محمد سعید متولد 1371، دانشجوی دکتری رشته برق قدرت. از سال 1389به دلیل علاقهمندی به ادبیات گمانهزن و تاریخ، فعالیت خود را در زمینه وبلاگنویسی درباره ادبیات و تاریخ آغاز کرد
معرفی رمان بند دیوان
در تمام این زندگیها که کردهام، هیچوقت نتوانستم کار کردهای را نکرده سازم کـه زمان قاضی قصابی است. در مارپیچ زمان چرخ میخـوردهام؛ بر مخروط نامرئیاش فرو میرفتم و بیرون میآمدم. هزاران نفر بودهام؛ یک نفر بودهام؛ زندگی را دیدهام و مرگ را دیدهام. چه سفرها رفتم و چه ماجراها کشیدم! در این زندگیها که کردهام یک بار راد بودم، موبدان موبـد برگزیده دربار شاه نرسی. هیچگاه مومن نبودم؛ در بند هیچکس نبودم؛ دوست کسی نبودم؛ من بند دیوان را گشودم. حالا این چیزها را نوشتهام، سیاههای شوم و شرمآور، شرح سفر راد؛ نوشداروها که سـاخت؛ نقشههایی که پرداخت. و بهرام را نوشتهام؛ زره پیروزانی که داشـت؛ تیغ پیروزانی که نداشت. از استباد نوشتهام ، مرکوش دیو، مرشون دیو، اشمه دیو و از بند دیوان. آنچه در بند دیوان گذشت را آوردهام و آنچه بر سر مردمان سرزمین آمد. شاید نخواندن این چیزها بهتر باشد چون خواندنش خوشایند نیست؛ اما هیچ چیز زندگی خوشایند نیست؛ درست مثل همین سیاهه.بند دیوان.
بعضی وقتها از کجا شروع کردن سختترین بخش شروع یک متنه چون نمی دونی از کجا شروع کنی، پس همین اول آخر حرفم رو میزنم: اگر یه فانتزی ایرانی تروتمیز با داستانی استخواندار و با دروپیکر می خواید که تا آخر هم از ریتم نیفته بند دیوان رو حتماً بخونید
بند دیوان چهارمین کتاب منتشرشده از بهزاد قدیمی است میتوان بهعنوان اولین کتاب بلند وی هم ازش یاد کرد(اگر رمانهای قبلی قدیمی را خوانده باشید متوجه منظورم میشوید) درعینحال قویترین آنها هم هست.
بند دیوان در کنار دنیا سازی عجیب و قدرتمندش، پلات مشخصی دارد و باآنکه ساختار خطی و روایتی تماماً خطی ندارد، گیجوگنگ نیست و اتفاقاً داستان اصلی از همان صفحه اول شروع میشود و با تمپو و ضربآهنگ بالایی هم جلو میرود.در بین روایت اصلی داستان در شروع هر فصل نیمچه داستانک های وجود دارد که شاید در لحظه به روایت اصلی بیربط باشند اما خیلی زود ارتباطشان را تشکیل داده و اثر خود را در داستان اصلی نشان میدهند.
دو کتاب اول بهزاد قدیمی یعنی دستگاه هیولاساز دمشقی و بعد در شومنامه تبر نقره ای در ژانر وحشت بودند و میشد تهران تارین را تا حدی دارک فانتزی دانست(البته نه کاملا) اما بند دیوان یک فانتزی تاریک کامل است. یک دنیای تاریک با شخصیت اولی که به هیچ عنوان نمیتوانید در دسته سفید و حتی کاملاً سیاه دستهبندیاش بکنید. بهرام بهعنوان شاه و فرمانده ارتش سرمدی، باید فردی پاک و قهرمان باشد، اما شخصیتی سفاک و کینهجوست. راد و آذرنوش به عنوان دو موتور اصلی داستان با وجود داشتن مقامی چون موبدان موبد شخصیتهایی خاکستری و گناهآلود دارند و میتوان گفت تمام بدبختی دنیای فعلی داستان آنها هستند. بااینوجود شرایط و چرخ زمان شخصیتی مثل راد را با تمام خباثت هایش وادار کرده نقش قهرمان را بپذیرد و دنبال نجات جهان قدم بردارد. چه چیزی از این عجیبتر که یک قاتل بخواهد نقش قهرمان را به عهده بگیرد هدفی خیر از طرق راه شر!!
یکی از چیزهایی که در مورد بهزاد قدیمی دوست دارم این است که نشان داده علاقه عجیبی به ایستراگ سازی دارد، ارجاعهای جذاب نویسنده به داستانهای قبلیاش یا افرادی که حضوری در واقعیت داشتهاند و پیدا کردن این ایستراگ ها لذتی مضاعف به خواننده میدهد. احساس اینکه من این را خواندهام، آن را شناختم ووو
اما از تعریف کردن که بگذریم بند دیوان ضعفهایی هم دارد،بهعنوانمثال خط روایتی داستان و پلات اتفاق بر شخصیتها سوار است. این موضوع به شخصیتپردازی برمیگردد. قطعاً در بند دیوان شخصیت وجود دارد و قطعا شخصیت ها بهواسطه فلش بک ها و دیالوگهای بین کاراکترها شکل میگیرند اما آنقدر که باید وجه تمایز یک سری شخصیتها با هم وجود ندارد. یعنی اگر مثلاً کاراکتر ایکس جای ایگرگ قرار بگیرد باز هم همان تصمیم که باعث پیش رفتن داستان می شود را میگیرد و روایت تغییر نمیکند.
در آخر
بند دیوان یک فانتزی تاریک کاملاً ایرانی،خشن با تمی از شمشیر و جادوست و همچنین متفاوت از بیشتر فانتزیهای نوشتهشده تألیفی است. نثر داستان بهتناسب سبک و بازه زمانی روایت تنظیمشده شکلی سنگین و جذاب پیداکرده. جهان سازی رمان بسیار قوی است و نشان از مطالعه نویسنده دارد و همین موضوع به عمیقتر شدن فضای رمان کمک شایانی کرده و بند دیوان را به یکی از بهترین فانتزیهای تألیفی حال حاضر تبدیل کرده. و درنهایت میتوان گفت تا به اینجا بند دیوان بهترین کتاب بهزاد قدیمی است و قابلیت این را دارد که خواننده پروپاقرص این ژانر را به خود جذب کند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی رمان باران زاد اثر ضحی کاظمی
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد و بررسی نگهبان باد
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب جنگ ابدی: