هآمدجهان پناه|دانش آموخته مطالعات فرهنگی و رسانه|منتقد،عکاس،نویسنده
گزینش مریض|نگاهی بر رمان بیدارخوابی نوشته ی سیلون نوول
رمان بیدارخوابی یک رمان فانتزی بر محور فضاسازی آینده است. آینده ای خشونت بار که بر مدار ناخوادگاه بنیان نهاده شده و انسان ها را براساس غرایزش طبقه بندی می کند.
بیدارخوابی هم طیف اپیزودهای سریال بلک میرور پیش می رود و ماجرایش را در جهان امروزی به نمایش می گذارد اما با پیشرفت قدم به قدم روبه جلوی داستان ، فضاسازی جلوه ی دیگری پیدا می کند. داستان بشدت گیرا نوشته شده و خواننده را درگیر منطق روایی اش می کند. روایتی که بارها و بارها خواننده از خواندن سناریوهای تعریف شده اش شوکه می شود.روایت بیدارخوابی ماجرای یک خانواده ی مهاجر ایرانیست که حیدر، پدر خانواده در امتحان شهروندی بریتانیا شرکت کرده و درمیانه ی امتحان درگیر حادثه ی گروگانگیری تروریستی می شود.این حادثه در حالی رخ می دهد که ماجرا اصلا تروریستی و گروگانگیری نیست و همه اش تنها یک آزمایش است .
"خیلی ها نمیدانند صدای تفنگ چطوری ست شبیه اینست که در سطل آشغال را خیلی محکم بگذاری یا شبیه ترکاند بادکنک پلاستیکی ست. شبیه هرچیزی ست جز آن چیزی که فکرش را می کنی. بیشتر مردم این را نمی دانند تا وقتی خیلی دیرشده. وقتی آن صدا را شنیدی بعدش دیگر غیرممکن است با چیز دیگری اشتباهش کنی."
دستمایه ی مهاجر بودن این خانواده و پناه بردن به کشوری دموکراتیک و امن و درگیر این حادثه ی وحشتناک که همواره پیش زمینه ی ذهنی این مهاجرین بوده خود ماجرایی سیاسی اجتماعی ایجاد می کند اما داستان با پیش روی و دو تکه کردن مابین بیرون ماجرای اصلی (امتحان شهروندی و بازی دادن مهاجرها توسط یک گروگانگیری صوری)و درون ماجرا (ماجرای گروگانگیری و واقعیت افزوده) فانتزی اش را شکل می دهد و اتوپیا یا درست تر دیستوپیای آقای نویسنده به خواننده عرضه می شود. دیستوپیایی که با کندوکاو در داستان می شود آنرا انتقادی به ماجرای شهروندی در گوشه کنار دنیای امروز دانست.
جایی از رمان گروگانگیر قدرت انتخاب کسی را که می خواهد بکشد را به دست حیدر می دهد و حیدر در استیصال غریبی بین کشتن یک نفر با انتخابش و کشته شدن دونفر بدون انتخابش می ماند. این درماندگی آنقدر ادامه پیدا میکند که به انتخاب بین زن و بچه اش میرسد.
قوانین ازین قرارن؛ هرپونزده دقیقه من دو نفر رو انتخاب می کنم و تو بهم میگی کدوم رو بکشم. منم اونی که تو انتخاب کردی رو می کشم. سرراست بود؟
یه نفر اسلحه گرفته روی دو نفر و میگه اگر یکیشون رو انتخاب نکنی جفتشون رو می کشم و تو این فرصت رو داری جون یکی رو نجات بدی و بازم اینکارو نمی کنی؟
درماندگی ای که در نگاه نوول از ترسی پدید می آید که از سوی تروریستها مطرح نمی شود و از کشورهای استعمارجویی پدید می آید که به دنبال رفع ترس پناهنده ها نیستند که بدنبال شیطنی در ایجاد موقعیتهایی استرس زا برایشانند.
بیدارخوابی ماجرای سوق دادن یک آدم به سمت تلخ ترین انتخاب هاییست که به ناخوداگاهش از طریق یک بازی که خودش ناآگاه به آنست دست یابند تا متوجه شوند این آدم دارای کاراکتر پذیرش شهروندی برای کشور امن هست یا نه.
فکر می کردم خیلی قوی هستم ولی انگار اشک هایم دارند بی توجه به باوری که از خودم دارم جاری می شوند.شوری شان را حس می کند. آدم چطوری گریه اش را متوقف می کند پس نباید گریه کنم. کاش می شد بروم جایی که هیچ چیزی نباشد. هیچ حسی نباشد. انگار زندگی مثل دانه های شن از درون بدنم نشت می کند.
بیدارخوابی ماجرای تلخی از آینده ایست ترسناک که انگار جایی برای همه ی آدمها نیست و تنها بخشی از جامعه که انتخاب شده اند حق زندگی و شهروندی دارند.
مهبیدارخوابی رمان بسیار کوتاهی ست با کمتر از 90 صفحه و نثری بشدت روان با ترجمه ای مناسب که دستکم دوبرابر این صفحات ذهنتان را مشغول خودش می کند.
بیدارخوابی|نوشته ی سیلون نوول با ترجمه ی فرزین سوری|نشر خوب
مطلبی دیگر از این انتشارات
رگتایم
مطلبی دیگر از این انتشارات
۳۰ نفر از بهترین نویسندگان تاریخ
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب خون خورده اثر مهدی یزدانی خرم