مصاحبه با دکتر هادی خانیکی؛ چریک گفت‌وگو و ارتباطات ایران

ارتباطات، زندگی انسان امروز را در برگرفته است؛ از صحبت با دیگری، کتاب خواندن، آموزش، شنیدن موسیقی مورد علاقه‌مان، گوش دادن به رادیو و پادکست، دیدن تلویزیون تا فعالیت در شبکه‌های اجتماعی، همه و همه در زمره ارتباطات قرار می‌گیرد. به همین دلیل، عصر حاضر را «عصر ارتباطات» می‌نامند. به همین جهت با دکتر هادی خانیکی، استاد تمام علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، درباره موضوع «ارتباطات اجتماعی» و جهان ارتباطات، گفت‌وگویی داشتیم؛ شما را به خواندن این گفت‌وگو دعوت می‌کنم.

دکتر هادی خانیکی- ارتباطات اجتماعی
دکتر هادی خانیکی- ارتباطات اجتماعی

-         اگر بخواهید یک مفهوم کلی از «ارتباطات اجتماعی» به ما ارائه دهید، چگونه آن را بیان می‌کنید؟

وقتی از ارتباطات صحبت می‌کنیم طبیعتا از پدیده‌ای صحبت می‌کنیم که یک پیامی را می‌خواهد با نهایت صحت و دقت به مخاطب منتقل کند. در ذهن هرکس یک فهم، برداشت و انتظاری وجود دارد، مسئولیتی را طلب می‌کند و می‌خواهد همانطور که او می‌فهمد مفاهیم درک شود و به‌کار رود.

 این ساده‌ترین تعریفی است که از «ارتباطات» وجود دارد: «انتقال یک پیام با حداکثر دقت و صحت به جمع کثیری از افراد». حالا آن افراد ممکن است مخاطبان جامعه، اعضای خانواده یا نیروهای مختلف اجتماعی باشند. طبیعتا این ارتباط و انتقال معنا درون یک سازمان در مقوله ارتباطات سازمانی قرار می‌گیرد و درون یک جامعه، در مقوله ارتباط جمعی، میان نسل‌ها در مقوله ارتباط میان نسلی، بین فرهنگ‌های مختلف در مقوله ارتباط میان فرهنگی.

اما آنچه وجه اشتراک همه این گونه‌های ارتباط است، این است که باید اول پیامی شکل گرفته شود و ماهیت آن پیام مشخص شود؛ آیا آن پیام فروش کالاست؟ صدای کارمندان یک سازمان است؟ آموزش معلم به دانش آموزانش است؟ پیام جامعه به حاکمیت است یا پیام حاکمیت به جامعه؟ دوم هر پیام یک گوینده و فرستنده‌ای دارد، آن فرستنده فرد است، رسانه است، یک نهاد حاکمیتی، مدنی یا سازمانی است؛ فرستنده کیست؟ سوم اینکه هر پیام گیرنده‌، مخاطب و کاربری دارد؛ آن مخاطب کیست؟ و چهارم اینکه برای انتقال هر پیام یکسری ابزار و سازوکار داریم که به آن طبق تعابیر ارتباطی مجرا یا کانال می‌گوییم.

دیگر وجه اشتراک همه‌ی گونه‌های ارتباطات این است که انسان موجودی‌ست اجتماعی و ارتباط هم در اجتماع شکل می‌گیرد. ارتباط پدیده‌ایست اجتماعی و در بستر ذهنیت‌ها، فهم‌ها و پیش‌فرض‌های مختلف شکل می‌گیرد. مدیر و کارمند، پزشک و بیمار، حاکمیت و شهروند با ذهنیت‌های مختلف همگی در یک ظرف و زمینه اجتماعی با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند.

جهان ارتباطاتی
جهان ارتباطاتی

با این تعریفی که ارائه دادیم می‌شود این مسئله را فهمید که اولا یک تحول عظیمی در جهان رخ داده است که آن تحول بزرگ این است که به کمک فناوری‌های نو، شبکه‌ها و رسانه‌ها، همه در هرجای دنیا که باشند، همدیگر را می‌بینند و در کنار هم قرار گرفته‌اند. اگر در گذشته یک خانواده فقط همدیگر را می‌دیدند و ارتباط می‌گرفتند الان در یک جهان متنوع و متفاوت همه همدیگر را می‌فهمند. در هر لحظه می‌توانیم به کمک فناوری‌های نو و اینترنت از هرجای دیگری از جهان مطلع شویم. همه چیز شفاف شده است و جهان به یک جهان شیشه‌ای تبدیل شده است؛ در این جهان شیشه‌ای مجبوریم همسایه هم باشیم، همدیگر را ببینیم، درک کنیم و به یک سازگاری در زندگی با یکدیگر برسیم.

اما آیا ما قدرت ارتباط‌گیری داریم؟ همانطور که گفتم چون محتوای «ارتباط» عوض شده، شکل «ارتباط» هم عوض شده؛ درگذشته ارتباطات از بالا به پایین بود؛ در یک استودیو رادیو و تلویزیونی و یا در تحریریه روزنامه پیامی تولید و به جمع انبوهی فرستاده می‌شد که به آن ارتباطات عمودی یا ارتباطات از بالا به پایین می‌گویند. حالا با این تحول رخ داده در جهان که از آن با عنوان «عصر ارتباطات» یاد می‌شود، ارتباطات عمودی به ارتباطات افقی تبدیل شده است به این معنی که همه در معرض اخبار متنوع و پراکنده، در معرض دیده و شنیده شدن قرار گرفته‌اند، متن و تصویر و صدا در کنار یکدیگر آمده است و زندگی همه انسان‌ها در معرض ارتباط است.

اما این ارتباط برای افراد، سازمان‌ها یا حکومت‌ها فرصت است یا تهدید؟ باید گفت هم فرصت بوجود می‌آورد هم تهدید. فرصت به این معنی که می‌توانیم از یکدیگر با خبر شویم و با همدیگر همکاری و همراهی داشته باشیم. تهدید به این معنا که در اینجا اخبار جعلی می‌تواند به وجود آید و تنوع و پراکندگی خبرها، داده‌ها و اطلاعات می‌تواند قدرت انتخابمان را کم و انتخاب را برای ما سخت کند. مهم‌تر از همه، پیش فرض‌های مختلف و پراکنده زمینه فهمیدن و شنیدن را سخت‌تر می‌کند؛ به خصوص برای ما ایرانی‌ها که به لحاظ تاریخی خیلی عادت نداریم که با حسن ظن نسبت به دیگری زندگی کنیم؛ همیشه فکر کردیم زیرکاسه، نیم کاسه‌ای هست، همیشه فکر کردیم می‌خواهند ذهنمان را منحرف و از دنیای فردی خود خارجمان کنند. همیشه به همه‌ی ما توصیه کردند که به تنهایی عادت کنید: «دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد...» بلا به این معنا که از درون آن حیله و نیرنگ بیرون می‌آید. ادبیات ما پر است از این‌گونه تمثیل‌ها یا حتی در آموزش‌ها و کتاب‌های درسی یاد داده‌اند که هر کسی می‌خواهد سرت کلاه بگذارد، هرکسی می‌خواهد با زبان دوستی تو را فریب دهد و... که همه اینها زمینه‌های ضد ارتباطی است، زمینه‌های در خود فرو رفتن و زمینه‌های اجتماعی نشدن است؛ اما این با واقعیت‌های انسان امروز کاملا متفاوت است. انسان موجودیست اجتماعی؛ انسان در ذات و سرشتش با خداوند، با جهان هستی، با خودش، دیگران، تاریخ و فرهنگش ارتباط می‌گیرد.

از طرف دیگر تنوع و تراکم مسائل و مشکلاتی که بوجود‌ می‌آید از جمله نداری‌ها، بیماری‌ها، افسردگی‌ها و سختی‌ها انسان را نیازمند می‌کند که با دیگران ارتباط بگیرد و دیگران به او کمک کنند.

ارتباطات اجتماعی
ارتباطات اجتماعی

 اخیرا دانشگاه هاروارد پژوهشی را منتشرکرد؛ طول انجام این پژوهش 85 سال است که در این مدت مرتبا از جامعه مخاطبشان می‌پرسند که «شما از زندگی رضایت دارید؟» و «رضایت را در چه چیزی می‌دانید؟». طبیعتا یکی رضایت را در داشتن پول، یکی در داشتن مقام، یکی رضایت را در داشتن خونه خوب و ... می‌داند. این پژوهش به دنبال آن بود که بداند انسان‌هایی که رنج کمتری می‌بینند، چگونه و از چه رضایت دارند. نتیجه این پژوهش این بود که کسانی بیش‌ترین رضایت را دارند که بیش‌ترین توانایی ارتباطی را دارند؛ آن کسانی که با حلقه‌هایی از دوستان، همکاران و شهروندان ارتباط دارند، توانایی حل مسائلشان بالاتر می‌رود. به این معنا که توانایی ارتباطی، توانایی حل مسائل فردی و اجتماعی را بیشتر می‌کند.

-         مسیر و جریان ارتباطات اجتماعی را در ایران امروز چگونه می‌بینید و فکر می‌کنید این جریان چه کمبودهایی دارد؟

تحقیقاتی که به صورت منظم تغییرات جامعه را در ایران دنبال کرده، حاکی از این است که به دلیل تغییراتی که در سبک زندگی، تغییرات نسلی، تغییرات اجتماعی، شهرنشینی، آموزش و... رخ داده، جامعه ایران به سمت فردگرایی بیشتر و غلبه ارزش‌های مادی، رفته است یعنی جامعه ایران نسبت به دهه‌های پیش، فردگراتر شده و دنبال منفعت‌های فردی بیشتر می‌رود و ارزش غالب بر آن، این است که خودش را نجات دهد تا اینکه به فکر نجات دیگران باشد.

این دو ویژگی فردگرایی و غلبه ارزش‌های مادی، خود به خود باعث می‌شود که قدرت و توان ارتباطی جامعه تضعیف شود. البته این تنها عامل نیست و رسانه‌های ما هم در این مدت موفق نبوده‌اند و رادیو و تلویزیون به عنوان یک رسانه ملی توانایی نداشتند که افراد را به همدیگر نزدیک کنند.

وقتی به لحاظ تاریخی و فرهنگی هم نگاه کنیم به دلیل استبدادزدگی و نگرانی و ترس از ابراز نظرات و خواسته‌ها که در جامعه ایران وجود داشته است، افراد را به درونگرایی و فردگرا بودن بیشتر تبدیل کرده است و به همین خاطر است که جامعه از توانایی گفت‌وگو و توانایی ارتباطی بالایی برخوردار نیست در حالی که همانطور که گفتم تحولات جهانی و اجتماعی، مسائل مختلف جامعه از جمله اقتصاد و معیشت، اجتماع و فرهنگ، قابلیت‌های حرفه‌ای و تغییرات نسلی، همه اینها ما را به سمت گفت‌وگو و ارتباط ترغیب می‌کند.

موانعی هم وجود دارد از یک طرف ضرورت دارد که ارتباطات موثرتر و افق گُشاتر داشته باشیم از طرف دیگر بی‌اعتمادی، عدم مشارکت، ضعف و همبستگی ما را از ورود به آن دور کرده است. به همین دلیل است که گفت‌وگو هم مسئله امروز جامعه ایران است هم راه حل آن. راه حل برای عبور از این مشکلات و تنگناها، گفت‌وگوست ولی ناتوانی و عدم مهارت در گفت‌وگو و ارتباط هم مسئله امروز ما است. حالا ممکن است تلقی شود که این حرف، حرف بزرگ و کلی است ولی حرف بزرگ و کلی را باید در درون یک سازمان و رویکردهای مختلف ارتباطی، کوچک کرد؛ مثلا روابط عمومی‌ها نقش موثری در درون سازمان‌ها به منظور تقویت پیوستگی، همبستگی، فهم مشترک و همکاری دارند ولی روابط عمومی فقط بازوی مدیریت نیست؛ زبان کارکنان سازمان هم هست و می‌تواند افق گشایی کند در ارتباط بین خود آن سازمان، موسسه یا شرکت با جامعه،گروه‌های مخاطب، ذینفعان و مشتریانش و اعتماد آن‌ها را جلب کند. به هرحال وقتی ارتباط بالا باشد، اعتماد، امید و توان حل مسئله بالا می‌رود.

ارتباطات اجتماعی
ارتباطات اجتماعی

-         از نظر شما متخصصان ارتباطات چه نقشی می‌توانند در جهت ارتقاء فرهنگ ارتباطی جامعه ایفا کنند؟

متخصصان ارتباطات، طبیعتا به دلیل اینکه مسئولیت اول آن‌ها شناخت خود ارتباطات است و می‌توانند ضرورت‌های ارتباطی را ترسیم و سازوکارها و ابزارهای ارتباطی را بشناسند و به جامعه آموزش دهند و در انتقال معنا و پیام، کارشناسانه نظر دهند؛ این یک پایه مهمی از سامان دادن ارتباطات است ولی از یاد نبریم که ارتباطات یک منظومه است و یک مجموعه‌ی بزرگی است از رسانه، نهاد، سازمان، ابزارها، شبکه‌ها، کانال‌ها وگروه‌ها و همه اینها، ابزارهایی هستند برای انتقال پیام. یعنی باید اعتماد در مجموعه ارتباطات بوجود بیاید و جلب اعتماد توسط متخصصان، یعنی اثبات اینکه ارتباطات کارآمد است و صرفا توصیه و موعظه نیست.

-         از نظر شما می‌توان به مسیر و فرهنگ ارتباطی جامعه ایران امیدوار بود؟

من قائل به این هستم که حل مسائل از جایی شروع می‌شود که مسیرها و روندهای شناخته شده قبلی، ناکارآمد شود؛ مواجه جامعه ما با تنگناها، بحران‌ها و مسائل مختلفی در بعد فردی و اجتماعی، او را منتقد و مطالبه‌گر کرده است؛ به همین دلیل با توجه به نیازهای جهان امروز، آگاهی و به دنبال آن توقعاتش افزایش یافته است.

به نظر من اگرچه آن روند و رویکردهای گذشته خیلی وقت‌ها ناکارآمد شده ولی نوع جدیدی از همبستگی‌ها و نیازهای ارتباطی بوجود می‌آید. در جامعه امروز ما فرهنگ ارتباطی را بیشتر در نقاط بحرانی می‌بینیم؛ سیل یا زلزله‌ای می‌آید یا انفجاری که اخیرا در بندر شهید رجایی رخ داد، در این مواقع می‌بینیم که جامعه خیلی حساس می‌شود، خون اهدا می‌کند، برنامه‌های شاد را تعطیل می‌کند و به فکر هموطن می‌افتد. این نشان می‌دهد که جامعه، جامعه بی‌تفاوتی نیست و اتفاقا دارای ظرفیت ارتباطی بالایی است اما در حال حاضر بیشتر در مقاطع بحرانی است.

اما زمانی فرهنگ ارتباطی جامعه رشد می‌کند که از مواقع بحرانی عبور کرده و با نگاهی عمیق تر در روزهای غیربحرانی نسبت به جامعه خود کنشگری فعال داشته باشد.