سئوال از پروردگار:

پروردگارا این جهان هستی با اینهمه موجوداتش از ذرّات تا کرات چیست؟
در کتاب من-تو-او اثر استاد علی اکبر خانجانی
پروردگارا این جهان هستی با اینهمه موجوداتش از ذرّات تا کرات چیست؟ در کتاب من-تو-او اثر استاد علی اکبر خانجانی


من: پروردگارا این جهان هستی با اینهمه موجوداتش از ذرّات تا کرات چیست؟

او: این خشوع است.

من:یعنی چه؟

او:یعنی اینکه گرد و خاک و خاشاک است همانطور که هر عملی گرد و خاکی بر می انگیزد.

من: و امّا آن عمل چیست که اینهمه گرد و خاک دارد؟

او: عملیات خلق خویشتن.

من:این خویشتن کیست؟

او:خودم هستم.

من:نام این خویشتن تو چیست؟

او:انسان!

من:آیا نمی توانستی بدون اینهمه گرد و خاک خودت را خلق کنی؟

او:خلقِ خویشتن یعنی خاکی کردن خویشتن.وگرنه من قبلاً هم وجود داشتم،وجودی نوری!

من:چرا خواستی خودت را خاکی کنی؟

او:خواستم خودم را خاشع و پست سازم و خودم را در پست ترین وضع پائین آوردم و انسان شدم و سپس خاک را یعنی پست ترین پستی ها را سجده کردم.

من:منظورت از این کار چه بوده است؟

او:بی نهایت منظور داشتم .و در واقع منظورم"بی نهایت"بود.یعنی خواستم در بینهایت صورت جلوه کنم.

من:دگر چه؟

او:دگر اینکه خواستم اعلائیّت و مطلقیّت و احدیّت و صمدیّت خود را آزمون کنم و برای خودم به اثبات برسانم.

من:آیا مگر درباره ذات خود و قدرت خود تردیدی داشتید؟

او:نه،هرگز!بلکه می خواستم خود را تماشا کنم:عشق به دیدار با خویشتن!

من:یعنی اینکه دو تا هستید:شاهد و مشهود،عالم و معلوم،وجود و موجود و..؟

او:آری!و خالق و مخلوق.

من:پس "توحید" یعنی چه؟

او:"توحید"یعنی دقیقاً همین که من مخلوق خویشتنم.یعنی یکی بودن این دو!

من:آیا می توان گفت که شما از فرط تنهائی دست به کار خلقت زده اید؟یعنی اینکه از یگانگی خود بیزار شده بودید؟

او:آری! من برای "دوستی"دست به کار خلقت زدم.

من:پس آیا باید گفت که شما مجبور یا نیازمند به کار خلقت بوده اید پس محتاج مخلوقات خود هستید؟

او:آری!من محتاج به "دوستی" هستم و همه چیزم را به پای دوستم می ریزم و نهایتاً او را بر جای خودم قرارمیدهم و خودم به کنار می روم.من محتاج به ایثارکردن خود هستم.

من:کدامیک از مخلوقات تو بهترین دوست تو هستند؟

او:آنکه با من همان کند که من با او کرده ام.یعنی خودش را فدای من کند.

من:این یعنی اینکه تو خودت را فدای خودت می کنی؟

او:آری!کلّ خلقت من در همین معنای "خدا"خلاصه می شود.ولی هیچ چیزی نابود نمی شود همانطور که من نابودشدنی نیستم.


این مطلب قسمتی از کتاب زیر می باشد:

عنوان کتاب : من – تو - او

جان – جامعه - خدا

مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی

تاریخ تألیف :1381

تعداد صفحه:61

فھرست مطالب

دفتر اول : حکمت جان "من"

حق جان

جلوه ھای جان

دفتر دوم : حکمت جامعه "تو"

دفتر سوم : حکمت حق "او"

راز مگو

کلام الله

زمان

خشوع

مصاحبه

شیطان

قدرت

راستی

اطاعت

اختیار

ایمان

معیشت

ایثار

علم

آخر الزمان

جنگ

گناه

خود – شناسی

کمال

حکومت

جامع الاسرار

منبع:کتاب من-تو-او(جان-جامعه-خدا)،صفحه26،اثر استاد علی اکبرخانجانی

این کتاب را می توانید از لینک زیر دانلود کنید:

https://erfanalavi.site/