محمد سعید متولد 1371، دانشجوی دکتری رشته برق قدرت. از سال 1389به دلیل علاقهمندی به ادبیات گمانهزن و تاریخ، فعالیت خود را در زمینه وبلاگنویسی درباره ادبیات و تاریخ آغاز کرد
نقد و بررسی نگهبان باد
بدون شک، فانتزی یکی از پرطرفدارترین ژانرهای ادبی در میان رده سنی نوجوانان است. وجود داستانهای جذاب و محبوبی مانند "ارباب حلقهها"، "هری پاتر" و کلی مجموعه و رمان های تکجلدی دیگر، نقشی انکار ناپذیر در این محبوبیت دارد. اما دلیل مهمتر آن، تخیل قوی و طبع رؤیاپرداز این رده سنی است که به طور طبیعی به داستانهای حماسی و قهرمان محور علاقه نشان میدهد. "نگهبان باد" اولین اثر تالیفی پگاه خدادی، در زمره رمانهای فانتزی ایرانی با محوریت قهرمان داستان قرار میگیرد.
"اهریمن می خواهد جهان ما را نابود کند. ما باید جهان را از نابودی نجات بدهیم.
ای کاش اولینبار که این حرف را شنیدم، می دانستم که واقعاً چه معنایی دارد. ولی بعضی حرفها گمراه کننده هستند. مثلا اولش فقط به قهرمان داستان می گویند "تو می توانی جهان را نجات بدهی" دیگر میگویند که برای این کار چه رنج ها که باید ببینی، چه خونها که ریخته خواهد شد. اما نه من قهرمانم، نه این داستان نجات جهان است. به گمانم حالا پیش خودتان میگویید که پس نقش من چیست و اگر قرار بود جهان را نجات بدهم چرا این کار را نکرده ام. شاید حق با شما باشد، شاید من کوتاهی کرده باشم یا شاید هم، فقط شاید هم، ماجرا پیچیدهتر از آن باشد که شما فکر می کنید. پس قبل از اینکه درباره من قضاوت کنید، و حتماً این کار را خواهید کرد، به داستان من گوش کنید"
نگهبان باد در دنیای خیالی به نام "خوانیرا" اتفاق می افتد که عناصرش وام دار جهان اساطیری و فانتزی کهن ایرانی است و خواننده را به سفری پرماجرا و هیجانانگیز در دنیای فانتزی ایرانی میبرد.
"ایوار"، شخصیت اصلی، دختری جادوگر است. او برای متوقف کردن اهریمن به ماموریتی سخت و خطرناک می رود. در طول این سفر او که از کودکی چیزی جز مرگ را در اطرافش ندیده با ارزشهایی مثل فداکاری، دوستی و از خودگذشتگی روبرو میشود.
داستان پگاه خدادی روایتی غیر خطی دارد و در دو زمان حال و گذشته به صورت یک فصل در میان روایت شده و نهایت این دو روایت به یک روایت تبدیل می شوند. بخش گذشته، کودکی ایوار و بخش حال، او را در مسیر سفر قهرمانش روایت می کند. در طول روایت نیز نویسنده به شرح و افسانه گویی دنیا داستان و به تار و پود آن می پردازدد. چیزی که از یک طرف بسیار جذاب و از طرفی دیگر تبدیل به پاشنه آشیل "نگهبان باد" شده است.به چه صورت؟ به این صورت که جذابیت اصلی نگهبان باد فضا سازی قوی آن در چهارچوب فانتزی سخت آن است و خدادی با استفاده از اساطیر زیستبوم ایران باستان یک دنیای فانتزی خلق کرده است. اما همینجا پاشنه آشیل داستان هم رخ می دهد:روایت بیش از حد دنیای داستان و پرداختن به ریشه های جهانی که قرار بوده پیرنگ داستان اصلی باشند، اما حالا آنقدر قوی و محکم شده اند که دور پلات داستان اصلی که قرار بوده در این پیرنگ و جهان افسانه ای روایت بشود پیچیده شده و به پلات ضربه ای کاری زده است. داستان به شدت تا اواسط کتاب کند است و خواننده نمی داند قرار است چه اتفاقی بیفتد و اصلا جدا از جهان داستان و پس زمینه شخصیت اصلی، ماجرای که قرار است دنبال کند چیست؟
شخصیتپردازی نیز در "نگهبان باد" یک پایش میلنگد. داستان کلی اطلاعات از گذشته ایوار میدهد و او را چه در حال و چه در گذشته با کلی آدم روبهرو میکند که اتفاقاً هر کدام ویژگیهای شخصیتی خاصی دارند، اما بهجز خود ایوار، سایر کاراکترها از فضای تیپ خارج نمیشوند و این حس را نمیگیرند که هر کدام از شخصیتها دارای تفکری مجزا هستند و دستی نامرئی همه را کنترل نمیکند. همچنین در برخی قسمتهای داستان، جزئیات بهخوبی پرداخت نشدهاند و این موضوع میتواند باعث گنگی و سردرگمی خواننده شود.
"نگهبان باد" دنیای فانتزی با الگو گیری از داستان ها فلوکلور بومی واساطیری ایرانی دارد که نمونه آن را فقط در رمان های خارجیای همچون "ارباب حلقه ها" و "دریای زمین" می توان یافت. اما، پلات داستان اصلی متوسط است می شد روایتی قویتر و منسجمتر داشته باشد تا تبدیل به یک شاهکار ایرانی در ادبیات ژانر فانتزی ایرانی گردد. با اینحال "نگهبان باد" با تمام کاستی ها، همچنان اثری قابل قبول و خواندنی است که می توان از آن بهعنوان سرآغازی امیدوارکننده برای داستان های بعدی این نویسنده دانست.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی و نقد جلد اول مجموعه لویاتان
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب تلماسه اثر فرانک هربرت
مطلبی دیگر از این انتشارات
دستور آشپزی:تبدیل شدن به یه شکارچی خوناشام بی علاقه