محمدرضا خسروی هستم عاشق تکنولوژی و مطالعه کتاب، تو حوزه کتاب مشغول به فعالیت هستم و بخش تکنولوژیه کارو سرو سامون میدم، اینجا میخوام بهتون کلی مجموعه کتاب معرفی کنم که ازشون استفاده کنید چرا که راه ...
معروف ترین رمان های نوجوان جهان
در مقاله امروز قصد دارم چند تا از رمان های معروف نوجوان جهان رو معرفی کنم. خلاصه یا چند خط از هر کتاب را با هم بخوانیم. با من همراه باشید.
1.بابا لنگ دراز
شخصیت اصلی داستان، جودی آبوت دختری سرزنده و باهوش است که در یک پرورشگاه بزرگ می شود اما با پشتیبانی مالیِ حامیِ ناشناس خود می تواند به مدرسه خصوصی راه یابد. جودی که حامی خود را نمی شناسد و فقط در یک نگاه از پشت سر دیده است، او را بابا لنگ دراز می نامد و اغلب درباره زندگی و فعالیت هایش به او نامه می نویسد جودی در مدرسه به سختی تلاش می کند تا فاصله فرهنگی خود با جامعه پیرامونش را که ناشی از بزرگ شدن در انزوای پرورشگاه است، جبران کند. در پایان، بابا لنگ دراز خود را معرفی می کند.
2.شاهزاده و گدا
کتاب شاهزاده و گدا در خصوص دو شخصیت به نامهای ادوارد و تام است. ادوارد ولیعهد انگلستان و در مقابل تام؛ پسربچه فقیر و یکی از افراد عادی شهر است و دست تقدیر به واسطهٔ چهرههای آنها، که بسیار شبیه هم است، این دو را بر جای یکدیگر مینشاند. این رمان، نابرابریهای طبقاتی و سیستم قضایی ناعادلانه انگلستان را در زمان خاندان تئودورها نشان میدهد.
3.دور دنیا در هشتاد روز
در سال 1872، در شھر لندن آقای فیلیس فاگ یکی از اعضای (کلوپ ریفورم) در خیابان (ساویل رو)، زندگی میکرد.کسی به درستی او را نمیشناخت، چرا که او ھرگز در مورد خویش چیزی نمیگفت. ولی قدر مسلم او یک انگلیسی بود، یک انگلیسی اصیل و خوش سیما. او ھرگز در بانک و فروشگاھھای شھر دیده نشده بود. در دنیای دریانوردان و ملاحان بیگانه بود. تاجر و بازرگان نبود. کشاورز نبود، دانشمند نبود. نویسنده نبود، و گویا شغل و پیشهای نداشت. تنھا چیزی که مردم شھر از او میدانستند این بود که او یکی از اعضای کلوپ ریفرورم است.
4.سیزده دلیل برای اینکه …
بستهای مثل جعبهی کفش کجکی جلوی در گذاشته شده بود. در خونهمون سوراخی داره که نامهها رو توش میندازن، ولی هر چیزی پهنتر از قالب صابون بیرون گذاشته میشه. یادداشتی هولهولکی رو کاغذ بسته، گیرنده رو کلی جنسن نوشته بود، برش داشتم و رفتم تو. بسته رو بردم آشپزخونه و گذاشتم رو میز. کشوی خرتوپرتها رو باز کردم و قیچی رو بیرون آوردم. بعد تیغهی قیچی رو کشیدم رو بسته و درش رو باز کردم. از
این پاکتهای حبابدار بود و توش هفتتا نوار کاست بود. رو هر نوار عددی به رنگ آبی تیره، احتمالاً با لاک، گوشهی بالا سمت راست نوشته شده. هر طرف نوار یه شماره داره. یک و دو رو نوار اول، سه و چهار رو نوار دوم، پنج و شش رو بعدی و به همین ترتیب. شمارهی سیزده رو آخرین نواره و پشتش خالی.
5.شازده کوچولو
روباه به شازده کوچولو: برای من تو هم مثل هزاران پسر بچه ی دیگه ای هستی که در این دنیا زندگی می کنن و من هیچ نیازی به تو ندارم. برای تو هم من مثل هزاران روباه دیگه ی این دنیا هستم.
ولی تو اگر مرا اهلی کنی هردو به هم نیازمند خواهیم شد. تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنیا یگانه خواهم بود.
شازده کوچولو گفت : کم کم دارد دستگیرم مى شود. یک گلى هست که گمانم مرا اهلى کرده باشد.
6.سالار مگس ها
دوقلوها، لبخندی درست شبیه یکدیگر به لب داشتند اما ناگهان توجهشان به تاریکی و چیزهای دیگری جلب شد و به اطراف نگاه کردند. شعلههای آتش در حال زبانه کشیدن بود و بار دیگر نگاه آنان را به خود کشاند. اریک خر خاکیهائی را که دیوانهوار از این طرف به آن طرف میدویدند و نمیتوانستند خود را از میدان نفوذ شعلهها برهانند نگاه میکرد. ناگاه به یاد نخستین باری افتاد که بچهها ـ درست آن پایین که حالا کاملاً تاریک بود ـ آتش روشن کرده بودند. دوست نداشت آن خاطره را به یاد بیاورد؛ و نگاهش را به قله کوه دوخت.
ممنونم که تا اینجا با من همراه بودید. برای خرید هر یک از این کتاب ها با ارسال رایگان و پرداخت درب منزل با شماره تلفن 02154063 تماس بگیرید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
شاید:آنچه ما امروز تخیّل می کنیم،فردا ایده ی یک اختراع بزرگ باشد!(کتاب)
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب طنز از پشت میز عدلیه نوشته امین تویسرکانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتاب خوب بخونیم