید تحلیل گران این پدیده یک پدیدهی استثنایی محسوب میشود که بیشتر از هر مسالهای دیسگری تاکنون به آن پرداخته شده است. کسی چی میداند شاید یک روز هم یهویی برود و جهان را متحیر رفتنش کند.
روف دوبلی در کتابش به مسایلی از جمله چرایی انتخابهایمان ، درستی یا غلطی آنها ، چرا و چگونه در یک بیزنس میتوان موفق بود، چرا تبلیغات اثرگذارند و اثر خفته در آن چیست؟ اینکه با یک دست نمیتوان چند هندوانه را برداشت یا اینکه جنون نوگرایی چیست؟ صحبت به میان آورده است که خواندن هریک از آنها خالی از لطف نیست .و در مواردی نگرش جدیدی را به ما میدهد به طور مثال او زمانی که از احساس "حسادت" صحبت میکند میگوید: از بین تمام احساسات، حسادت احمقانهترینشان است چون حتی یک مزیت هم ندارد و خالصانهترین نوع خودستایی است. وقت تلف کردن محض است. بنابراین باید مهار شود. حالا چگونه؟ که شما را برای دانستن آن به خواندن کتاب حواله میدهم اما فقط این را بدانید که به کسی حسادت کنید که آرزو دارید روزی مثل او شوید.
این متن اونچه بود که از زبان و قلم من در مورد توصیف کتاب " هنر شفاف اندیشیدن " اثر رولف دوبلی و ترجمه عادل فردوسی پور برآمد. امیدوارم آن را بخوانید و از افق جدید پیش رویتان لذت ببرید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتاب خوندن در خدمت
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱۲ جهان زیرزمینی من :)
مطلبی دیگر از این انتشارات
حالا یکم دیگه صبر کن ...