محمد سعید متولد 1371، دانشجوی دکتری رشته برق قدرت. از سال 1389به دلیل علاقهمندی به ادبیات گمانهزن و تاریخ، فعالیت خود را در زمینه وبلاگنویسی درباره ادبیات و تاریخ آغاز کرد
معرفی مجموعه داستان زمان سوار
آینده چگونه است؟ چه دنیایی را در خیالتان بهعنوان آینده بشری به تصویر میکشید؟ زمینی که مورد هجوم فضاییها قرارگرفته؟ جهانی که لمس افراد موجب مرگ میشود؟ روزگاری امکان سفر در زمان ممکن شود؟ دنیایی همچون ماتریکس؟نابودی همهچیز؟ نبود اکسیژن؟ ضحی کاظمی در این مجموعه به تمام این آیندهها نقب زده و داستان قهرمانانی را روایت میکند که در شرایطی قرارگرفتهاند که نمیتوان راه نجاتی برایشان تصور کرد و سرنوشت بعضی از آنها محکوم به تباهی و پایانی تلخ است.
"تابهحال همهی آرزویش، مثل سایر انسانهای شهرک شیشهای این بود که آزمایشها بالاخره نتیجه دهند و نسل آیندهی بشر از حصار شیشهها رهایی یابد. سهم داشتن در بزرگترین نقطه عطف تاریخ چیز کمی نبود. حتماً در صورت تأیید نهایی آزمایشها، پاداش بزرگی دریافت میکردند. اما معنی این موفقیت برای «سایه» انگار چیزی نبود جز حسرتی که مثل بغض گلویش را میفشرد."
"زمان سوار" یک آنتولوژی علمی تخیلی است! به قول بورخس در مقدمه کتاب حکایتهای مریخی مجموعه داستانهایی با در نظر گرفتن ماهیت پیشبینی ممکن و یا محتمل!.
این کتاب مجموعهای از نه داستان تشکیلشده(ایزوله، پوستکن، زمان سوار، غروب آبی، سوپراستار، نوزاد مهاجم بازدم، عذاب وجدان:صفر درصد و تنفس سالانه) و درست مانند بیشتر آثار ضحی کاظمی حال و هوایی آخرالزمانی و پادآرمان شهری دارند، اما این به آن معنی نیست که با خواندن آثار گذشته وی دیگر دنیای داستانیاش را از پیش شناختهاید و "زمان سوار" برایتان حداقل در فرم و پیرنگ غافلگیریای ندارد، اتفاقاً برعکس در زمان سوار با انواع پیرنگ بی سابقه روبرو میشویم کاملاً در خدمت داستانها هستند.
"چند قدم جلوتر، چشمش افتاد به بدن بیجان یک مرد، وسط پیادهرو . کلاه مرد از سرش افتاده بود. ناهید نمیتوانست سن و سال مرد را از روی موهای جوگندمیاش تشخیص دهد. مرد هنوز ماسک اکسیژن به صورتش بور. این روزها،جوانها هم خیلی زود موهایشان سفید میشد. اما ناهید میدانست ،حتماً بابت خالی شدن کپسول اکسیژنش جان داده."
هرکدام از داستانها درزمانی نامعلوم و نوعی متفاوت از آینده روایت میشوند اما همه آنها با سرشت بشری، عشق و احساسات ارتباط تنگاتنگی دارند و دغدغهای احساسی را به مخاطب ارائه میکنند، ازاینرو شخصیتها باوجود تعداد کم صفحات(طبیعتاً مهمترین مشخصه داستان کوتاه) شکلگرفتهاند و همچنین فرم روایی داستانهایی مانند داستان کوتاه زمان سوار بسیار مناسب فضای خیالی آن داستان انتخابشدهاند و میتوانند بدون هیچ اضافه گویی ای خواننده را به درون خودش فروببرد.
من زمان سوار را در یک بعدازظهر بارانی تمام کردم. از پنجره به خیابانهای آلوده و خیس از باران تهران خیره شده بودم از خودم پرسیدم: چنین آینده عجیب اما تاریکی خیلی از ما دور است یا خیلی نزدیک؟ زمان سوار ممکن است در وهله نخست آینده دوری را متصور شود، آیندهای مانند زمان سوار که حتی از تعریف بورخس هم جلوتر میرود و وارد ناممکن میشود یا آیندهای مثل تنفس سالانه که اتفاقاً هشداردهندهترین داستان این مجموعه نیز به شمار میرود و دنیایی را روایت میکند که چنان از دسترس دور نیست، انگار همین فردای انسان را نشان میدهد. درنتیجه ترسناکترین و سیاهترین بخش این مجموعه، احتمال وقوع فجایع است. احتمالی که اگر نگویم همین امروز مان است، با در نظر گرفتن مسیری که جامعه و صنایع امروز به جلو میرود چندان بعید نیست که فردایمان باشد.
"هرچقدر طول بکشد همینجا میمانم و صبر میکنم. بعد میرویم به هرجایی که تو انتخاب میکنی، به هر دورهای از تاریخ که تو میپسندی و زندگی میکنیم. به فلورانس قرن شانزدهم، لندن دورهی ویکتوریا، دوراونتاش زمان اونتاش ناپیریشا، نیویورک دههی برادوی یا تهران زمان پهلوی... هرجا که تو بگویی، هر زمان که تو بخواهی."
- عنوان کتاب: زمان سوار
- نویسنده:ضحی کاظمی
- ژانر:علمی تخیلی
- نشر:کتابسرای تندیس
- تعداد صفحات:142
- سال انتشار:1400
مطلبی دیگر از این انتشارات
بررسی برف چون خاکستر
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد و بررسی کتاب "همه کاری که باید بکنی کشتن است"
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی رمان باران زاد اثر ضحی کاظمی