کارنامه‌ها آمدند، اما عدالت نه!

کارنامه‌ها آمدند، و با هر عدد و ترازی که منتشر شد، صدای خشم نسل ما از اعماق ریه‌ها و مغزمان بیرون ریخت. شب‌هایی که با چای سرد و دفترهای خط‌خورده گذشت، روزهایی که استرس رگ‌هایمان را خشک کرد، امیدهایی که با هر تست اشتباه له شدند و فرو ریختند، هیچ‌کدام برای مسئولان بیسواد، مفت‌خور و جمهوری اسلامی اهمیتی نداشت.

سال یازدهم، با همه خستگی‌ها، تلاش‌های بی‌وقفه و شب‌نشینی‌هایش، انگار هیچ تأثیری بر این کارنامه‌ها نداشته است. هر درس و هر نمره‌ای که می‌توانست مسیر ما را روشن‌تر کند، در نمودارهای خشک و بی‌احساس این سیستم گم شد. ناعدالتی در امتحانات، تأخیر در اعلام نتایج و بی‌اعتنایی کامل به زحمات ما، نشان داد که آن‌ها نه آینده‌ی ما را می‌بینند، نه تلاش‌هایمان را می‌فهمند.

اقتصاد فلج، جنگ و تنش‌های منطقه‌ای، بحران‌های بین‌المللی، و جیب‌های خالی خانواده‌ها… و ما در میان این همه فشار، تنها مانده‌ایم. سیاست‌های بی‌تدبیر، وعده‌های پوچ، و مسئولانی که با بی‌سوادی و طمع‌شان زندگی ما را بازیچه کرده‌اند، هر شب کابوس‌هایمان را بزرگ‌تر می‌کنند.

اما بدانید، این مسیر، مسیر مقاومت و استقامت است. هیچ عددی، هیچ نموداری، هیچ سیاست بی‌رحمی، نمی‌تواند شعله‌ی خشم و اراده‌ی ما را خاموش کند. هر تراز، هر رتبه، هر بی‌عدالتی، تنها سنگی بود بر شانه‌های ما تا قوی‌تر شویم.

به شما، کنکوری‌های خسته و دل‌خون، که از نتایجتان راضی نیستید: این پایان نیست. این آغاز خشم، تابندگی و ظهور شماست. تلاش‌های شما، شب‌های بی‌خوابی و امیدهای له‌شده، قرار است روشنایی بسازد؛ روشنایی‌ای که حتی تاریک‌ترین کارنامه‌ها هم نمی‌توانند محو کنند. آینده در دستان شماست، و این خشم، این مقاومت، همان قدرتی است که جهان را تغییر خواهد داد.

به قول آقای دست انداز، امید تنها چیزی‌ست که در این کشور کنتر نمی‌اندازد.

امیدتان را نگه دارید!

خلاص