#بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی:آخرالزمان# قیامت# امام زمان# معراج#عرفان #عرفان اسلامی #عرفان شیعی # وحدت وجود# معرفت شناسی#منجی موعود#منجی آخرالزمان#
بررسی کتاب "الممنوع" استاد علی اکبر خانجانی:
فهرست مطالب
بررسی کتاب الممنوع استاد علی اکبر خانجانی:
گوئی واقعۀ سگ اصحاب کهف تکرار شده بود:
من در این واقعه با تمام جانم با حضرت داوود محشور شده بودم.
سرچشمه و امّ همه اسماي الهي همان اسم «الله» است..
نامهاي قهار و وحشتناك هم داريم :
نامهائي همچون انار و انگور و سيب و انسان و سنگ و سگ و آب در الممنوع:
شش هزار اسماء الهی :
در ماه رمضان سال دوّم که زمستانی بغایت برفی و طوفانی بود واقعه ای دگر رخ نمود .
نیمه شب بود به هنگام سحر و من غرق در طوفان اذکار و اسماء الهی بودم که بر من می بارید و شبهای قدر بود و من در حال سیاه مستی برخی از این اسماء را بر زبان می آوردم و همسر دوستم می نوشت که حدود شش هزار اسماء الهی جمع آمد و تحت عنوان کتابی به نام «الممنوع» مکتوب شد که من این کتاب و نامش را چند شب قبل در خوابم دیده بودم .
گوئی واقعۀ سگ اصحاب کهف تکرار شده بود:
غرق در چنین حالی بودم که صدای ضجّۀ حیرت آوری از پشت درب اتاق به گوش رسید ، در را که باز کردیم شاهد آن دو توله سگ شدیم که تقاضای ورود به اتاق را داشتند که من به یکی از آن دو گفتم که به داخل بیاید که او با وضعی عجیب جهش وار وارد اتاق شد و در زیر کرسی نشست و چند لحظه ای نگذشت که دوباره پرواز کنان از اتاق خارج شد. فردا صبح که شد این توله سگ مفقود شده بود . چند روز تمام کلّ منطقه را جستجو کردیم ولی او را نیافتیم . پنداشتیم که طعمۀ درنده ای شده است . ولی از همان فردا بناگاه یک شیر کوهی دقیقاً به همان رنگ و اندازۀ آن توله سگ گمشده در اطراف خانه مان پیدا شد که با آن یکی توله که با هم برادر بودند مشغول بازی گردید ولی دیگر به خانه نزدیک نمی شد ولی از فاصلۀ دور از خانه پاسداری می کرد . ما بالاخره باور کردیم که این شیر کوهی همان توله سگ است که تبدیل شده است و گوئی واقعۀ سگ اصحاب کهف تکرار شده بود . این توله سگ تحت تأثیر آن فضای ذکر الهی تبدیل به شیر گشته بود و چه بدبخت است آدمی که براستی از حیوانات پست تر می باشد .
از این نوع وقایع در آنجا بسیار رخ نمود که فقط چند نمونه آوردیم و امّا یک واقعۀ دیگری که برای خودِ من رخ نمود آن بود که بناگاه اهل سُماع شدم .
من در این واقعه با تمام جانم با حضرت داوود محشور شده بودم
واقعه از این قرار بود که روزی یکی از بیماران سابقم که طلبه ای از سمنان بود به دیدن من آمده بود که دو تاری بی حفاظ نیز به همراه داشت او چند ساعتی در دازگاره مهمان ما بود ولی تاب تحمّل فضای آنجا را نکرد و قصد رجعت نمود که به هنگام رجعتش بارانی درگرفت که او مجبور شد دو تارش را به امانت بگذارد و برود . او در حقیقت فقط مأمور آوردن آن دوتار بود و من که هرگز هیچ سازی را از نزدیک ندیده بودم آن دوتار را همچون تشنه ای قحطی زده در دست گرفتم و به همراه ذکرم چنان می نواختم که گوئی استاد این کارم و بدین گونه می توانستم اذکاری را که در قلبم تلمبار شده بود و مرا به خفقان انداخته بود به یاری این دو تار از سینه ام استخراج کنم که برخی از این نواها و صداها را همسر دوستم با ضبط صوت اسقاطی که داشت ضبط نمود که به یادگار مانده است . من در این واقعه با تمام جانم با حضرت داوود محشور شده بودم . صدای نوای این ذکر ها و چنگ تار تا مدّتها در کوههای آنجا به گوش بسیاری می رسید که همه را به وحشت می انداخت و به راستی که کوهها نیز همچون آن توله سگ ذاکر شده بودند و بیچاره آدمیزاد که از سنگ هم سخت تر است .
بیشتر بخوانید در :
زندگینامه ماوراء طبیعی من،اثر استاد علی اکبر خانجانی
سرچشمه و امّ همه اسماي الهي همان اسم «الله» است
سرچشمه و امّ همه اسماي الهي همان اسم «الله» است كه جامع همه اسماء نيز مي باشد. به بياني ديگر الله نام محمدی خداوند است كه آخرين و كاملترين نام او در دل و زبان آخرين و كاملترين رسول اوست ولي اسماي ديگر به مثابه صفات الله مي باشند و معرفي او!
دومين كتابی كه پس از وقايع نزول روح و خلقت جديد تأليف نمودم «قرآن الساعه» بود كه البته حدود سه سال پس از «الممنوع» تأليف شد. نخستين فصل اين كتاب «تعيّن كلمة الله» در حدود دو صفحه بود كه دروازه همه معارف در طي اين ساليان بوده است كه براستي براي خود من هم بزرگترين مكاشفه عرفاني-قرآني كل زندگيم بود و انقلابي ترين مكاشفات قرآني در تاريخ تفسير و تأويل قرآن نيز محسوب مي شود. كه حدود پانزده سال بعد از آن يعني حدود چندماه پيش، كتابي مستقل تحت عنوان «كلمة الله» تأليف نمودم كه همان «تعيّن كلمة الله» را تفصيل و تشريح كردم. كه اين كتاب مذكور (كلمة الله) را بعنوان فصل اول اين رساله حاضر قرار داده ام. زيرا سائر اسماء الله كه صفات پروردگارند تحت الشعاع همان كلمة الله نگريسته و شرح و بيان مي شوند. زيرا هر يك از صفات الهي هم حاوي روح ال و لا مي باشند و لذا داراي مفاهيمي ديالكتيكي و وحدت اضدادي و بود و نبودي هستند. پس اين فصل اول كتاب همچون روح و بنيان كل اسماء است كه بايستي اين روح به تمام و كمال درك و جذب شود.
نامهاي قهار و وحشتناك هم داريم :
بدان كه اسماي حسنيا كه در قرآن كريم ذكرشان آمده و ما هم در اين كتاب قصد شرحشان را داريم تنها اسماي الهي نيستند و بلكه اينها اسمهاي حسنه و زيباي خدايند پس نامهاي قهار و وحشتناك هم داريم حتماً! در قرآن كريم بدون اينكه تحت عنوان اسمي باشد صفات و اعمالي را خداوند بخودش نسبت داده است مثل: مسخره گر، حيله گر، قاتل، عذاب كننده و امثالهم. «خدا هم با آنان حيله مي كند چه حيله اي.»طارق16- «خداوند آنها را مسخره مي كند.» توبه79- پس بدان كه هر صفتي در عالم هستي، جلوه اي از صفات اوست همانطور كه هر اسمي، اسم اوست و هر فعلي هم فعل اوست: «خداوند شما و جمله اعمالتان را آفريده است.» قرآن كريم- و بدان كه خداوند در هيچ صفت و اسم و فعلي شريك ندارد. يعني بشر در هيچ صفت و فعلي، نه شريك اوست نه رقيب او! اينست خداشناسي توحيدي و خالصانه! زيرا جز او اصلاً وجودي ندارد كه بخواهد صفت و فعلي هم داشته باشد.
همه كلمات، كلمات او هستند پس همه افعال و صفات و اسماء هم از آن اويند. «بگو خير و شر همه از اوست.» قرآن كريم-
نامهائي همچون انار و انگور و سيب و انسان و سنگ و سگ و آب در الممنوع:
پس اگر در كتاب الممنوع نامهائي همچون انار و انگور و سيب و انسان و سنگ و سگ و آب وو... را از جمله اسماي الهي قرار داده ايم از نزولات غيبي بوده است كه بتدريج درباره شان علم و يقين يافته ايم.
ترديدي نيست كه از ادب و عبوديت بدور است كه نامها و صفات ناهنجار و وحشتناك را به خداوند منسوب كنيم و يا لااقل بر زبان آوريم. ولي آنانكه اين نوع اسماء و صفات را هم به او منسوب مي كنند بي ترديد در آن هيچ زشتي و رذالت و شرّي نمي بينند بلكه عزّت و عظمت و صداقت و عدالت حق را مي بينند وگرنه بر زبان نمي آوردند. و مسئله ديگر اينست كه صفات الهي از نوع بشري نيستند و بشر از هر صفتي همانقدر دارد كه بداند ندارد از جمله از وجود! الا در مقام خلافت اللهی!
بدان كه زشتي و شري جز عدم نيست، عدمي كه در قبال وجود جدال و انكار و عداوت مي كند. پس خداوند را كه اصل و كل وجود است هيچ زشتي و شرّي نيست. بلكه در كتابش با آدمي به زبان صفات و محسوسات بشري سخن مي گويد. به همين دليل در قرآن كريم هرگز آيه اي در توصيف يكي از اسماء و صفاتش وجود ندارد مگر اينكه بطور غيرمستقيم استنتاج شود. ولي به لحاظي ديگر كل قرآن كريم معرفي نامه خدا و شرح صفات اوست. و همه صفات الهي در قبال صفات و اعمال بشري بيان شده است. پس انسان بميزاني كه خداي را شناخته و در نفس و زندگي خود شاهد و ناظر و فاعلي مي بيند و با او در تعامل و تبادل است اين صفات را درك مي كند.و با این حال حتی کسی چون ابن عربی معتقد است که اسماء الله برای توصیف نیستند و بلکه فقط برای ذکرند! آری، ولی اگر ذکر بتدریج تولید فکر و معرفت نکند، در حد ورد باقی مانده و هجو و سهو گردیده و براستی موجب یاد خدا نگشته است.
و این کتاب محصول حدود بیست سال ذکر این اسماء است.
بدان كه همه صفات الهي ذاتي هستند. يعني صفات خدا اضافه بر ذاتش نيستند و ذاتش جداي صفات نيست. يعني هراسم و صفتي، اللّهي است. و اين معنا ادعاي صرف نيست و اين ادعا براي نخستين بار در تعيّن كلمة الله به اثبات رسيده است كه يگانگي بود و نبود است: ال+لا+ه! بنابراين شرح و تفصيل هر اسمي، جلوه اي از حقيقت ال+لا+ه است.
بیشتر بخوانید در:
عنوان کتاب: خداشناسي اماميه
امام شناسی قرآنی
خودشناسی الهی
شرح اسرار حدود هزار اسمای الهی در قرآن کریم
زمینه ای در علم تأویل قرآنی
تبیین مکتب وحدت وجود بر مبنای اسماء الله
درآمدی بر دیالکتیک توحیدی
Quranic theosophy
مؤلف: استاد علی اکبر خانجانی
تاریخ تألیف: شهریور1393
تعداد صفحه:220
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا آنچه که دیدم خود خداوند بود؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
رهایی ذهن از اسارت ها..
مطلبی دیگر از این انتشارات
تنها راه قطعی ترک اعتیاد