ملکوت

رمان_ملکوت اثر بهرام_صادقی یکی از کتابهای قابل تأمل است که در اینجا فقط خلاصه ای می توان نوشت . رمان روانشناختی و اسطوره ای که از لحاظ ساختار و فرم در شش فصل نوشته شده است فصل ۱٫۴٫۵٫۶ زاویه دید سوم شخص فصل دوم و سوم با زاویه دید اول شخص از دید م. ل به صورت سورئال و شیوه سیال ذهن روایت شده است . شخصیت م. ل با گذشتن از حال به گذشته به صورت سیال در فضایی وهم آلود به توصیف زندگی پر از گناه و فساد خود می پردازد . این رمان از لحاظ روانشناسی جدال بین خود آگاه و ناخودآگاه است چهار دوست :مرد فربه ،مودت ،منشى و ناشناس در دنیای بیرون وخودآگاه و چهار شخصیت دیگر :«دکتر حاتم» و «ساقی» «م . ل »و نوکرش« شکو »در ناخودآگاه هستند . به طوری که درپشت اتاق نوشته شده است : “هر که می خواهد وارد شود باید هیچ چیز نداند “ . دکتر حاتم شخصیتی دو گانه دارد و از لحاظ فرم بدن هم بدنی جوان و تنومند وسری پیر دارد نماینده شیطان است شیطان در این رمان بر خلاف رمان «یکلیا و تنهای اش »مردم را در اثر گناه مجازات می کند در یکلیا شیطان با انسان تنها ،همدردی می کند شیطان در این داستان می خواهد با مجازات مردم آنها را به ملکوت برساند ساقی آخرین زن او (زن اثیری ) است که دو بار توسط دکتر حاتم خفه می شود و در نارنجستان ( در اسطوره نارنج نماد میوه ممنوعه ) دفن می کند . با حلول جن در دکتر مودت داستان شروع می شود که بسیاری این را رئال جادویی می دانند . درون مایه ملکوت مانند بوف کور و یکلیا « مرگ» و آفرینش انسان است.« م.ل » نماینده یهوه و دکتر حاتم نماینده شیطان که دکتر حاتم با آمپولهای جاودانگی و تقویت حنسی که به مردم تزریق می کند آنها را می کشد و در اصل آنها را به سوی ملکوت می برد . م. ل پس از کشتن پسرش یکی یکی اعضای بدنش را با کمک دکتر حاتم قطع می کند .م. ل همان صادقی( نویسنده ) است که دکتر حاتم با استفاده از ابزار فلسفه جوانیش را از او گرفته و او با مثله کردن خود را مجازات می کند ولی دست راستش را برای نوشتن نگاه می دارد . تمام ماجرای این داستان از یک نیمه شب تا سپیده صبح شکل گرفته است. دکتر حاتم با شنل سیاه در آخر داستان پیام مرگ را در همان باغ ( نماد زندگی پس از مرگ و بازگشت)که شخصیتها از آنجا آمدند می دهد تا از فرصت باقیمانده شان استفاده کنند . و در کل این رمان شاهکاری است خواندنی که راه را به سوی عالم ملکوت می گشاید و نشان می دهد چگونه انسان در میانه راه با وسوسه های شیطان مواجه می شود در جامعه ای که انسانها ارزشها را از دست داده اند و غرق در لذات دنیوی هستند .

شیده شریفی

نویسنده