یک عدد مهندس برق با گرایش الکترونیک که یک مدت توسعه دهنده وب و استراتژیست موتورهای جستجو بودم.الان تماماً در فیلد الکترونیک ، اتوماسیون صنعتی و خونه های هوشمند فعالیت میکنم.گاهی هم مطلبی مینویسم.
نقد و بررسی فیلم حریم شخصی
حریم شخصی نخستین فیلم سینمایی احمد معظمی در مقام کارگردان و با نویسندگی امیر ساعتچیفرد محصول سال ۱۳۹۵ است. این فیم در تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۹۶ در سینماهای ایران اکران شده است
درباره کارگردان
احمد معظمی که متولد سال 1359 و فارغ التحصیل کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد اسلامی می باشد. « حریم شخصی » نخستین تجربه کارگردانی وی به شمار می رود
خلاصه داستان
اسم فیلم به گونه ای انتخاب شده که میتوان باعث جذب بیننده های زیادی شود..در حریم شخصی فیلم بر اساس داستان صورت میگیرد که من به شخصه از این حالت متنفر هستم فیلم در بازه زمانی از یک شب تا صبح روایت می شود و بیننده شاهد دگرگونی چند زندگی تنها در یک شبانهروز است و هشدار دهنده است. در فیلم «حریم شخصی» به نوعی همه مقصر هستند، یعنی همه در این فاجعه مسئولیت دارند. فیلم به لحاظ انتخاب سوژه که به تاثیر فضا مجازی و به خصوص تلگرام در زندگی انسانها میپردازد، بسیار موفق عمل کرده است و سوژه این فیلم موضوعی است که این روزها عامه مردم با آن دست به گریبانند.از این لحاظ میتوان مدعی شد که «حریم شخصی» برای مخاطبان فیلمی باورپذیر است که همین باورپذیری که در همه وجوه فیلم از فیلمنامه تا بازیها شاهدش هستیم و از نقاط قوت اثر است. حریم شخصی اولین فیلم سینمایی احمد معظمی بر اساس داستانی شکل می گیرد که از همان نقطه ی شروع مشخص است که این فیلم با یک حادثه یا بحران مواجه می شود.
نگاهی بدون سانسور به فیلم از دیدگاه نویسنده (صائب کوهپایه)
شروع داستان :
در فیلم حریم شخصی داستان به صورت شاد شروع میشود که چند نفر تصمیم میگیرن به یک گردش برن و بعدش هم به یک ویلا برن نقطه ی عطف این فیلم با دروغی شکل می گیرد که سحر و بابک به دریا و فرهاد و درسا می گویند و این دروغ دقیقا شروع بحرانی فیلم هست که در سایر فیلم ها دیده میشه . حریم شخصی فیلمی است که می تواند مخاطب را در نود دقیقه نگه دارد زیرا فیلمنامه بر اساس اتفاق و بحران شکل گرفته و در هر مقطع از فیلم شاهد گره افکنی هایی هستیم که به خط روایی جذابیت بخشیده است . مشکلاتی که در این فیلم به وضوح دیده میشه نبود یک روند غیر تکراری و همچنین این که در هیچ کجای فیلم رابطه بین افراد با هم مشخص نمیشود . بعد از رسیدن به ویلا داستان به صورتی است که قرار است بابک سوپرایز شود و خودش از جشن تولدی که برایش گرفته شده اطلاع نداره .قبل از اینکه مراسم جشن تولد برپا بشه با ورود بابک ، بهنوش بختیاری هم ظاهر میشود و به بابک موبایلش رو میدهد که هنوز بلد نیست باهاش عکس بگیره و در اینجا دیالوگی رد و بدل میشود که به بابک میگه آیفون 6 هست ( نمیدونم چرا تو کل فیلم ها ایفون شده جز اصلی فیلم ) در همین بگو مگو ها منصوره (بهنوش بختیاری) به سمت خونه خودش در گوشه ای از ویلا میره و اینجا شاهد درگیری مختصری بین خودش و شوهرش هستیم که شوهرش بهش غر میزنه که چرا با مرد غریبه عکس گرفتی و اون میگه زنش بغل دستش بود . بعد میگه از کجا معلوم که باز میگه من الان میرم زیر عکس میزنه این زنش هست تازه در اینجا تماشگر متوجه میشه که این افراد با هم زوج هستن چیزی که در اول داستان باید مشخص میشد. در سکانس بعدی شک های فرهاد به دریا باعث این میشود که داستان فیلم لو بره و با پیدا کردن عکس های مانی و دریا این تصویر کاملا مشخص میشود که قرار هست یک شخصیت از فیلم حذف شود. در این بین اصلا هیچ توضیحی در مورد مانی داده نشده که اصلا کی بوده و چه ارتباطی داشته فقط تنها چیزی که حرف زده میشود این است که صاحب ویلا مانی هست یک تصمیم گیری عجولانه در این بین دیده میشود که باعث این شده که مخاطب پیش بینی کند قرار است یک پایان تلخی در انتظار باشد
در این سکانس داستان از طریق بازیگران اتفاق می افتد که به بازپرس در حال توضیح دادن هستن بازپرسی که در هیچ یک از این بازپرسی ها نمایش داده نشده . در یک سکانس سحر یک پیام صوتی را به اشتباه در گروه تلگرامی می گذارد و حالا نمی داند چه گونه آن را پاک کند تا فرهاد نخواند، اما کسی که پیام میذاره هم میتونه پیام را به راحتی پاک کند طوری که کسی اون پیام رو نخونه ولی فیلمساز از این موقعیت دم دستی استفاده ی دیگری کرده.در سکانس بعدی فرهاد به همراه دریا برای خرید کله پاچه به بیرون از ویلا می روند و چقدر خوب بود که ما جزئیاتی از رد و بدل شدن دیالوگ های فرهاد و دریا در در داخل ماشین بینیم. در سکانس های بعد در مقطع های مختلف سکانس های دونفره را می بینیم دیالوگ هایی که میان فرهاد و دریا رد و بدل می شود و تصادفی که اتفاق می افتد می توانست به شکل غیرمنتظره ای نشان داده شود.اگر بخواهیم مقایسه ای کنیم این بخش را با خشم و هیاهوی هومن سیدی خواهیم دید که در آنجا هومن سیدی نقش حذف کننده را به قشنگی ایجاد کرده که با تصادفی که اتفاق افتاده طرف به کما میرود اما در حریم خصوصی هیچ اتفاقی نیافتاده و اون تصادف باعث مرگ نمی شده ، در اینجا بسیار عجولانه این سکانش تمام میشود و فرهاد با دریا به ویلا برمیگردن که خیلی هم منطقی نیست چرا که این برگشت فقط برای نشان دادن دو نکته تدارک دیده شده است یکی: گفتگوی سحر با بابک درباره ی ارتباط دریا با مانی دوم: خبر بارداری که دریا به درسا می دهد. این دو نکته را می شد قبل از این سکانس به فیلم اضافه کرد، بهتر بود دریا در همان تصادف به مرگ می رسید تا عمق این بحران برای تماشاگر بیشتر می شد و اساسا در همچین شکلی پاسخ هایی که دیگر شخصیت ها به بازپرس می دهند ملموس تر جلوه می کرد اگر این گونه فیلم به پایان می رسید و در همان سکانس پایانی متوجه می شدیم راننده یی که دریا را زیر گرفته بردیا بوده نسبت به شرایط کنونی پایان منطقی تری را شاهد بودیم ، اطلاعاتی که تماشاگر از مقطع های مختلف فیلم بدست می آورد باعث چالش و به فکر فرو رفتن یا تعلیق پلانی نمی شود به طوری که انگار فیلمساز عجله داشته تا فیلمش را ببندد .سکانس آخر را به یاد بیاورید درسا به سحر می گوید که بردیا با دریا تصادف کرده سحر هم با عجله می رود این موضوع را به بابک می گوید این چیدمان کمی آسان و دم دستی به نظر می رسد مسلما اگر فیلمساز تجربه اولش نبود می توانست این فیلم را طوری به پایان برساند که کمبود مصالح درام در چند سکانس پایانی احساس نشود. اگر بخواهیم منتقدانه جلو برویم خواهیم دید که خیلی سریع فیلمنامه از روند شاد به روندی غمگین تبدیل شده که بابک ، سحر ، درسا ، پیمان ، فرهاد ، پیمان و منصوره دارند از کسی می گویند که انگار دیگر در جمعشان حضور ندارد و در مورد اتفاق دیشب صحبت میکنند اتفاق های دیگر هم در فیلم می افتد مثل رابطه ی درسا و بردیا که در وهله ی نخست حضور بردیا در فیلم بی ثمر به نظر می رسد اما زمانی که درسا با بردیا دیالوگ ایجاد می کند تماشاگر تا حدودی می تواند بردیا را بشناسد اما به هیچ وجه نمی تواند پایان فیلم را و نقش بردیا در آن تصادف را پیش بینی کند، و در ادامه شک هایی که سحر به بابک دارد بخش دیگر این بی اعتمادی ها را شکل می دهد. اما چیزی که برای بیننده سوال است این است که آیا با دیدن چند عکس باید اینقدر غیرتی شد و جوش آورد که صحنه درگیری پیش بیاید و یا اینکه اصلا چطور امکانش هست که در مورد مانی ،دریا چیزی به فرهاد نگفته باشد که یک زمانی قرار بوده ازدواج کنند اما نشده. دوباره به بازپرسی برمیگردیم بازپرسی در نوع خودش بی مشکل نبوده در بازپرسی ما شاهد این هستیم که بابک جلوی بازپرس سیگار روشن میکند و میکشد . سوال من این است که در کدام بازپرسی این کار امکان پذیر هست ؟
نکات مثبت فیلم ؟
پرداختن به معضلات شبکه های اجتماعی که در صورت استفاده اشتباه می تواند منجر به فاجعه شود.
نکات منفی فیلم ؟
چالش فیلم بحران سازی بی رویه در طول داستان است بطوریکه هیچ بحران منطقی در داستان به چشم نمی خورد. تاکید فیلم بر شک و تردید آدمهای فیلم است بدون آنکه منطق مشخصی برای آن در نظر بگیرد.
روندی که فیلم برای رسیدن به بحران اصلی طی می کند، بسیار سطحی و پیش پا افتاده است. فیلم از نیمه به بعد کاملاً قابل پیش بینی هست.
« حریم شخصی » شخصیت نمی سازد و در واقع مخاطب هیچ اطلاعاتی از آدمهای داستان که منجر به درک بهتر وضعیت شان بشود بدست نمی آورد.
انتخاب بازیگران فیلم هم الگوپذیری کاملی از گذشته آنها داشته است. تمام آنها را قبلا با همین حال و هوا در فیلمهای دیگر دیده ایم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه داستان هملت ویلیام شکسپیر
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب: "ارباب کمان نقرهای"
مطلبی دیگر از این انتشارات
قاشق چای خوری، کتابی برای علاقه مندان داستان کوتاه