مرگ زمین
نویسنده: پوریا محمدزاده اوغاز
مرگ زمین رسید و هوا باز تیره شد
سیلی سرد باد به خورشید چیره شد
اخم درختهای سیاه بدون برگ
بر سرفههای رهگذران باز خیره شد
زان رو نمردهایم در این فصل زرد چون
در فصل سبز، نصف غذامان ذخیره شد
نتوان ز آشیانه به بیرونِ خیس رفت
بیرون چو بحر گشت و درون چون جزیره شد
این رنج کز طبیعت چرخان به ما رسید
کفارهی هزار گناه کبیره شد
مطلبی دیگر از این انتشارات
فصل پنجم
مطلبی دیگر از این انتشارات
باغ بی برگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
زمان