دل شکستگی


آلن دوباتن، فیلسوف ونویسنده‌ی برجسته، در سال ۱۹۶۹ در زوریخ، پایتخت سوئیس به دنیا آمد. دوباتن تمام دوران تحصیلش را در دبیرستان‌های شبانه‌روزی لندن گذراند و در‌ دانشگاه کمبریج رشته‌ی تاریخ خواند. سپس در لندن به تحصیل در رشته‌ی فلسفه پرداخت. او دوره‌ی دکترای فلسفه خود را در دانشگاه هاروارد شروع کرد اما برای نگارش آثار فلسفی به زبان ساده، آن را کنار گذاشت. کتاب‌های او مسائل گوناگونی از جمله عشق، روابط اجتماعی، چالش‌های شغلی و هنر را به روش فلسفی و با تأکید بر رابطه‌ی آن با زندگی روزمره مورد بررسی قرار می‌دهد. از آثار او که به زبان فارسی ترجمه شده و درفهرست پرفروش‌ترین‌های بازار کتاب قرار گرفته است؛ می‌توان به تسلی‌بخشی‌های فلسفه، جستارهایی در باب عشق، هنرسیر و سفر، دین برای خدای ناباوران، اضطراب منزلت‌ و‌ تعدادی از کتاب‌های مدرسه‌ی زندگی اشاره کرد.

کتاب دل‌شکستگی اثری است از آلن دوباتن ازمجموعه‌ی مدرسه‌ی زندگی با ترجمه‌ی محمد هادی حاجی بیگلو که توسط نشر کتاب‌سرای نیک در۷۷ صفحه به چاپ رسیده است. این کتاب سفری است در باب داستان جهان شمول دل‌شکستگی. او ازدردی سخن می‌گوید که حاصل نافرجامی‌های روابط و تجربه‌ی تلخ همه‌ی نسل بشراست. دل‌شکستگی جریانی مستمر در زندگی است. او در این کتاب با پیش کشیدن مباحثی از روان‌شناسی قدری، تاریخ و اندکی فلسفه کمکمان می‌کند تا این حزن بنیادین زندگی را التیام بخشیم.

مندرجات کتاب شامل مقدمه و‌ سپس چند بخش اصلی است. مقدمه چنین آغاز می‌شود: «زمانی بود که دوستمان داشت. زمانی بود که آینده‌ای برای خودمان داشتیم. آن وقت‌ها در آغوشش آرام می‌گرفتیم. ترس‌هایمان را باهم در میان می‌گذاشتیم. شوخی‌ها و دیوانگی‌هایش را دوست داشتیم، و برای زندگی‌مان دورنمایی دوست‌داشتنی داشتیم... اما اکنون. اکنون به تمامی ویران شده‌ایم. زیر پایمان خالی شده است. به این درد خاص نامی پرمعنا داده‌ایم تا به آن ابهت ببخشیم: دل‌شکستگی. چون واقعا احساس می‌کنیم گویی چیزی گوهرین، چیزی بنیادین در ما شکسته و خرد شده است...»

کتاب پس از مقدمه‌ای کوتاه با این بحث که چرا «ترکم کرد» آغاز می‌شود. این که پس از رفتن شریک احساسی‌مان با اصرار تمام براین باوریم که شاید تبیین این چرایی ربطی به نقایص شرم‌آور ما یا شخصیت دلسردکننده‌مان دارد. سپس با طرح آزمونی در موضوع روان‌شناسی به ادامه بحث می‌پردازد. در ادامه مسائل اصلی مطرح می‌شود؛ از روان‌شناسی شریک سابق زندگی می‌گوید. این که وقتی به چرایی ناکام ماندن روابطمان فکر می‌کنیم و تصورات وحشت‌انگیزی را به ذهن خود راه می‌دهیم سرنخش اغلب ربطی به ما ندارد. چه بسا دلیل این نافرجامی در دوره‌ی کودکی شریک سابق‌مان نهفته باشد.

اوعلت انتخاب اشتباه شریک سابق زندگی‌مان را این می‌داند که ما اغلب جذب افراد اشتباه می‌شویم. ازمنظر روان‌شناسانه ریشه‌ی این اشتباه را الگوهای ناکارآمدی از عشق می‌داند که در کودکی در ما نهادینه شده است.

در ادامه از جدایی‌ها و نظریه‌های دلبستگی می‌گوید. سپس نظریه‌ی جان بالبی، روان‌شناس انگلیسی را مطرح می‌کند که در آن انسان‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند. تقسیم‌بندی‌ای که در آن مبنا قابلیت افراد است دراینکه در قلمرو روابط چه قدر قادرند باتوکل و اعتماد رفتار کنند. او دسته‌ی نخست را افرادی می‌داند که با خاطرجمعی دلبسته‌ی شریک زندگی‌شان می‌شوند واین حاصل تجربیات خوب کودکی و قابل اتکایی است که افراد داشته‌اند و پنجاه درصد از افراد را جزو این دسته می‌داند که هنگام دلبستگی خاطرجمع هستند. دو دسته‌ی دیگرافرادی هستند که با وضعیت سالم زاویه دارند و ریشه‌ی این مشکل را در سرخوردگی رابطه‌شان با والدین می‌داند. پس از آن درباره‌ی الگوی دلبستگی اضطرابی و دلبستگی اجتنابی توضیح می‌دهد.

گاهی اوقات یار ما را به خاطر فردی دیگر ترک می‌کند وهمین باعث می‌شود که ما سوالاتی را در ذهن‌مان بپرورانیم و به خود بگوییم او چه داشت که من نداشتم. او بخشی از این عذاب را بابت یکی از ویژگی‌های بنیادی روان‌شناسی انسان می‌داند. این که ما خودمان را از درون و با جزییات کامل می‌شناسیم در حالی که دیگران را صرفا از بیرون و از چیزهایی که خودشان اراده کرده‌اند بروز دهند می‌شناسیم. هرچند نقایص و کاستی‌های ما کاملا واقعی باشند اما تصویری که بابت مقایسه‌ی خودمان با رقیب عشقی در ذهنمان شکل می‌گیرد ناشی از جهل بی‌جا و تصویری تحریف‌شده و معوج است.

«چگونه جدا» نیز عنوانی دیگر از مباحث این کتاب است. اینکه وقتی به شکل بدی ترک‌مان کرده باشند دردمان بیشتر خواهد بود ولی زمانی که معشوق‌مان با هنر روان شناسانه، نحوه‌ی جداشدن را آموخته باشد این درد برایمان تحمل‌پذیرتر خواهد بود. به تعویق انداختن جدایی، اتهام‌زنی‌های متقابل، خوبی گمراه‌کننده و طفره‌روی را جزو مواردی می‌داند که باعث می‌شود یک جدایی دردناک‌تر و رنج‌آورتر از حد طبیعی‌اش باشد.

آلن دوباتن پس از توصیف پدیده‌ی دل‌شکستگی در پایان کتابش با بیان مزایا و خوبی‌های کشف‌شده از درد دل‌شکستگی به مخاطب خود این نوید و تسلی را می‌دهد که رنج دل‌شکستگی را پایانی است.

و در پایان خواندن این کتاب به علاقه‌مندان به مباحث روانکاوی، فلسفه و افرادی که به تازگی یک رابطه‌ی عاطفی را ترک کرده‌اند، توصیه می‌شود.

نویسنده: شقایق خادم