شش کلاه تفکر - خلاصه کتاب

واقعیت این است که بیشتر ما چیز زیادی درباره تفکر نمی دانیم. منظورم تفکر روشمند و اصولی است. ادوراد دوبونو در کتاب شش کلاه تفکر، درباره انواع تفکر صحبت می کند و روشی نظام مند برای تفکر ارائه می دهد که جامع است و در آن انواع تفکر گنجانده شده از تفکر نقادانه گرفته تا خلاقیت و تفکر مثبت و در سرتاسر جهان روشی شناخته شده است. من در این مطلب این کتاب را خلاصه کرده و در اختیار شما می گذارم. کمترین انتظارم از ارائه این مطلب این است که به خواندن کتاب به طور کامل علاقه مند شوید. امیدوارم برای آن ها که کتاب را نمی خوانند، این خلاصه کتاب بتواند کلیتی از کتاب را ارائه دهد. نکته ای که در این خلاصه جا مانده است این است که روش شش کلاه هم به صورت انفرادی و هم به صورت گروهی قابل استفاده است.

مقدمه

اصلی ترین مشکل تفکر پراکندگی و گیج کنندگی آن است. ما سعی میکنیم به یکباره کاری را در افراط انجام دهیم. هیجانات،اطلاعات،منطق و ابتکار، همه به ما فشار می آورند. مثل این می ماند که گوی های زیادی را بالا بیندازیم و ندانیم چه طور تردستی کنیم.موضوعی که در این کتاب مطرح می کنم مفهوم خیلی ساده ای است که به متفکر اجازه می دهد یک کار را در آن واحد انجام دهد. وی قادر خواهد بود هیجان را از منطق و ابتکار را از اطلاعات و غیره تفکیک کند. [این]مفهوم آن چیزی است که به روش شش کلاه استوار است. استفاده از هر یک از این کلاه ها نوع مشخصی از تفکر را تعریف می‌کند. در این کتاب به تشریح طبیعت و بازده هر یک از انواع تفکر خواهیم پرداخت.

[روش شش کلاه] اجازه می دهد که مغز حساسیت خود را در جهات مختلف و در زمان های مختلف به حداکثر برساند. بهتر است که بدانید که امکان ندارد بتوان حساسیت حداکثری را در جهات مختلف در آن واحد بدست آورد.

تفکر غربی به موضوع «چه هست» می پردازد که این خود، از طریق تجزیه و تحلیل تفکر خلاقانه و مباحثه و استدلال به دست می‌آید.این تفکر مبتنی بر یک نظام مناسب و کارامد است. ولی نوع دیگری از تفکر نیز وجود دارد که در آن به موضوع «چه می تواند باشد» پرداخته می‌شود و در برگیرنده تفکر سازنده، خلاق و طراحی مسیری مناسب برای پیشبرد امور است.

تفکر همسو

در تفکر سنتی، چنانچه دونفر موافق یکدیگر نباشند، جدلی در می‌گیرد که در آن هر کس تلاش می کند خطای دیگری را به اثبات برساند. در تفکر همسو، هر دو دیدگاه صرف نظر از تفاوت هایشان، همسو با هم بیان می‌شوند. اگر بعدها لازم باشد بین موقعیت های مختلف گزینه ای انتخاب شود، بی درنگ یکی انتخاب می‌شود. اگر نتوانستیم گزینه ای انتخاب کنیم، در آن صورت به طرح گزینه ای نو برای پوشش هر دو احتمال خواهیم پرداخت.

کلاه ها و جهت ها

جوهر و ذات تفکر همسو در این است که هر کس در هر لحظه در یک جهت می‌بیند و می‌اندیشد. ولی این جهت هر ان ممکن است تغییر یابد. ممکن است از محقق خواسته شود به شمال یا شرق نگاه کند. این ها استانداردهای تغییر جهت هستند. بنابراین ما به استانداردهای تعیین جهتی برای تفکر نیاز داریم. جهت های مختلفی که در آن می‌توان از متفکرین برای طرح دیدگاه هایشان دعوت کرد کدامند؟ این همان عرصه ای است که کلاه ها در آن وارد می‌شوند.

ارزش یک کلاه به عنوان نماد و نشانه در این است که نشان دهنده یک نقش است. می توان از افراد درخواست کرد که یک کلاه مشخص را بر سر بگذارند. مزیت دیگر کلاه این است که می‌توان به راحتی آن را از سر برداشت. ممکن است وسوسه بشویم که این کلاه ها را به منظور توصیف و طبقه بندی افراد به کار ببریم. برای مثال ممکن است بگوییم «آن آقا از نوع کلاه سیاه است». کلاه ها توصیف کننده افراد نیستند، بلکه مدل هایی برای بیان رفتار انسان هاتلقی می‌شوند.

گاهی از کلاه ها استفاده نادرست می‌شود. برای نمونه در یک نشست فردی به عنوان کلاه سیاه انتخاب می‌شود. یکی دیگر به عنوان کلاه سفید و تا آخر همه افراد دارای کلاه های می‌شوند. سپس این افراد نقش خود را تا آخر نشست به عهده گرفتند. این کار بر خلاف اصول استفاده از این نظام فکری است. همه ظرافت تفکر همسو در این است که تجربه و هوشمندی هر کس باید در همه جهات به کار گرفته شود.

نتایج حاصله از روش شش کلاه :

· قدرت: با بهره گیری از این روش، هوش، تجربه و دانش تمام اعضای گروه به طور کامل مورد استفاده قرار می‌گیرد.

· صرفه جویی در زمان: ‌گزارش ها حاک از آن است که با استفاده از روش شش کلاه،جلسات از هر لحاظ بسیار کوتاه تر شده اند. به طور عادی جلسات نیمی از وقت را می‌گیرند. با این روش یک سوم تا یک چهارم از وقت گرفته می شود.

· محو خودپسندی: این روش موجب از بین رفتن خودپسندی می‌شود.در روش شش کلاه، شما از خودپسندی برای عملکردب هتر در ارائه تفکر مطلوب بهره می‌گیرید.

· یک کار در یک زمان: اغتشاش و پراکندگی ذهنی بزرگترین دشمن تفکر خوب است. با استفاده از این روش ما تنها یک کار را در یک زمان انجام می‌دهیم و این باعث بهینه شدن جداکثری تفکر خواهد بود.

شش کلاه،شش رنگ

هر یک از این کلاه ها دارای رنگی هستند.شامل سفید، قرمز،سیاه،زرد، سبز و آبی. رنگ ها معرف نام و نشان کلاه ها هستند. رنگ هر کلاه با وظیفه و کارکرد آن پیوند دارد.

· کلاه سفید: سفید رنگی بی طرف، خنثی و عینی گراست. کلاه سفید به واقعیت ها و اشکال عینی مربوط می‌شود.

· کلاه قرمز: قرمز رنگ خشم، غضب و هیجان است. کلاه قرمز دیدگاه های هیجانی را نشان می‌دهد.

· کلاه سیاه: سیاه رنگ حزن و جدیت است. کلاه سیاه دارای بار احتیاط و دقت نظر است. این کلاه ضعف در یک نظر را نشان می‌دهد.

· کلاه زرد: زرد رنگ آفتابی و مثبتی است. کلاه زرد خوش بینی و امیدواری و تفکر مثبت را نشان می‌دهد.

· کلاه سبز: سبز رنگ سبزه وار، فراوانی و حاصلخیزی و رشد است. کلاه سبز نشان خلاقیت و اندیشه های نوست.

· کلاه آبی: آبی رنگ آرامش و آسمان است که بالاتر از هر چیزی است. کلاه آبی پیوند نزدیکی با کنترل، سازماندهی اندیشه و بهره‌گیری از دیگر کلاه ها دارد.

ممکن است کلاه ها را دوتادوتا در نظر بگیرید. مثلا سفید و قرمز،سیاه و زرد، سبز و آبی. در این جا تفکر به یک بازی با قواعد خودش تبدیل می‌شود.

- میل دارم کلاه سیاه را از سر برداری.

- کلاه زرد کافی است، حالا کلاه سفید را بر سر بگذار.

کلاه ها می توانند یکی پس از دیگری در یک توالی معین به کار گرفته شوند. هر کلاه می‌تواند هر اندازه که بخواهید به کار گرفته شود. نیازی نیست همه کلاه ها را به کار بگیرید. توالی در استفاده از کلاه ها می‌تواند یک بار،دوبار، سه بار یا بیشتر رخ دهد. پیشنهاد می‌شود ابتدا و انتهای هر جلسه از کلاه آبی استفاده شود.

کلاه سفید

کلاه سفید راجع به اطلاعات است.چه اطلاعاتی در اختیارداریم؟ چه اطلاعاتی نیاز داریم؟دامنه این اطلاعات شامل واقعیت ها،اعداد و ارقام سخت می شود که می‌تواند پس از پردازش به اطلاعات سهل و ساده تبدیل شود. مانند ارائه و بیان احساسات.

به طور معمول در آغاز نشست فکری، کلاه سفید به عنوان پیش زمینه برای بحثی که قرار است مطرح شود به کار برده می‌شود. کلاه سفید نقشی بی طرفانه و خنثی دارد. کلاه سفید گزارش خود را فراروی همه جهانیان قرار می‌دهد. کلاه سفید برای تولید فکر نیست. نقش بسیار مهم کلاه سفید، تشخیص اطلاعاتی است که ناپیدا و در عین حال ضروری هستند.کلاه سفید ابزاری را (مانند تحقیق، بررسی و ارائه پرسش نامه)برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز مهیا میسازد. انرژی کلاه سفید مصروف یافتن و سامان‌دهی اطلاعات است. کلاه سفید تفکر یک نظم و انضباط کاری و یک جهت گیری درست است. متفکر در تلاش است تا بی طرفانه و عینی در ارائه اطلاعات عمل کند. ممکن است از شما خواسته شود تا کلاه سفید را بر سر بگذارد یا از می‌توانید از کسی بخواهید که آن را بر سر بگذارد. سفید نشان دهنده بی طرفی و خنثی بودن است.

کلاه قرمز

به آتش بیندیشید و به گرما. به احساسات بیندیشید و بدانید که کلاه قرمز ابراز احساسات، هیجانات، ادراکات و بینش ها را بدون نیاز به توضیح و تشریح یا توجیه به شما می دهد. ادراکات ممکن است بر پایه تجربه های گذشته شکل بگیرند:

- احساس می کنم این کار، اقدامی پر مخاطره است.

این گونه احساسات مفید هستند. گرچه همیشه لازم نیست درست باشند. ادراکات اینشتین وقتی اصل عدم قطعیت هایزنبرگ را رد کرد، غلط بود.

تحت کلاه قرمز گستره ای از احساسات قابل بیان هستند، مانند شور و شتیاق،عشق،دوست داشتن، بی طرفی، بی اعتمادی، شک و تردید، گیجی، ناکامی، دوست نداشتن و ...

نیازی به توضیح و توجیه نیست. در واقع اجازه این کار نباید در جلسات داده شود. احساسات تحت عنوان کلاه قرمز نیازی به توضیح ندارند و پذیرفته هستند. استفاده از کلاه قرمز به متفکر امکان می‌دهد که بگوید: این همان چیزی است که من راجع به این موضوع احساس می‌کنم. کلاه قرمز در برگیرنده دو طیف احساس است. نخستین طیف، احساسات معمول مانند ترس و نفرت است که دامنه آن ها تا حدس و گمان گسترده شده است. دومین طیف، برداشت ها و داوری های پیچیده ایست که با احساساتی ادراکی،حس و سلیقه ای، زیبایی شناسانه و دیگر احساساتی که به راحتی قابل توجیه نیستند توأم می‌باشد.

کلاه سیاه

کلاه سیاه بیشترین کاربرد را نسبت به سایر کلاه ها دارد. شاید مهم ترین کلاه نیز باشد.کلاه سیاه کلاه احتیاط است. کلاه سیاه ما را از انجام کارهای غیرقانونی، خطرناک و غیرسودمند و نظایر آن باز می‌دارد.

کلاه سیاه مبنای تفکر غرب است. چون این کلاه مبنای تفکر نقادانه است. مبنای بحث های سنتی این است که چگونهموضوعی ناسازگار و متناقض جلوه می کند. کلاه سیاه نشان می‌دهدکه چه مسائلی با منابع، سیاست ها،استراتژی ها،اخلاقیات و ارزش هایمان سازگاری ندارند.

کلاه سیاه بر مبنای سازوکار طبیعی مغز استوار است. مغز الگوهای انتظارات را شکل می‌دهد.این همان چیزی است که جهان به آن شبیه است.اگر با اموری مواجه شویم که با این الگوها تناسب و سازگاری پیدا نکند، احساس ناراحتی به ما دست خواهد داد.این سازوکار طبیعی به ما اطمینان می‌دهد که اشتباه نمی کنیم.

کلاه سیاه به احتیاط مربوط است. در برخی مراحل مجبور به بررسی خطرات،زیان ها، موانع، مشکلات بالقوه و امکان های ناخوشایند هستیم. کلاه سیاه می تواند به عنوان بخشی از روند ارزیابی و سنجش به کار رود.کلاه سیاه در فرایند طرح و نقشه به کار می‌رود.نقاط ضعفی که باید بر آن ها غلبه کرد کدامند؟کلاه سیاه به دنبال شناخت خطرات و مسائل بالقوه است که در آینده رخ می‌دهند. کلاه سیاه بسیار به سازگاری و تناسب موضوعات توجه دارد.

تحت کلاه سیاه به طور مستقیم به جوانب احتیاطی یک نظر توجه داریم. این خود پایه و اساس بقا،موفقیت و مدنیت است.

کلاه زرد

به تابش خورشید و به نیک‌بینی فکر کنید. در کلاه زرد متفکر با تأمل فراوان تفکراتش را در جها یافتن منافع متصور در یک پیشنهاد شکل می‌دهد. با این کلاه متفکر سعی دارد ببیند چگونه می‌توان عقیده ای را به عمل نزدیک کرد. استفاده از کلاه زرد نسبت به کلاه سیاه سخت‌تر است. یک سازوکار طبیعی در مغز کمک می‌کند تا از خطر بپرهیزیم. چنین سازوکاری در کلاه زرد دیده نمی‌شود. به همین دلیل بیشتر افراد در کلاه سیاه بهتر از زرد عمل می کنند.

ما نیاز داریم به ارزش ها حساسیت نشان دهیم. به این معنی که همان طور که به خطر حساس هستیم، نسبت به ارزش ها نیزحساس باشیم. این عادتی است که باید اشاعه داده شود. کلاه زرد ارزش والایی دارد. زیرا افراد را وامی‌دارد زمانی را برای پی بردن به ارزش ها صرف کند.

کلاه زرد تفکر مثبت گرا و سازنده است.کلاه زرد تفکر به ارزیابی های مثبت مربوط می‌شود.همان طور که کلاه سیاه تفکر به ارزیابی های منفی مربوط می‌شود. کلاه زرد به مکاشفه و جستجو برای شناخت ارزش ها و منافع می‌پردازد و همین جاست که کلا زرد در تکاپوی یافتن حساسیت های منطقی برای ارزش ها و منافع است.کلاه زرد در جستجوی خوش بینی بر محور عقل و منطق است. ولی تنها به آن محدود نمی‌شود. کلاه زرد تفکر سازنده و زایاست.

کلاه سبز

کلاه سبز کلاه آفرینندگی است. تحت کلاه سبز عقاید تازه ای را بیان می‌کنیم. تحت کلاه سبز نظرات و پیشنهادات را کنار هم می آراییم که شامل گزینه های پیشنهادی روشن و پرطرواتی است. با کلاه سبز در جستجوی اصلاح و بهبود عقاید پیشنهاد شده هستیم. ارزش کلاه سبز این است که برای هر کس فرصت ویژه‌ای در آن شکل می‌گیرد تا تلاش خلاقانه ای را به کار ببندد.

تحت کلاه سبز شما می‌توانید احتمالات و امکان ها را مطرح کنید. تحت کلاه سبز است که راهکارهای پیشنهادی مطرح می‌شود. کلاه سبز اصلاحاتی را در یک نظر انجام می‌دهد تا از مشکلات آن نظر و پیشنهاد پرهیز شود و نیاز به یک عقیده تکمیلی را نیز برطرف می‌سازد.کسی که کلاه سبز را بر سر می‌گذارد از تفکر خلاقانه بهره می‌گیرد. هر آن چه به صورت برون داد عقاید و نظرات در یک جلسه ارائه می‌شود باید به صورت مبتکرانه به آن نگریسته شود.متفکر کلاه سبز توقف و تأملاتی را در هر مقطع خواهد داشت تا دریابد آیا گزینه های دیگری بیاید یا خیر.

در کلاه سبز اصطلاح حرکت جایگزین اصطلاح داوری و قضاوت می‌شود. متفکر با حرکت از یک عقیده به عقیده دیگر در جستجوی یافتن عقیده ای نو است.

تحریک بخش مهمی از کلاه سبز است. راه های زیادی برای تنظیم تحریکات وجود دارد که از آن جمله اند : شانس و اتفاق (random method). تفکر خلاقانه مجموعه ای از رفتارها، تعبیرات و روش هاست برای عبور از نظام الگوسازی نامتقارن خودسازمان دهنده. این نوع تفکر معمولا مفاهیم و ادراکات جدیدی را به دنبال دارد.

کلاه آبی

نگاهی فراگیر به پیرامون خود داشته باشید. کلاه آبی درباره تفکر درباره تفکر است. کلاه آبی به سان رهبر ارکستر است. رهبر ارکستر با هدایت این که هر چیزی در زمانی که باید صورت گیرد، بهترین برون‌داد را از ارکستر تحت رهبری اش ارائه می‌دهد. کلاه آبی به مانند رئیس سیرک عمل می‌کند. کلاه آبی برای مدیریت و سازمان دهی فکر و نظارت بر فرایندهاست.

تحت کلاه آبی است که در آغاز نشست، دستور کار یا ترتیب به کارگیری سایر کلاه ها نیز مشخص می‌شود. در خلال نشست، کلاه آبی، عهده دار نظم جلسه و تضمین کلاه مناسب است. کلاه آبی مسئول تلخیص، بررسی و نگرش فراگیر و نتیجه گیری است. همچنین روند تفکر را زیر نظر دارد و تضمین کننده اجرای درست قواعد بازی است و از مجادلات جلوگیری می‌کند.

کتاب را می توانیداز این جا تهیه کنید