من یک دکتر روانشناسم که نقص توجه داره. علاوه بر روانشناسی و رواندرمانی به دنیای دیجیتال، بازی ویدیویی، نوشتن و رویاپردازی علاقمنده و پیش از همه اینها یک همسر و پدره.
تصمیمگیری
همه ما در طول روز بارها ناگزیر ازتصمیمگیریهای کوچک و بزرگ هستیم. هر تصمیم و نتیجه آن، بخشی از زندگی مارا رقم میزند. از مسائل پیش پا افتادهای مانند «امشب شام چی بخوریم؟» یا «برای مهمونی چی بپوشم؟» تا موضوعات سرنوشتسازی چون «چه رشتهای بخونم؟» یا «با این آدم وارد رابطه بشم؟».
گاهی تصمیمگیری به یک دردسر بزرگ در زندگی ما تبدیل میشود. برخی مواقع قادر نیستیم به موقع و به شکل موثری تصمیم بگیریم. وقتهایی هم تصمیمات آشکارا اشتباهی میگیریم. چطور بهتر تصمیم بگیریم؛ و حتی، تصمیمهای بهتری بگیریم؟
اول باید بدانیم چه عواملی مانع تصمیمگیری موثر میشوند:
۱) اطلاعات. گاهی اطلاعات کافی نداریم و یا فرصت زیادی برای جمعآوری اطلاعات نداریم. بعضی مواقع هم اطلاعات متناقض داریم یا با جمع کردن اطلاعاتِ زیادی، فرصت را از دست میدهیم.
۲) درگیری هیجانی. تصمیمگیری را به تعویض میاندازیم یا اشتباه می کنیم. چون احساسات متناقض و مبهمی را تجربه می کنیم. برای مثال:«اگر اشتباه کنم چی؟ شاید بعدا پشیمون بشم» و همان لحظه «خیلی بیعرضهام یه تصمیم ساده هم نمی تونم بگیرم». اضطراب و خشم را همزمان تجربه می کنیم. بعد هم میچسبیم به همین احساسات و قادر به دیدن مساله از دور نیستیم. در مقابل، گاهی تصمیمهای کاملا منطقی و مستدلی میگیریم. اما راضی نیستیم. درواقعچون بدون در نظر گرفتن احساسات و شهودمان عمل کردهایم، تصمیم را از آنِ خودمان نمیدانیم.
اجرای این مراحل به ما کمک می کنند تصمیمگیری موثری داشته باشیم:
۱) تعریف مساله. در این مرحله سؤالهایی مانند سؤالهای زیر را برای خود بازگو و برای آنها پاسخهایی بیابید: × آیا من باید تصمیم بگیرم؟ × آیا من باید تصمیمی بگیرم؟ آیا حتماً من باید تصمیم بگیرم یا شخص دیگری هم میتواند تصمیم بگیرد؟ دلیل تصمیمگیری چیست؟ مسئله چیست؟ فرصت کدام است؟ چه تهدیدهایی وجود دارد؟
۲) فهرست کردن گزینهها و راهحلها. برای تعیین گزینهها از روشهای حل مسالهای مثل بارش ذهنی (Brainstorming) یا هر روش تولید ایده دیگری کمک بگیرید. هدف این مرحله دستیابی به راهحلها و گزینههای بیشتر است و آنچه اهمیت دارد تعداد راهحلها و گزینههاست. ارزشیابی و قضاوت پیرامون کیفیت و کارآمدی راهحلها به مرحله بعد مربوط میشود.
۳) مشخص کردن محدودیتها. باید یک مقیاس زمانی داشته باشیم. برای مثال مشخص کنیم چقدر برای تصمیمگیری وقت داریم؟ تا موعد خاصی باید تصمیم بگیریم؟ اگر این زمان بگذرد چه عواقبی دارد؟ گاهی سریع تصمیم گرفتن بر بهترین تصمیم مقدم است. بعد هم امکانات و منابع را مشخص کنیم. بعضی گزینهها شدنی نیستند. با رتبه ۱۰۰هزار نمیشود در دانشگاه شریف تحصیل کرد. حذف گزینههای نشدنی، کمک میکند راحتتر تصمیم بگیریم.
۴) مشخص کردن ارزشها و اهداف. ارزشها قطبنمای زندگی هستند و اهداف مقصد نهایی. ارزشها و اهداف ملاکهایی برای ارزیابی گزینه ها هستند. هر فردی ارزشها و اهداف موردپسند خودش را دارد. به همین دلیل، تصمیمی که برای شما مناسب به نظر میرسد ممکن است برای دوست شما نامناسب باشد. همه ارزشها و اهداف هم به یک اندازه اهمیت ندارند. گاهی برای شما مهمتر است که جسور باشید تا موردپسند مردم.
۵) بررسی گزینهها. حالا باید راههای مختلف را ارزیابیکنیم. درواقع نتیجهی نهایی ارزیابی، انتخاب یک گزینه از بین گزینههای پیشرو است. در این مرحله ما وظیفه داریم که هر یک از راهحلهای موجودرا براساس ملاکهای خودمورد قضاوت و ارزیابی قرار دهیم. سؤالاتی که باید پاسخ دهیم: × گزینه مناسب کدام است؟ × چگونه آن را انتخاب کنم؟ آیا انتخاب درستی است؟ × نظر دیگران چیست؟ × چه ریسکها یانتایجی به دنبال دارد؟
۶) تصمیمگیری. بالاخره وقت تصمیمگیری نهایی رسیده است. به اندازه کافی اطلاعات جمعآوری کردهایم. براساس اطلاعات مرحله قبل تصمیم نهایی را اتخاذ میکنیم. یک روش بسیار بهینه، استفاده ازماتریس تصمیمگیری چندشاخصه است.
تصمیمگیری زمانی به پایان میرسد که ذهن ما دیگر درگیر مساله نباشد. اگر از اعتمادبهنفس کافی برای گرفتن و اجرای تصمیم برخوردار نیستید، تصمیمگیری را به تأخیر میاندازید و جرأت اجرای تصمیمات خود را ندارید، بطوریکه همیشه بلا تکلیف هستید یا ذهن تان همیشه درگیر تصمیمات گذشته است،یک رواندرمانگر میتواند کمک قابلتوجهی در اختیار شما قرار دهد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تجربه سوگ بعد از اعلام نتایج
مطلبی دیگر از این انتشارات
طرز فکر Mindset
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا زنان به خودشفقتورزی خشمآگین نیاز دارند؟