چطور کتاب بخوانیم


یکی از راه های ایجاد تفاوت در نوشتن و به عبارتی برگ برنده در این کار، نوشتار صبحگاهی است. شاهین کلانتری یکی از کسانی است که به شدت روی این موضوع تکیه کرده و پست های زیادی هم در این مورد نوشته است.امروز اول وقت گفتم قبل از هر کاری چند تا نکته در مورد کتابخوانی را به دوستان ارائه بدم شاید که رستگار شوید(ههههه)برخلاف میل باطنیم محاوره می نویسم که ارتباط بهتری برقرار بشه...آقاجون! درهم برهم نخون. بعضی ها اینجورین که اگه یه کتابی که بهشون رسیده رو نخونند در پیچ تاریخی قرار می گیرند و هر لحظه سلسله حکومتیشون به انقراض نزدیک میشه. یه ذره تکلیفت رو با خودت مشخص کن. قرار نیست شما در هر زمینه ای حرفی داشته باشی و صاحب نظر باشی. خب نظر نداشته باش! میمیری؟میتونی ترم بندی کنی کتاب خوندنت رو. آره! من همین کار رو می کنم. مثلا این ترم دارم 5 جلسه طرح کلی اندیشه اسلامی در قران رو می خونم، سه فصل انسان دویست و پنجاه ساله حلقه سوم رو میخونم، نیمی از خطبه های نهج البلاغه، آغاز نهضت و بخش هایی از کتاب دو امام مجاهد. شما هم می تونی به شرط برنامه ریزی درست و به دور از جو و کارهای بچه گانه. در ضمن آخر ترم هم مهمه که خودت یه سنجشی بگیری از سازمان سنجش دقیقتر ...برای ماندگاری کتاب در ذهنت باید یه بلایی سر اون بیاری. مغز ما به شدت تنبله. آره خیلی تنبله. می دونید که بیشترین سوخت رو مصرف می کنه. کتاب رو میخونی نیم ساعت بعد هیچی یادت نمیاد. آره! تو اولیش نیستی و آخریش هم نخواهی بود. همه کتابخوانا با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند.  چکار کنیم؟ آقا! بعد این که کتاب رو خوندی،  بیا یه مقدار کوچولو در مورد کتاب فکر کن. که چی بشه؟ مغز یه قفسه توی خودش برای اون مطلب باز میکنه، البته موقت و اگه دوباره به اون رجوع کنی و دوباره و دوباره متوجه میشه که شما به این مطلب نیاز داری و باید قفسه دائمی براش در نظر بگیره.خب رسیدیم به نکته آخر. آقا! کتاب رو که  خوندی با دیگران در موردش حرف بزن. یه رفیق خل و چل که گوش خوبیه رو پیدا کن و براش حسابی در مورد کتاب حرف بزن. آقا بزن راحت باش. چند تا گوش بترکون تا حسابی کتاب برات جا بیفته مثه قورمه سبزی یا فسنجون.

برگرفته شده از : mohammadbarzin.ir