نقد کتاب بار دیگر شهری را دوست می داشتم

کتاب بار_دیگر_شهری_که_دوست_میداشتم اثر نادرابراهیمی یکی از کتابهای به یادماندنی است. آقای نادری در مصاحبه ای به عنوان ( غوطه خوردنی غریب در داستان ) آقای عباس معروفی را متهم به سرقت ادبی از این کتاب در رمان #سمفونی_مردگان می کند . و مدعی بودند که آقای معروفی از نامه دوم بار دیگر شهری را دوست می داشتم در موومان سوم سمفونی مردگان استفاده کرده است . هر چند که بسیاری از نویسندگان بزرگ به رمان سمفونی مردگان ایراد اساسی گرفته اند که نمونه آن نظر آقای گلشیری را در پست مربوط به کتاب سمفونی مردگان ذکر کرده ام . کتاب بار دیگر شهری را دوست می داشتم اثری است که همیشه زنده است آن شامل سه بخش است : باران رویای پاییز - پنج نامه از ساحل چمخاله به ستاره آباد و پایان باران رویاست داستان در مورد عشق دختر و پسری است که از کودکی با هم بزرگ شدند و به هم علاقه مندند و به علت فاصله طبقاتی و مخالفت پدر از شهر فرار کرده و در کلبه ای کنار ساحل چمخاله زندگی می کنند بعد از مدتی دختر که نامش هلیا است طاقت نیاورده و به زادگاهش بر می گردد راوی که همان پسر است پنج نامه در فصل دوم روایت می کند و وقتی به زادگاهش باز می گردد پدرش او را نمی پذیرد و بعد از یازده سال وقتی به ان شهر باز می گردد که جز چند خاطره چیزی باقی نمانده است .

وجود چند صدایی و زاویه دیدهای مختلف از ویژگی های بارز این داستان است . راوی با استفاده از «تکنیک سیال ذهن »و تداعی بین گذشته و حال در رفت و آمد است و همین باعث پیچیده شدن روایت می شود . جملات اول در پایان کتاب تکرار شده است او با بزرگ و کوچک نشان دادن کلمات ،صدای راوی ها را مشخص می کند . عناصر زبانی در این داستان غیر منسجم و فاقد معنا است و نادر ابراهیمی به بهترین نحو از عنصر زبان با به کار بردن استعاره و نماد استفاده کرده است و داستان را شعر گونه روایت می کند این بازیهای زبانی باعث می شود کلمات بسیاری را ابداع کند . نادر ابراهیمی با خلق هلیا آرمانهای از دست رفته اش را از کودکی تا پیری به تصویر می کشد شهری که دوست می داشت ،مردمی که هنوز پایبند سنتها هستند ولی برای او این آرمانها هنوز از بین نرفته اند . او با خلق نثری شاعرانه و بسیار پیچیده به مسائل اجتماعی و اخلاق می پردازد و با پیچیدگی هایش مخاطب را به فکر وا می دارد .

شیده شریفی