چرا باید کتاب انسان خردمند را بخوانیم!

دنیای عجیبی شده ­است، آدم­ها بدون اینکه کتابی را خوانده باشند، نقد می­کنند، بدون اینکه فیلمی را دیده باشند، تحریمش می­کنند. ماها هم عجیب شده­ایم، روزگار هم عجیب شده است. همه بدنبال تغییر هستیم بدون اینکه متوجه باشیم، لزوما هر تغییری منجر به تحول نمی­شود. هیچ کس دنبال تحول نیست، همگی فقط دعایش را بلدیم اما در عمل نمیدانیمش !

برای تحول باید کتاب انسان خردمند را خواند. انسان خردمند در نحوه نگرش شما به زندگی تحول ایجاد می­کند. بر اساس شواهد تاریخی، تحلیلی از روند اتفاقات رفته بر بشر ارائه می­دهد. نمی­دانم چرا کتاب را با گرایش نویسنده و تعداد صفحات و قطرش ارزیابی می­کنند. این کتاب، فارغ از نگاه مذهبی است و حتما به مذاق خیلی­ها خوش نمی­آید شاید برای همین است که ملیت نویسنده را دستاویز می­کنند و خودشان را خلاص از زحمت خواندن! مشکل آن جایی است که ما تفاوت­ها را بر نمی­تابیم. در حالی که دیدگاه­های متفاوت خیلی وقت­ها باعث رشد ما می­شوند. این کتاب برای ما که با نگاه مذهبی به تاریخ بشر بزرگ شده­ایم نکات جذاب و خواندنی دارد. برای ما که داستان آدم و حوا شروع تاریخ بشر است روایت­های دیگری دارد. شاید عده ­ای دوست دارند فکر کنند که آدم سیب ممنوعه را چیده و خورده و به زمین تبعید شده و حوا از پهلوی چپش بوجود آمده است اما خیلی­ ها هم مایلند فکر کنند که از میمون تکامل پیدا کرده ­اند. خیلی وقت­ها بر هم زدن منطق آموخته ­هایمان برایمان خوشایند نیست پس ترجیح می­ دهیم فرآیند یادگیری را متوقف کنیم و بچسبیم به آنچه که داشته ­ایم. ما خیلی سخت می­ پذیریم که چیزی که تا به حال آموخته­ ایم ممکن است همه ­ی واقعیت نباشد، پس موضع می ­گیریم و تحریم می ­کنیم و تقبیح می­ کنیم و ...

واضح و مبرهن است که تاریخ 100 هزار ساله انسان خردمند قابل توصیف در 600 صفحه نیست اما آیا این دلیل محکمی است برای نخواندن این کتاب؟ این کتاب همان­طور که مترجم آن هم در ابتدای کتاب تاکید می­کند، "نگاه تحلیلی نویسنده" به اتفاقاتی است که برای نسل بشر رخ داده است.

این کتاب با نثری ساده و روان به نقاط عطف در تاریخ بشر اشاره می­کند مانند انقلاب شناختی، انقلاب کشاورزی، و انقلاب علمی. نگاهی زیست شناسانه به تکامل گونه­ ی انسان خردمند دارد و توضیح می­دهد که چگونه انسان خردمند از نوعی میمون در شرق آفریقا به اینجا می­رسد. تئوری­ های مختلف درباره دلایل ماندگاری انسان خردمند از 6 گونه انسانی که هزاران سال پیش وجود داشتند را مطرح می­کند. نظریه آمیزش و نظریه جایگزینی را بررسی می­کند، و شواهدی ارائه می­دهد که طبق تحقیقات، دی ان ای نئاندرتال­ها که گونه­ای از نوع انسان بوده ­اند، در انسان خرمند پیدا شده ­است، پس نظریه جایگزینی که مربوط به نسل ­کشی بقیه انواع انسان­ها توسط انسان خردمند است، کمرنگتر می­شود.

در ادامه کتاب به تغییرات فیزیولوژیکی انسان خردمند اشاره می­کند و توضیح می­دهد که چگونه انسان خودش را به راس هرم زنجیره غذایی می­رساند و با کشف آتش باعث بوجودن آمدن تغییرات زیستی می­شود چرا که با پختن غذا، دندان ها کوچکتر و روده ­ها کوتاهتر شدند.

در کنار روند تکاملی زیستی و ژنتیکی، روند تکاملی مهارت­های اجتماعی انسان خردمند را شرح می­دهد و به اهمیت برقراری ارتباط بین انسان­ها و بوجود آمدن زبان و قوه­ ی تخیل و بکارگیری آن اشاره می­کند. رفته رفته انسان با بکارگیری قدرت تخیل، خدایان و اسطوره­ ها را بوجود می­آورد تا بتواند نظام های فراگیر و امپراتوری ­ها را خلق کند.

در این کتاب به افسانه پژو اشاره می­شود و نکته ­ی ظریفی که درباره این افسانه وجود دارد باعث ایجاد درک بهتری از قوه­ ی تخیل انسان می­شود. اینکه انسان چگونه با چیزی که زاده تخیل خودش است قادر است تعداد بیشتری از انسان­ها در کنار هم همسو کند. چگونه ممکن است هزاران نفر زیر یک پرچم کنار هم بجنگند؟ واقعا چطور ممکن است؟ فقط وجود یک هدف مشترک می­تواند انسان­ها را با فرهنگ­ها و نگرش­های مختلف کنار هم نگاه­ دارد. این هدف مشترک می­تواند ملیت، مذهب، آرمان و یا هر چیز غیرقابل لمس دیگری باشد که زاده تخیل انسان­هاست. بیرون از قوه­ ی تخیل انسان­ها امپراتوری­ها، ملت­ها، خدایان، قوانین، حقوق بشر و.. هیچ معنایی ندارد.

انقلاب شناختی حدود 70 هزار سال پیش:

انسان خردمند نسبت به بقیه موجوات و دیگر انواع انسان، توانایی انتقال حجم وسیعتری از اطلاعات درباره جهان اطراف خود را داشت. رفته رفته گروه­ های بزرگتری کنار هم جمع شدند چون انسان توانست پیوندهای عمیق اجتماعی ایجاد کند و علاوه بر آن توانایی انتقال اطلاعات به غریبه­ ترها را پیدا کرد. برای بزرگ کردن کودکانشان از هم کمک گرفتند و روابط عمیقتری را بوجود آوردند. دوستی­ ها و همکاری­ ها شکل گرفت و به تکامل روابط اجتماعی منجر شد.

انقلاب کشاورزی حدود 12 هزار سال پیش:

جهان پس از انقلاب کشاورزی تغییر کرد. انسان خوراک جو و شکارچی تغییر سبک زندگی داد، یکجا نشین شد و رژیم غذایی غلات را برگزید. در واقع گندم، انسان خردمند را اهلی کرد. بنابراین انسان کشاورز وقت بیشتری را به کشاورزی پرداخت و شروع کرد به اهلی کردن حیوانات. در این کتاب به روش­ های اهلی کردن حیوانات مختلف مثل گوسفند وحشی، خوک، بز و گاو اشاره دارد که بسیار ناراحت کننده و خواندنی است.

در واقع جوهر اصلی انقلاب کشاورزی توانایی زنده نگاه داشتن تعداد بیشتری از انسان­ها تحت نامساعدترین شرایط بود. پس از انقلاب کشاورزی انسان مالک نباتات و حیوانات شد چون با رام کردنشان توانست تصاحبشان کند. داستان­های بسیار جالبی درباره نحوه ­ی ارتباط گرفتن انسان­ها با گیاهان و حیوانات در کتاب ذکر شده است که هر کدام در نوع خود شگفت انگیز هستند.

در ادامه کتاب به روند تغییر اعتقادات و باورهای انسان­ها اشاره می­کند و توضیح می­دهد که چگونه انسان از روح باوری به چندخدایی و دوگانه پرستی (خیر و شر) و سپس به یگانه پرستی رسید. درباره خاستگاه ادیان یهودیت، مسیحیت، بودیسم، اسلام و ادیان انسان­گرا صحبت می­کند و سه فرقه ­ی انسان­گرا را معرفی می­کند، لیبرالیسم، سوسیالیسم و نازیسیم و درباره هر کدام مفصل توضیح می­دهد. کتاب به جنبش ­های مذهبی و نژادپرستانه، انقلاب­های ناشی از تعارضات فکری و فرهنگی در طول تاریخ، انقلاب فرانسه، استقلال آمریکا و نقاط عطف مهم تاریخی دیگر اشاره می­کند که هر کدام بسیار جذاب روایت شده ­اند.

انقلاب علمی:

انقلاب علمی از500 سال قبل آغاز شده و طبق نظر نویسنده، این انقلاب انقلابی در دانش نبوده بلکه بیش از هرچیز انقلابی در نادانی بشر بوده است چرا که انسان به فهمی دست پیدا کرد که پاسخ مهمترین سوالات خود را نمی­داند. پس برای پاسخگویی به سوالاتش دست به اکتشاف زد و برای یافتن پاسخ، قدم به سرزمین­های ناشناخته گذاشت. در ادامه کتاب به نحوه ­ی انتقال قدرت اقتصادی و تولیدی از آسیا به اروپا اشاره می­شود و دلایل آن به جزییات مطرح می­شود. کتاب مروری دارد بر انقلاب صنعتی، کشف آلومینیوم، احداث راه آهن، تصویب ساعت گرینویچ، استقلال هند، انقلاب روسیه و فروپاشی کمونیسم، جنگ نفت و .. که هرکدام بسیار خواندنی و جذاب هستند.

نویسنده معتقد است انقلاب بعدی انقلاب زیستی است چرا که انسان در جستجوی خوشبختی و لذت و نامیرایی است، پس همه ­ی همت خود را بکار بسته تا با دخالت آگاهانه در چرخه­ زیستی و مهندسی بیولوژیک، پروژه ­هایی چون گیلگمش که هدفش ساخت ابر انسان است را به پیش ببرد و با دستکاری ژنتیکی موجودات به دانشی دست یابد که از نظر علمی ثابت کند که مرگ طبیعی فقط یک مشکل فنی است نه سرنوشتی محتوم! نزدیک شدن به ابر انسان شدن ترکیبی است از حس شعف و ترسی بی نهایت و وصف نشدنی برای انسان امروزی!

و کلام آخر، این کتاب دریچه ­های جدیدی از تاریخ بشر پیش چشم شما می­گشاید که قابل تفکر و تحقیق است. اگر دوست دارید در دنیاهای خیلی دور قدم بگذارید و اکتشاف کنید حتما این کتاب تحلیلی را مطالعه کنید و لذت ببرید.