قضا و قدر در قلب اشعار سعدی

از ویژگی‌های بارز فکری سبک عراقی، باور به قضا و قدر، جبراندیشی و بدبینی نسبت به اوضاع و احوال جهان است. در غالب متون نظم و نثر این دوره ردّ پای این اندیشه را می‌یابیم؛ اندیشه‌ای که درست مخالف باور به اختیار و اراده و شادی‌گرایی در سبک خراسانی است.

از نظر علمی "قضا" عبارت است از قطعی و حتمی بودن یک پدیده و "قدر" شکل گیری و تعیین خصوصیات وجودی حادثه. هر حادثه ای تا با یک سلسله خصوصیات زمانی و مکانی و کیفیات درونی و بیرونی توأم نگردد گام به صحنه هستی نمی گذارد (سبحانی، 1385 :(72)

امام صادق (ع) میفرمایند: قضا و قدر، دو آفریده از آفریده های خداوندند، خدا تا آنجا که بخواهد آفرینش خود را افزایش میدهد. قضا در صورتی مخلوق خدای جهان محسوب میشود که از مرحله تصوری و علمی بیرون و در ظرف وجود پدیده، پیوسته با قضا که با قطعی بودن وجود آن از ناحیه علت و قدر که اندازه گیری و شکل پذیری آن از جانب اوست همراه می باشد و آفریننده وجود حادثه آفریننده قضا و قدر آن نیز هست و کسی که به حادثه وجود می بخشد برای آن قطعیت حاصل کرده و وجود آن را از جهات مختلفی اندازه گیری میکند. (سبحانی، 1385 :56).


مسئله قضا و قدر الهی و در پی آن جبر و اختیار از پرچالش ترین موضوعاتی است که در طول تاریخ، ذهن بشر را به خود معطوف کرده و حاصل آن نگاه های متفاوت و گاه متناقض به این موضوع است؛ چنانکه گاه سبب برداشت های نادرست از آن شده؛ این امر در آثار بسیاری از شاعران چون سعدی مشهود است.

سعدی در غزلیات خویش با سه رویکرد با مسئله قضا و قدر روبرو میشود: نخست؛ رویکرد عرفانی و ادبی، دوم؛ رویکرد فلسفی و سطحی، سوم؛ رویکرد عامیانه

۱. رویکرد ادبی

با توجه به این که اقتضاء غزل، سخن از عشق و عاشقی گفتن است، بیشتر رویکرد سعدی در غزلیات به موضوع قضا و قدر الهی، یک رویکرد ادبی است.سعدی با استفاده از آرایه حسن تعلیل به موضوع قضا و قدر می پردازد. حسن تعلیل در واقع آوردن دلیل ادبی و اقناعی برای یک موضوع کامال عقلی و واقعی است:

ای که گفتی دیده از دیدار بترویان بدوز هرچه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را (همان: 415)

۲.رویکرد فلسفی

اما در رویکرد دوم نگاه سعدی اینگونه است که انسان از خود اراده انجام کارها را دارد، اما خداوند گردش افلاک را به گونه ای رقم زده که از دست انسان کار چندانی بر نمی آید و در نتیجه باید تسلیم بخت و اقبال خود باشد:

ز نیکبختی سعدیست پایبند غمت زهی کبوتر مقبل که صید شاهینی (همان: 645)

۳.رویکرد عامیانه

از جمله مهم ترین رویکردهای نادرست به موضوع قضا و قدر الهی در غزلیات سعدی، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ارتباط دادن مطلق رزق و روزی به قضا و قدر الهی و عدم تلاش برای کسب روزی، تسلیم در برابر سرنوشت و عدم تلاش برای موفقیت، چشم بستن بر روی اسباب الهی و انتظار داشتن وقوع معجزه در زندگی، ارتباط دادن مطلق کیفیت و زمان مرگ به موضوع قضا و قدر الهی و عدم سعی برای حفظ سلامتی، باور پیدا کردن به جبر مطلق حاکم بر نظام هستی، اعتقاد داشتن به خوشبختی و بدبختی ازلی و در نظر نگرفتن تأثیر تدبیر انسانها در دگرگون ساختن تقدیر آنها

و همچنین کلمه قضا و قدر به سه شکل در اشعار سعدی آمده است:

الف) به شکل تفصیلی

من دوش قضا يار و قدر پشتم بود

نارنج زنخدان تو در مشتم بود

ديدم كه همي گزم لب شيرينت

بيدار چو گشتم سر انگشتم بود

(سعدي، كليات، ص 381)

و همچنين:

بار عشقت كجا كشد دل من

كه قضا و قدر نمي تابد

ناوك غمزه بر دل سعدي

مزن اي جان كه بر نمی تابد

(سعدي، كليات، ص 292)

ب) گاه كلمه "قضا" را به تنهايي آورده مانند:

قضا دگر نشود گر هزار ناله و آه

به شكر يا به شكايت برآيد از دهني

فرشته اي كه وكيل است بر خزائن باد

چه غم خورد كه بميرد چراغ پيرزني

(سعدي، كليات، ص 178)

و همچنين:

قضا به ناله مظلوم و لابه محروم

دگر نميشود اي نفس بس كه كوشيدي

كنون حلاوت پيوند را بداني قدر

كه شربت غم هجران تلخ نوشیدی

(سعدي، كليات، ص 314)

ج) اطلاق شدن به کلمه "تقدیر"

همچون:

تقدير درين ميانم انداخت

هرچند كناره ميگرفتم

گر كشته شوم عجب مداريد

من خود ز حيات در شگفتم

(سعدي، كليات، ص 103)

و همچنين:

با همه تدبير خويش ما سپر انداختيم

روي به ديوار صبر چشم به تقدير او

چاره مغلوب نيست جز سپر انداختن

چون نتواند كه رو دركشد از تير او

(سعدي، كليات، ص 148)

د) آدمي را چاره ای جز رضا به قضای محتوم و قدر ازلي نيست:

جهان بر آب نهاده ست و عاقلان دانند

كه روي آب نه جاي قرار بنياد است

رضا به حكم قضا اختيار كن سعدی

كه هركه بنده حق شد ز خلق آزاد است

(سعدي، كليات، ص 29)

همچنين بيان مي نمايد كه سعادت و شقاوت مردمان در ازل معلوم شده و سرنوشت هر كس پيش از آمدنش به اين جهان تعيين گرديده است. مانند:

كس را به خير و طاعت خويش اعتماد نيست

آن بي بصر بود كه كند تكيه بر عصا

تا روز اوّلت چه نوشته ست بر جبين

زيرا كه در ازل همه سعدند و اشقیا

(سعدي، كليات، ص 23)

نویسنده: امیر محمد زالانه