معرفی کتاب دیوار گِلی

در مجموعه داستان "دیوار گِلی" که شامل 6 داستان کوتاه از این نویسنده است  قطعاً شما پا در یک فضای متفاوتی خواهید گذاشت. برای اولین بار می توان گفت که نویسنده ای به وقایع پس از انقلاب و اتفاقات سال 88 از زاویه دید متفاوتی پرداخته است که در داستان اول و داستان آخر کتاب  می توانید این داستانها را بخوانید. نویسنده با قلم شیوا و سبک جالب و ساده ای که زیبای و لطافت را چاشنی آن قرار داده است، بدون هیچگونه شعار پردازی و داوری یک طرفه به خلق فضاها و شخصیت‌ها و روایتی نائل شده‌است که هر کدام از روایت‌ها کاملاً مستقل عمل می کنند و هیچ ردپایی از حلول ذهن نویسنده در آنها یافت نمی شود.

دغدغه‌های اجتماعی،سیاسی و آنچه درساختار کلی زندگی مردم شهرنشین می‌گذرد عمده ذهنیت نویسنده را تشکیل می‌دهد. دغدغه های که غلامی در حوزه مسائل اجتماعی، سیاسی دارد متفاوت با افرادی است که در این حوزه قلم می زنند و به همین خاطر می‌توانیم بگوییم که کار این نویسنده کار متفاوتی است. یکی از امتیازات بارز داستان‌های کتاب "دیوار گِلی" درگیری شدید ذهنی است که نویسنده در داستانهایش ایجاد کرده است و بعد از تمام شدن داستان نیز همچنان ادامه پیدا می کند.

نویسنده سعی دارد با روایتهایش توانايي بازانديشي، پرسش آفريني و ترديد در امور واقعی را در خواننده ایجاد کند. ضرباهنگ اغلب داستانهای محمدرضا غلامی برخلاف عرف رایج داستان نویسی در ابتدا کند ولی هر چه به پایان نزدیک میشویم تندتر می گردد. نویسنده در اغلب داستانهایش سعی کرده با چینش به جای کلمات و پرهیز از زیاده گویی به ترسیم فضا، صحنه و احساسات شخصیتها کمک کند و روایتها را به ماهیت ذهن و نوعی خویشتن شناسی و ارتباط درون با بیرون و محیط پیرامونی ربط دهد.

در قسمتی از داستان "اشاره" بعنوان اولین داستان کتاب "دیوار گِلی" می‌خوانیم: 
"یک آن صدای الله اکبر مردم اوج می‌گیرد. از انتهای خیابان بلوایی به پا می‌شود. لیوانم را روی میز می‌گذارم و خودم را به لبه نرده‌های بالکن می‌رسانم. گردنم را به انتهای خیابان می‌کشم. راه برای عده‌ای که شتابان به سمت پایین خیابان در حرکت هستند باز می‌شود، یکی را دوره کرده‌اند و مدام فریاد می‌کشند و به هوا مشت می‌کوبند. جمعیت به سمت پایین سرازیر می‌شود. تعدای جوان مسلح، مردی نسبتاً میان سال را طناب به گردن دنبال خودشان می‌کشانند، مرد میانسال کت و شلوار طوسی رنگی به تن دارد و سرکروات روشن‌اش را گلوله کرده و در دهانش گذاشته‌اند، پا برهنه است ولی دست‌هایش را نبسته‌اند. تلو تلو می‌خورد و چشم‌هایش از حدقه بیرون زده‌است. بلاتکلیف به هر سو کشیده می‌شود. مقاومتی نمی‌کند. مردم برای دیدن او گردن می‌کشند و همدیگر را هُل می‌دهند."
در داستان "بستنی" که نویسنده آنرا  در 20 سالگی خود نوشته‌است  همراه پسر نوجوانی می‌شویم که درگرمای تابستان در کوچه و پس کوچه‌های شهر سعی دارد  بستنی‌هایش را بفروشد. در قسمتی از این داستان  می‌خوانیم:
" گرمای آفتاب یله شده‌ بود در کوچه و خیابان شهر، یک برگ هم روی درختان تکان نمی‌خورد. چند تا گنجشک روی شاخه‌ی پایینی درختی نشسته بودند و بال‌هایشان شل و سست کنارشان آویزان شده بود. بنظر می‌رسید از حال رفته باشند."


کتاب "دیوار گِلی" به تالیف محمدرضا غلامی در 84صفحه به شمارگان 700 نسخه و به قیمت 22هزار تومان از سوی نشر زرین اندیشمند روانه بازار نشر شده است. وهمچنین نسخه الکترونیک آن در کتابراه با قیمت 9هزار تومان قابل حرید است.