جایی که خرچنگها آواز میخوانند

دلیا اونز، داستان دختری در آن سوی مرداب را تا زمان مرگ دخترک، ساخته و پرداخته کرده است. قصه سختی های دختری که اول مادرش و بعد سایر اعضا خانواده از دست پدر، فرار کردند. پدری که خودش هم از دست خودش فرار کرد و دخترک را در میان تنهایی، عشق، مرداب و قتل تنها گذاشت.


دخترک آنقدر تنها بود که حتی در حرف زدن هم مشکل داشت اما در این دنیای نامرد، بودند کسانی که کمکش کنند تا بالا برود، اوج بگیرد و در اوج داستان پسری از خانواده ای متمول، کشته شود و دادستان تمام تلاش خود را بکند که قتل را گردن کیا (یا همان دختر مرداب) بیاندازد.

ایالت کارولینای شمالی جایی است که اصل داستان در آنجا رقم میخورد و چیس اندروز آنجا کشته میشود و کیاکلارک روزگار تنهایی اش را آنجا میگذراند. همانی که به او میگویند «دختر مرداب»