مهندس عمران و نویسنده. کار تخصصیام در وبسایتم خاطرهنویسی و مستندسازی تجربیات است. صفحه اینستاگرامم فان و سرگرمی است. اینجا هم تفکرنامه، دلنوشته و ... است.
چگونه مهدکودک و مدرسه برای پسرها پیدا کردم!
امروز من یک مادر هستم. دو تا پسر. یک دهه هشتادی و یک دهه نودی. خدا رحم کند!
تا سه سالگی را با کتاب و فیلم و کلاس مادر و کودک سر کردیم. اما از اینجا به بعد، دیگر همه اش دست خودم نبود. حالا، خواهی نخواهی باید می سپردمشان دست دیگران. اجتماعی شدن و هزار قصه دیگر. من هم که وسواسسسس! بگویم که من حدود دوسال دنبال مهدکودک گشتم و حدود دوسال هم دنبال مدرسه.
برای مهدکودک، هرچه مهد دوروبر خانه و محل کار و خانه مامان بود را نشان کردیم. خوشبختانه هر سه این لوکیشن ها نزدیک هم و در یک محل هستند. هرآنچه به این مهدهادر اینترنت پیدا کردم، را خواندم. بعد بازدیدهای محلی و صحبت با مدیر و مربی و پرس و جو از والدین. تا اینجا یکی دو گزینه پیدا کرده بودیم، مرحله بعد بردن پسرم به آن مهدها بود تا ببینم از کدومشون خوشش میاد و راحت هست. مهدهای بهزیستی هیچ کدام به دلم ننشست و در آخر بعد از دوسال جستجو، مهدکودکی را انتخاب کردیم که رویکردی متفاوت از جاهای دیگر داشت.
و اما مدرسه
فرآیند به این شکل بود که طبق معمول اول، از اینترنت فهرست مهدها و مدارس محدوده موردنظرم را درآوردم. این محدوده شامل شعاعی دور منزلمان بود، چون ما با وجود دو فرزند، اصلا به راههای دور و بردن و آوردن، تلف شدن وقت و خستگی در ترافیک تهران اعتقاد نداریم، حالا هرچقدر هم مهد یا مدرسه خوب و معروف و ... باشد. بخصوص در آن سن کم. شروع کردیم به خواندن در مورد دبستان های تهران در وبسایتهای خود مدارس و وبسایتهایی که نظرات والدین را در مورد مدارس مختلف ثبت می کردند. (یکبار، 110 صفحه تبادل نظر در یک وبسایت خواندم، تا یک دید کلی نسبت به اوضاع و احوال مدارس پیدا کنم.) برای کنکور اینقدر پیگیرانه مطالعه نکرده بودم. مرحله بعدی پرس و جو از معلمها، دوستان و آشنایانی بود که کودکان دبستانی داشتند.
معادله ای که در این مقطع باید حل می کردم، گذران پیش دبستان در مهد یا مدرسه بود. عده ای می گفتند مدرسه بهتر است و عده ای هم می گفتند، نه! اجازه دهید یکسال دیگر هم از آزادی های مهدکودک استفاده کنند و البته معضل دائمی مدرسه غیرانتفاعی یا دولتی هم که وجود داشت. بگویم که برای این دو سوال، کلی مشاوره و مذاکره و مطالعه انجام گرفت.
مرحله آخر بازدیدهای میدانی از مدارس، صحبت با مدیر و اگر خوش شانس بودیم، صحبت با والدینی که دنبال بچه هایشان می آمدند، بود. در سال اول به نتیجه دلخواهم نرسیدم. هر مدرسه ای به نظرم، یک ایراد بنیادین داشت. یا خیلی مذهبی، خیلی سختگیر، خیلی پرجمعیت، خیلی گران، خیلی از خود متشکر و . . . همسرم می گفت تو خیلی سخت می گیری! خلاصه به جمیع جهات تصمیم گرفتیم که پیش دبستان را در مهدکودک بگذراند، تا من به امید خدا طی یکسال بعد بتوانم مدرسه مناسب را پیدا کنم. درست است که این تصمیم یک تصمیم دونفره بود و یک پروژه مشترک. اما باور دارم که اگر مادر حالش با جایی که بچه اش هست، خوب نباشه، هیچی خوب نیست. نه بچه اوکی هست نه خانواده. البته این کاملا نظر و تجربه شخصی است.
البته لازم هست بگویم که با تجربه ای که پیدا کردم، فرزند دومم، پیش دبستان را در مدرسه گذراند. برای سال دوم، همان مراحل را گذراندم اما بازدیدهای میدانی بیشتری داشتیم و بالاخره موفق شدیم مدرسه موردنظرمون را پیدا کنیم.
قطعا نسبت به زمان مدرسه رفتن خودم، فرآیند سختتری را گذراندم. فکر نمی کنم که فقط مشکل من بوده باشد. اگر تبادل نظرهای والدینی را اصولا بخوانید، متوجه می شوید که پیدا کردن مهدکودک و مدرسه مناسب یکی از دغدغه های آن ها، بخصوص مادرها است. زمان ما، نزدیک ترین مدرسه دولتی به منزل ثبت نام می شدی و با هر شرایطی بود با هم محلی هایتان به مدرسه می رفتید. اما الان حتی مدارس دولتی هم دارای تنوع هستند، چه برسد به غیرانتفاعی ها. وقتی گزینه ها زیاد می شوند، به تبع انتخاب هم سخت.
خلاصه کنم برایتان که
- برای مهدکودک یا مدرسه معیار داشته باشید. این معیارها یک سری اصولی است که با مطالعه از منابع معتبر درمیاد و یک سری هم ارزشی است که به خودتون و خانوادتان برمیگردد. حتما معیارها را مثل چک لیست مکتوب کنید.
- منطقه جغرافیایی مهم است. بخصوص برای تهران با ترافیکش و آلودگیش. حالا اگر یک فرزند دارید، شاید این مشکل را به جان بخرید. اما با دو تا و بیشتر به خود و این معصومان ظلم نکنید.
- از محل مهد و مدرسه حداقل یکبار به دید خریدار بازدید کنید. ساختمان، فضا، محل، مسیر رفت و آمد، جای پارک و . . .
- حتما با عوامل مثل مدیر، مربی، معلم و . . . صحبت کنید و ببینید با افکار و معیارهای شما جور درمی آیند یا نه؟ چون برای چندین سال باید با همین ها سروکله بزنید و اگر ناجور باشند، انرژی زیادی ازشما خواهند گرفت.
- تا جایی که ممکن است، والدینی که قبلا از مهد و مدرسه استفاده کرده اند را پیدا کنید. یک جور مثل نظر مشتریان. تجربیاتشون از دید والدین خیلی کمک کننده است.
- در آخر که چک لیستتان را بررسی کردید و گزینه یا گزینه هایی را انتخاب کردید، ببینید دلی با کدام راحتتر هستید. به عبارت دیگر با کدام حال می کنید. کدامشان خیالتون راحتتره.
پیشنهاد می کنم فرآیند را جدی بگیرید و وقت بگذارید. چون آن موقع برای چندین سال خیالتان راحت است، مگر اینکه اتفاق عجیب و غریبی بیافتد. اما اگر بی توجهی کنید، سالی یکبار جای مهد و مدرسه بچه را عوض کردن آسیب زننده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بخوانیم از عشق...۱
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی میکُشد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
بیماری قلبی مادرزادی: 1. داستان یک زندگی کوتاه