گردن دایره ای


من یک خواهر دارم به اسم نرگس.

نرگس در نقاشی کشیدن خیلی ماهر است، مخصوصاً در کشیدن آدم.

فقط عیبی که دارد این است که گردن آدمهایش را دایره ای میکشد.

نرگس هنوز فقط شش سالشه.

یک روز، بهش گفتم:«نرگس! چرا گردن آدم هاتو دایره ای میکشی؟ مگه بلد نیستی گردن بکشی؟ گردن آدمها استوانه ای است نه دایره ای! خودت هم خوب داری گردن منو میبینی. اگه بلد نیستی گردن بکشی، من بهت یاد میدم.»

_ نمیخواد. من بلدم گردن استوانه ای بکشم، فقط دلم میخواد اینجوری بکشم، چون به نظرم اینجوری آدمم قشنگتر میشود.

او حتی سال بعد هم که مدرسه ای شد، باز هم گردن دایره ای برای آدمش میکشید.

دوستاش میگفتند :« چرا گردن آدماتو دایره ای میکشی؟»

_ خب چون دلم میخواد.

رفت اول راهنمایی، اما باز هم گردن دایره ای میکشید.

رفت دبیرستان اما باز هم گردن دایره ای میکشید.

یک روز، معلم هنر دبیرستان آنها، دید که نرگس آدمی با گردن دایره ای اما زیبا کشیده است.

او خیلی تعجب کرد.

_ وا! این چیه؟ همه چیز آدمتو قشنگ کشیدی، اما فقط گردنشو دایره ای کشیدی!»

_خب خیلی قشنگ میشه! ای کاش خدا ما رو با گردن دایره ای می آفرید.

_ وا! میدونی اگه خدا ما رو با گردن دایره ای می آفرید، چه قدر زشت می شدیم؟»

_ اتفاقاً خیلی هم خوشگل میشدیم.

خلاصه، او این حرف ها سرش نمیشد.

دانشگاهی هم شد، اما هیچ تغیری نکرد.

فکر کنید اگه ما گردن دایره ای داشتیم، چقد زشت میشدیم!

تازه، واقعاً یک آدم دانشگاهی دیگه نباید آدماشو بد بکشه.

البته، اینم بگم که نرگس آدماشو خیلی عالی میکشه، فقط گردناشونو دایره ای میکشه.

او سرکار رفت، ازدواج کرد، بچه دار شد، پیر هم شد، بعد هم.....

دیگه بقیش رو نمیگم، خودتون حتماً میدونید بعد از پیری چی میشه.

اصلاً خلاصش رو میگم:اون تا آخر عمرش آدم با گردن دایره ای میکشید.

پایان