برای خودت زندگی کن ، نه برای نمایش به دیگران....
معرفی کتاب "بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن"
بعضی از کتاب ها رو نمیشه هیچ اسمی روشون گذاشت. مجموعه داستان، گزیده گویی، مجموعه طنز... مثل کار کورت توخولسکی به نام «بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن» ، که مجموعه یی از نوشته های طنز و پرمایه یی است که با وجود حجم کم، اصلاً نمیشه این کتاب کوچیک رو یه باره خوند و کنار گذاشت. یا حتی یکی از داستان ها یا طنزهاش رو خوند و رفت سراغ بعدی.
بنا به گفته دانشنامه ویکی پدیا ، کورت توخولسکی (به آلمانی: Kurt Tucholsky) (زاده ۹ ژانویه ۱۸۹۰ - درگذشته ۲۱ دسامبر ۱۹۳۵) نویسنده و شاعر و روزنامهنگار آلمانی.
توخولسکی در آغاز آخرین دههٔ قرن نوزدهم، در آلمان، به دنیا آمد. روزنامهنگار و طنزنویس بود و عضو حزب سوسیالیست مستقل آلمان (او اس پ د). پس از به قدرت رسیدن هیتلر و حزب نازی در آلمان، گشتاپو به چند دلیل یهودی، روزنامهنگار، سوسیالیست و طنزپرداز بودن (که البته یکی از آن دلایل برای مرگ یا تبعید کافی بود)، تابعیت آلمانی او را لغو و به سوئد تبعیدش کردند. توخولسکی قبل از آن که شاهد جنگ جهانی دوم باشد، در نیمهٔ دههٔ چهارمقرن بیستم، بر اثر خوردن مقداری زیادی داروی ورونال در بیمارستانی در سوئد مرد و برخی معتقد هستند که او خودکشی کردهاست.
به افتخارش انجمن قلم سوئد بورس تحصیلیای ایجاد کردهاست که هر ساله به نویسندگان یا ناشرانی که برای نشر آثارشان مورد خشونت قرار گرفتهاند اهدا میشود تاکنون فرج سرکوهی و ناصر زرافشان از ایران این جایزه را دریافت کردهاند.
هر بخش راجع به نکته یی یه، که به آدم واقعیت ها رو نشون می ده نه راه حل ( دونستن واقعیت ها مگه نصف راه حل نیست؟ اصلاً مگه میشه برای همه بشریت یه نسخه پیچید؟،) اون توی کتاب به ظاهر کوچیکش از خیلی چیز ها حرف می زنه، ولی نه خیلی زیاد. از جنگ گرفته تا حرفای جنین، فامیل، روابط و خیلی چیزهای دیگه. اون با لحن طنزش جوری درباره یه مساله در واقع بغرنج، حرف می زنه که انگار یه بچه داره راجع به اسباب بازی هاش حرف می زنه.توخولسکی توی کارش هیچ راهکار یا راه حلی را پیش روی آدم نمی ذاره، فقط از واقعیت هایی که حالا تبدیل به یک نکته تلخ یا طنز شدن حرف می زنه. وقتی درباره آدمیزاد حرف می زنه می گه:
آدمیزاد دو تا پا داره و دو تا اعتقاد: یکی برای وقتی که حالش روبه راهه و یکی هم برای موقعی که حالش خرابه.
نویسنده بیشتر قصد داره خواننده گان در یابند که بنی ادم "چه جوری هست" ، درحالی که 90 درصد اثار ادبی به ادمها یاد میده "چه جوری باشن"....
نویسنده نه تنها به هیچ دردمندی گارانتی درمان نمی دهد بلکه حتی خودش را جایزالخطا میشمره و اصلا دلش نمی خواد کسی فکر کنه اون تو دیدش نسبت به واقعیت ادما از اشتباه مبراس!!!
بخشهایی از کتاب را که دیشب تمامش کردم :
"نگذار ابهت هیچ ادم خبره ای تو را بگیره، اون بهت میگه که :دوست عزیز من بیست ساله که این کارمه ام... ادم ممکنه کاری را بیست سال تمام هم غلط انجام بده!!!....ص 44
یکی از شاخصه های عصر ماشینی اینه که اکتر مردم فکر میکنن اگه کاری رو به انجام برسونن خدمتی کردن.. دکتر عملش را میکنه، قاصی حکمش را میده، کارمند عرض حال ارباب رجوع رو بررسی میکنه.... حالا اینکه نتیجه کل کاراشون چیه اصلا براشون مهم نیست، اخه هیچکدام تاتیر کلی تک تک اون کارای کوچک را نمیدونن و اصلا هم نمیخوان بدونن... ص43
سرمایه دار را از هر طرف که بندازی باز می افته رو پولت. ص43
حوالی شهر اسکونای سویس مرد مقدس مابی زندگی میکند که همه موجودات اعم از خزنده و چرنده رو دوست دارد خب!... اما این ادم ماهیگیری را هم خیلی دوست داره. که گاهی وقتا دم رودخانه میشینه و پاهاشا تاب میده و چوب قلابشا رو محکم تو دستش میگیره و به اب نیگا میکنه و مشغول دعا میشه، دعا میکنه هیچ ماهی به دامش نیفتن.....اخر سر چند ماهی صید و به خانه میبره با وجدانی راحت .. اخه اون حالا هم ماهی رو داره و هم ارامش خیال را!!!
ادمها هم : در کنار دریای هستی ... میشینن . پاهاشونا تاب میدن،..... فاحشه های متدین، مدیر بانک های سوسیالیست، نظام چی های دموکرات و روزنامه نگاران دوستدار ، حقیقتا همشون دنبال صیدن و دعا هم میکنن.... ص 57و 58
پ.ن1: شاید تکراری باشه و قبلا درمورد این کتاب دوستان زیادی صحبت کرده باشن ، اما فایده تکرارش حداقل برای کسانی که نخواندن ، اینه که بیاد میاره این کتاب را هم بخوانند...
پ.ن2: این کتاب یکی از سه کتابی بودن که اقای محسنی بزرگوار ( دست انداز گرامی ) قبول زحمت کرده و برایم ارسال نمودن ، ضمن تشکر ویژه از ایشان ، توصیه میکنم نه تنها بخوانید بلکه یک نسخه در خانه داشته باشید هرموقع حال دلتون نامیزان بود یه بخش از ان رامطالعه بفرماین ....
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب اصلگرایی
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب | تصویر دوریان گری
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد کتاب