دستور آشپزی:تبدیل شدن به یه شکارچی خوناشام بی علاقه


این شما رو تبدیل به یه شکارچی خون‌آشام بی میل و‌ رغبت می‌کنه.

مواد لازم:

  • ۱ عدد بیکار بدبخت
  • ۴ عدد ویدیوی آشپزی با سس خرسی از یوتیوب
  • ۲ عدد دستگاه اعلام حریق، باتری به صورت جداگانه فروخته میشه
  • ۱ عدد دوست که مایل به قاچاق خون باشد
  • ۴ حبه سیر
  • ۱ دبه آب مقدس تاریخ‌گذشته

طرز تهیه:

تا جایی فلسفه بخونید که معنای زندگی رو زیر سوال ببرید ولی براتون نون و آب نشه. یه کارآموزی بدون حقوق توی روزنامه‌ای پیدا کنید که بودجه‌شو یه فرقه‌ی آخرالزمانی میده و برو اونجا درباره‌ی گرگینه‌های گم‌شده‌ی محل مقاله بنویس. وقتی رهبر فرقه ناپدید میشه و روزنامه تعطیل میشه، یه ذره ناامیدی رو با کم شدن موجودی حسابت سطح به دو رقمی قاطی کنید. خواهر دوست‌دختر سابق خون‌آشامتون قاطی کنید که یه عمه داره که یه دخترخاله داره که دنبال یه آشپز شخصی می‌گرده. با ویدیوهای یوتیوب برای مصاحبه مرینیتش کنید، جایی که باید برای یه پیرزن خون‌آشام با سلیقه‌ی عصر ویکتوریایی غذا درست می‌کنید و اون از گرگ روی تیشرت گروه قدیمیت, تعریف می‌کنه. استیک رو خراب کنید ولی بهش بگو دود برای اضافه کردن یه طعم قوی‌تر به خون گروه O+ به کار رفته. خدا را شکر کنید که او حس بویایی ندارد و از قبل سیستم اعلام حریق رو غیرفعال کردید.

به نوعی اون کار رو به دست بیار، که شامل بیمه‌ی عمر یا سلامت نمیشه ولی بهتر از روزنامه حقوق میده. وقتی رئیس جدیدت گفت هیچ‌وقت انباری رو باز نکنید، سر تکون بده چون نمی‌خوای شغلت رو از دست بدی. وقتی از بی‌مزه بودن خون گروه Oمنفی شکایت می‌کنه، دنبال دستور پخت‌های جدید بگرد و از دوستتان خواهش کنید یه مقدار AB بهت بده. وقتی اونم کهنه شد، دستات رو بالا ببر و از دوستات بپرس خون‌آشام‌ها چیز دیگه‌ای هم دوست دارن؟ تماشا کنید که چطور شونه بالا میندازند، چون مگه خون‌آشام‌ها به جز استیک خونی چیز دیگه ای هم دوست دارن؟

قفسه‌ی ادویه رو چک کنید؛ به طور تصادفی آویشن و سس‌هایی با اسم‌های تخصصی طولانی مثل “هموگلوبین” اضافه کنید. وقتی هیچ چاشنی‌ای باقی نموند، متوجه می‌شی که تنها انتخابت باز کردن انباری و فهمیدن چیزیه که رئیست دوست داره. کشف کنید که در انباری قفله، یه ویدیوی آموزشی پیدا کنید و با سنجاق سر، قفلو باز کنید. در یخچال گوشت عظیم‌الجثه رو باز کنید، و تعجب نکنید، برچسب "گرگینه" رو پیدا کنید. جیغ بزن چون ثبت‌نام نکردی که برای یه قاتل زنجیری کار کنید و فقط می‌خواستی مخارجت رو تأمین کنید، نه اینکه شامش بشید.

روز بعد، با سیر فیلی و آب مقدسی که از دیوار خریدی برگرد. استیک امروز رو با هر دوی این‌ها تا جایی که می‌شه بپز و دوباره از این بابت که رئیست نمی‌تونه سیر رو بو کنه وقتی داری استیکش رو با گل‌های خوراکی تزیین می‌کنید، خدا رو شکر کنید. وقتی جیغ‌های گوش‌خراشش تموم شد، آروم باش و شماره‌ی انجمن ملی شکارچیان خون‌آشام رو پیدا کنید. نگران برگشتن به خونه‌ی مادرت که یه گرگینه است باش، اون بهت میگه به شما بچه ها گفتم با خون‌آشام‌ها قاطی نشید.

وقتی شکارچی‌ها میان که مدرک جمع کنن و یه کار تمام‌وقت به عنوان پیمانکار بهت پیشنهاد بدن، با اینکه اگه تمام‌وقت نباشی، بیمه‌ی عمر یا برنامه معاف از مالیات بازنشستگی نداره ، بهشون بگو که ترجیح می‌دی قبول نکنی، چون به هر حال داری برمی‌گردی دانشگاه که دکترای فلسفه بگیری.

نوشته:Tina S. Zhu

ترجمه:محمدسعید

لینک مرجع