نگهبانان

نام کتاب: نگهبانان (سه جلد)

نویسنده: لیان تنر

مترجم: پیمان اسماعیلیان

ناشر:محراب قلم

منبع استفاده شده جهت خلاصه‎نویسی: اپلیکیشن طاقچه

خلاصه ‎ای کوتاه و گذرا از این کتاب طی مطالب ذیل ارائه می‎شود. این خلاصه شما را از تهیه‎ ی کتاب بی‎ نیاز نمی‎کند؛ بلکه برای فهم بیشتر مطالب ضروری است کتاب را تهیه کنید.

ضمناً این خلاصه ارائه شده برداشت من از کتاب است و الزاماً منظور نویسنده نیست. من این کتاب را خوانده‎ام و می‎خواهم به شما پیشنهاد بدهم که تهیه کنید و بخوانید. حالا اگر از من بپرسید مختصری از آنچه خوانده‎ای را بگو، می‎گویم:

این خلاصه بیشتر به معرفی کتاب میماند. ماجرایی تخیلی در شهری است به نام جوئل. در سه کتاب مجزا که کتاب بعدی نسبت به کتاب قبل جذابتر نشان میدهد. قهرمان این داستان دختری است به نام گلدی راث. فرمانده کل شهر هم زنی است به نام حامی اعظم. شروری که در جلد سوم صاحب یک کشتی بزرگ است و بچه ها را از فوگلمن شرور اصلی داستان میخرد نیز یک زن است اما فوگلمن، برادر حامی اعظم است که این خواهر و برادر با هم کارد و پنیر هستند.


در اواخر جلد اول از شر فوگلمن خلاص میشوی اما در جلد دوم دوباره فرار می‎کند و شرارتهای خود را در شهر دیگری دنبال میکند. تمام کتاب آکنده از تخیل است. موضوع دروغ در جلد دوم یک ابزار نجات است! و در جلد سوم تجمیعی از حیواناتی که حرف میزنند، تاثیرگذارند و قدرتمند، جلوه‎گر میشود.


نویسنده دوست دارد عرصه قدرتنمایی داستان را در دستان زنان نشان بدهد و این کار را به زیبایی انجام داده است. حتی شاهدخت فریسیا از اعماق تاریخِ شهرِ مِرن هم به این جرگه‎ی زنانه ورد میکند و او را منشاء گرگ خویی و جنگجویی نشان می‎دهد تا چیزی از قدرتِ یک زن، از قلم نیفتاده باشد. گُلدی راث، وارث این خوی درندگی است که گاهی در وجودش حلول می‎کند و در آن زمان است که نه آشنا سرش می‎شود و نه غریبه؛ چه رسد به دشمن که جای خود دارد.


خاله‎ی گلدی هم به عنوان زنی قدرتمند از این قافله عقب نمانده است.

تاریخ پر از نکبت این شهر در موزه ای به طور زنده باقی مانده است. موزه ای که میفهمد، درک دارد، حرکت دارد و اتفاقات بسیاری در آن شکل میگیرد؛ از جنگ گرفته تا طاعون. از سربازانی تاریخی که ممکن است دوباره به شهر حمله ور شوند تا جانورانی وحشتناک که در کلمات کتاب خیلی خوب وصف شده‎ اند.

خو گرفتن با داستان در جلد اول کمی سخت نشان میدهد مخصوصا اینکه خواننده داستان نوجوانان هستند و ممکن است کسی که رمان خوان حرفه ای نباشد کمی با چالش فهمیدن مواجه شود. اما پیوند نویسنده و خواننده‎ی نوجوان در جلد دوم و مخصوصا سوم عمیقتر می‎شود.


خو گرفتن با داستان در جلد اول کمی سخت نشان میدهد مخصوصا اینکه خواننده داستان نوجوانان هستند و ممکن است کسی که رمان خوان حرفه ای نباشد کمی با چالش فهمیدن مواجه شود. اما پیوند نویسنده و خواننده‎ی نوجوان در جلد دوم و مخصوصا سوم عمیقتر می‎شود.

همه چیز حول افراد شروری میگردد که بچه ها را به اسیری میگیرند و در پی قدرت گرفتن و حمله به شهر دیگری به نام اسپورک هستند. اسیر گرفتن بچه ‌‏ها به بهانه‎ی محافظت از آنها در برابر دزدان بچه‎ها. اما این بهانه است. این حربه‎ای است برای قدرت گرفتن. قدرتی که در جلد سوم نه فقط چند آدم، که پای یک توپ سنگین جنگی را هم به شهر باز میکند و ...

همینقدر بس است که هم خلاصه ای گفته باشم و هم داستان را لو نداده باشم تا کسی که میخواهد بخواند، لذت کشف حقایق داستان را از کف ندهد.

فلسفه داستان به تقدس و دعا و اعتقاد به خدا، طعنه می‎زند. خدا را در حد خدایان و آدمهای مقدس را در حد دزدان کودک و دعا کردن را در مقابل ثوک کله طاس تقلیل می‎دهد. چیزی که اندیشه های اومانیستی و آتئیستی آن را میپسندند. اما کاری به این فلسفه‎ها نداریم و از قصه‎ لذت می‎بریم.

گرچه روی جلد نوشته شده رمان نوجوان، اما در هرسنی که باشی کافی است دلت جوان باشد تا رمان را همسفرِ سفرهای درون شهری ات کنی...