معرفی رمان باران زاد اثر ضحی کاظمی


تیراد، یکی از پیروهای سوم ناجی بر روی کشتی است، او آرزو دارد روزی به سطح بالاتری از پیروها برسد اما سؤالات و شک‌هایی که گهگاه نسبت به آموزه‌های ناجی به جانش می‌افتد مانع از ایمان بی‌حد حصری هستند که او برای رشد خود به سطح بالاتر پیرو بودن می‌بیند. یک روز او توسط محفل ناجی احضار می‌شود تا به مأموریتی برای حل مسائلی که بیرون از کشتی اتفاق افتاده به سفر برود و بتواند راه‌حلی مناسب برای آن‌ها پیدا کند. این شانسی برای اوست تا در مقابل به انجام رساندن این وظیفه، به پیرو دوم تبدیل شود اما حل معماهایی که با آن‌ها روبه‌رو است خیلی ساده نیست...



باران زاد علاوه برداشتن تم پسا آخرالزمانی، مانند بیشتر رمان‌های کاظمی فضایی پادآرمانشهری، با حس و حالی شبیه 1984دارد.

در این داستان، دنیا به‌واسطه اتفاقاتی نابودشده و بر ویرانه‌های دنیا پیشین تمدن‌های ابتدایی جدیدی، دورمانده از پیشرفت‌ها و تمدن‌ها و مذاهب سابق بشری، از نو شروع‌شده است. تمدن‌هایی برپایه باورهایی که بلایای طبیعی به وجود آورده اند. از همین رو با اینکه داستان در آینده اتفاق می افتد طبیعتاً نباید انتظار فنّاوری‌های علمی تخیلی را داشت و ژانر علمی تخیلی صرفاً پی‌رنگ و تم ماجرا را تشکیل می‌دهد و داستان قرار است در این بستر اتفاق بی افتد. کتاب شروعی کاملاً کارگاهی دارد و رنگ و بوی آثار علمی تخیلی کلاسیک را می‌دهد. آرام‌آرام راوی دنیای باران زاد را شرح می‌دهد و خواننده را در فضای که کاراکترها در آن هستند قرار می‌دهد تا با ماجرای اصلی روبه‌رو شود، ماجرایی پرکشش و درعین‌حال تعامل برانگیز(ازآنجایی‌که متن صرفاً معرفی است و نه نقد و بررسی به‌شدت جلوی خودم رو برای صحبت در مورد داستان دارم می‌گیرم!).بگذریم!

رمان باران زاد برنده جایزه نوفه سال 98 یکی از بهترین آثار کاظمی به شمار می‌رود و طرفداران ژانر پسا آخرالزمانی و به‌طور کل ادبیات ژانری نباید آن را از دست بدهند.

نکته: نظر شخصی یک: باران زاد ازلحاظ شخصیت‌پردازی مانند دیگر آثار ضحی کاظمی است. درنتیجه بدون هیچ زیاده‌گویی‌ای از طرف نویسنده، خواننده می‌تواند با شخصیت ها ارتباط برقرار کند، هرچند اگر رمان تعداد صفحات بیشتری پیدا می‌کرد، می‌توانست سرنوشت و هدف وجودی یک سری از کاراکترها شکل معلوم‌تری پیدا کند.

نظر شخصی دو: به‌شخصه این سبک پسا آخرالزمانی رو خیلی دوست دارم یکی از مجموعه‌های این مدلی که هنوز پس از سالها داستانش تو ذهنم تازه است شهریار آینده جان کریستوفر هست که در همین ژانر پساآخرالزمانی نوشته‌شده و داستانش در بستر تشکیل تمدن از صفر اتفاق می افته.