نماد های باروری
نام نویسنده: لیلا شهریاری کارشناس زبان و ادبیات فارسی
انسان روزگار باستان براي بیان ناشناختههایی که با آن مواجه بوده، دست به خلق اسطورهها و نمادها و آیینها زده است و در واقع بن مایههاي انتزاعی و ماوراء الطبیعی روزگار باستان به گونه اسطورهها و نمادها و آیینها در آمده است. رمزپردازي و یا نمادگرایی یک ابزار دانش کهن و قدیمیترین و اصولیترین روش بیان مفاهیم است. نماد به سادگی چیزي است که به جاي چیز دیگر به کار میرود و نشانه آن است یا بر آن دلالت دارد.
"کاسیرر" در کتابش تحت عنوان زبان و اسطوره بیان می کند که: "اگر فرم اسطوره و فرم هنر واقعا یک کل را تشکیل دهند و این کل وحدتی سیستماتیک داشته باشد، در آن صورت سرنوشت هر یک از این فرمها به سرنوشت دیگري وابسته خواهد بود."
قابل ذکر است که در این زمینه ، محققان بسیاري کار کردهاند که میتوان به فیلیس اکرمن و ریکا گیزلن اشاره کرد که هر کدام سعی در شناسایی نقش و کارکرد آنها در دوره ساسانی داشتهاند. همچنین در این زمینه پژوهشهایی در قالب پایان-نامه و مقاله نیز توسط پژوهشگران ایرانی صورت گرفته است که از جمله در رابطه با مهرهاي ایران باستان، کتابی از دکتر حسن طلایی تحت عنوان « مهر در ایران از آغاز تا صدر اسلام» میباشد.
کتاب «مهر و حکاکی در ایران» نوشته محمد جواد جدي است که در فصلی، راجع به مهرهاي ساسانی نیز توضیحاتی ارائه گشته است. همچنین مصباح اردکانی و ابوالقاسم دادور در مقالهاي تحت عنوان: « نقشمایه زن بر روي مهرهاي ایران از دوره پیش خطی تا پایان دوره ساسانی » ، به نقوش زن و جایگاه زن بر روي مهرهاي دوره ساسانی پرداختهاند.
-آرتور کریستین سن در کتاب ایران در زمان ساسانیان خود به این نتیجه رسیده است که : "ظهور ساسانیان در ایران علاوه بر ایجاد تحول سیاسی دگرگونی مذهبی را نیز به همراه داشته است".
ساسانیان اشارههای فراوانی به ایزدبانوی آناهیتا (نیرومند نمناک نا ناپاک_بی آلایش_) داشتهاند و خود را متولی معبد آناهیتا میدانستهاند. در این دوره شاهد زن سالاری، تصاویر و نمادهای زنانه و همچنین زنانی که شاه شدهاند و مهر و سکهی مخصوص به خود را داشتهاند هستیم. در ادامه به نمادهای باروری مرتبط با آناهیتا در دورهی ساسانی میپردازیم.
نیلوفر(لوتوس)
نماد کمال، شکفتن معنوي،خورشید و درنتیجه حیات،بیمرگی، باروري و زایش .مظهر میترا، آناهیتا و اهورامزدا میباشد. نقش برجستههای طاق بستان، گچ بریهای کاخ تیسفون و چال ترخان، ظروف نقره و طال، منسوجات دیده میشود.
نیلوفر گل ناهید است و ناهید در روایات مذهبی ایران قدیم، تصوری از مادینگی در هستی است که از جهاتی با اعتقادات هندیان باستان مشابهت دارد. سابقه کهن و اساطیری نیلوفر در نزد ایرانیان و هندیان به حدی است که آثاری از نیلوفر هشت، دوازده و حتی هزار برگ را در معماری و آثار باستانی این دو قوم به وضوح میبینیم. نیلوفر، نیلفر، نیلوپر، نیلوپرک، نیلوپل، نیلوفل یا پیچک، نام همگانی یک گروه ازگلها و گیاهانی است که به فارسی گل آبزاد یا گل زندگی و آفرینش و یا نیلوفر آبی میگویند. لوتوس نام همگانی و فرنگی این گل است که هشتاد تا صدگونه از آن دیده شده است. در روایات کهن ایرانی، گل آبی نیلوفر را زردشت میدانستند. ازاین رو جای نگهداری تخمه یا فر نیلوفر با آیین مهرپرستی "میتراییسم" پیوستگی نزدیکی دارد و اندیشمندان معتقدند درصحنههایی که زایش مهر را نشان میدهد، آن چیزی که مانند میوهی کاج است و مهر از آن بیرون میآید، همان غنچهی نیلوفر است .
در روزگار باستان، گویا آب نیلوفر را که خوشبو بوده همانند می و باده به منزله نوعی هوم(نوشیدنی مقدس هندوایرانی) مینوشیدند که به آن "بوشکر" میگفتند. در ایران باستان که نیلوفر سمبل و نشانه زندگی و آفرینش است ابتدای آن در آیین مهری ظهور پیدا میکند در زمان هخامنشی این گل درمراسم رسمی و درباری متجلّی میشده است .گل نيلوفر در شرق باستان اهمیت بسیاری دارد. در سده هشتم پيش از ميلاد تصویر نیلوفر احتمالا از مصر به فينيقيه و ازآنجا به سرزمين آشور و ايران انتقال يافت و در اين سرزمينها گاهي جانشين درخت مقدس بوده است. جنبه تقدس نيلوفر به محيط آبي آن برميگردد، زيرا آب نماد باستاني اقيانوس كهني بود كه كيهان از آن آفریده شده است. نيلوفر كه بر روي سطح آب درحرکت بود به مثابه زهدان آن به شمار ميرفت. ازآنجا که گل نيلوفر در سپيده دم باز و در هنگام غروب بسته ميشود به خورشيد شباهت دارد. خورشيد خود منبع الهي حيات است و ازاین رو گل نيلوفر مظهر تجديد حيات شمسي به شمار ميرفت. پس مظهر همه روشنگريها، آفرينش،باروري، تجديد حيات و بيمرگي است.
انار:
پردانگی انار, نمایندهي برکت و باروري است و نمادي از باروري آناهیتا میباشد. اما میوهي انار, در داخل برگ پالمت (برگ نخل) مختص دورهي ساسانی است و در اواخر دوره پالمتهاي شکافته شده، به صورت یک جفت بال در میآیند که نماد باروري و حاصلخیزي است و جنبه ي روحانی دارد. در تعدادي از مهرهاي این دوره نقش شکوفه انار حک شده است که داراي مفهومی نمادین میباشد. در برخی از آثار گچ بري، طرح برگ انار بر روي ساقهي متحدالمرکزي قرار دارد که آن را از غنچه تا مراحل گل و میوه و گاه به صورت طرحهاي استیلیزه ملاحظه میکنیم.
گل لاله:
نقش این گل معمولا به صورت سه شاخهاي است با سه گل و در مواردي به صورت تک گل ارائه شده که داراي سه گلبرگ نوك تیز میباشد و انتهاي شاخه گل با روبانی نیز بسته شده است. در سنت زرتشتی، گل لاله اختصاص به ایزد دارد که به معنی راستی است. این ایزد نمادي از عدالت و نمادي زنانه است. نقش گل لاله معمولا در دست انسان به صورت منفرد و یا در دستان زن و مرد که نشانهاي از پیوند ازدواج است، نیز نشان داده شده است و احتمالا نمادي از راستی و صداقت و وفاداري بوده است. این گل همچنین نمادي از باروري، رشد و فرخندگی است و در شاهنامه مظهري از صبر و تقوا می باشد .
انگور:
انگور یا تاك انگور یا تاك از دیگر گیاهان اساطیري است که نقش آن را در هنر دوره ساسانی خصوصا گچ بريها به وفور مشاهده میکنیم و نماد امید باروري و فراوانی است. شاخههاي به هم پیچیدهي تاك و میوهي آن بر روي گچ بريهاي کاخ تیسفون ،کیش و چال ترخان به چشم میخورد. بر روي گچ بري چال ترخان و بر روي شاخهاي از درخت تاك، پرندهاي شبیه عقاب یا کبک دیده میشود و اطراف آن نقش گل وبوته و انار نیز در هر دو اثر موجود به چشم میخورد.
درخت خرما (پالمت):
درخت خرما در ایران باستان درخت مقدسی به شمار میرفته است و نمونههاي زیادي از آن را در زمان ساسانی در گچبريهاي بیشاپور میتوان دید. ازآنجایی که در کهن سالی نیز ثمره خوبی میدهد، مظهر طول عمر و کهن سالی توأم با سلامتی است. فرم این گیاه در موتیفهاي مذهبی جنبهي تقدس داشته و به عنوان شگون و برکت مورد استفاده قرار میگرفته است. این نقش نماد باروري، شگون و برکت و نماد پادشاهی است و در آثار گچبري کاخ کیش و تیسفون و همچنین کاخ تپه حصار دامغان مشاهده میشود و در دورههاي بعد تکامل یافته و به فرم اسلیمی تبدیل شده و در نقوش کاشی و فرش تجلی یافته است.
به نظر میرسد که نقش نخل در ایران باستان نشأت گرفته از مصر و بین النهرین باشد؛ در مصر، پیوندی میان شاه با نخل سلطنتی وجود داشت. داریوش که نیزه دار کمبوجیه بوده و در آن هنگام برای آشنایی با مصر به آن سرزمین رفته بود، در مقام شاهنشاه بزرگ به آن کشور بازگشت مفصلترین بازنمایی دیدار شاهانه از نخلستان در نقش برجستهی دروازهی دوبرجی کاخ آپریس از دودمان سائیتی، در شهر ممفیس یافته شده است. پذیرفتنی است که داریوش سیاستهای کمبوجیه را که کوشیده بود خود را نزد مصریان جانشین قانونی آپریس معرفی کند ادامه داد. در همان زمان ممکن است درخت نخل را به عنوان نماد پادشاهی، بر مجموعه ی موضوعات تصویری رسمی افزوده باشند. خوشههای خرما که در مهرهای استوانهای هخامنشی بارز هستند؛ اما در نخلهای نقوش مصری وجود ندارند؛ شاید اشاره بر جزء جدانشدنی، جنبهی باروری داشته باشند که ظاهرا از بازنمایی درخت نخل در هنر آسیای غربی است.
درخت زندگی:
نماد باروری و رویش یا واسطهی خیروبرکت است. در نقش برجستههای طاق بستان، ظروف نقره و طلا، منسوجات دیده میشود.در بیــنالنهــرین، درخت زندگــی ترکیبــی است از رستنیهای گوناگون که به علت عمر طولانی و زیبایی و سودمندی مقدس شمرده میشوند؛ از قبیل درخت سدر که چوبش گرانبهاست، نخل که خرما میدهد، تاکبن با بار خوشههای انگور و درخت انار با رمز باروری که میوهاش آبستن صدها دانه است. در باور ایرانیان، درخت زندگی دارای هفت شاخه است از طلا، نقره، برنز، مس، قلع، فولاد و آهن آمیخته که بر آنها به هفت سیارهی مقدس یا هفت ملت فرمانروایی میکردهاند و هریک از آنها منطبق است بر عصری از ادوار هفتگانهی تاریخ افسانهای ایران. بر اساس اسطورههای ایرانی، گوهرتن زردشت به دقت خرداد و امرداد، دو امشاسپند اهورایی، از آب و گیاه ساخته شد و وقتی که زردشت به سن سی سالگی رسید وهومنَ از سوی نیمروز (جنوب)بر وی نازل گشت و او را برای نخستین گفتگوهایش با خداوند به عالم بالا گرزمان و عرش اعلی برد. زردشت در آنجا این درخت هفت شاخه را مشاهده کرد که خود درخت، نمادی از گیتی و هفت شاخه آن، نشان از هفت دورهی آیندهی جهان بوده است. درخت در تصاویر و نقوش، میان دو راهب و کاهن زندگی معمول یا دو جانور افسانههای شیر دال، بز وحشی و ... قرار دارد که نگهبانش به شمار میروند. درخت زندگی در تمدنهای باستانی سراسر جهان، نماد باروری و رویش یا واسطهی خیروبرکت شمرده شده و برگهایش خاصیت درمانبخشی آلام بشری را داشته در هنرهای تزیینی و رمزی است. این نقش، خصوصا در بینالنهرین از سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد و در ایران زمان ساسانی به کار میرفته است. در اساطیر کهن، درخت مقدس نیز با همان مفهوم و محتوا و برابر با درخت زندگی آمده است.
نقش بلوط :
این نقش به عنوان عنصر تزیینی در گچبريهاي دوره ساسانی به کاررفته است. نمونه اي از این نقش در آثار گچ بري کاخ کیش و تیسفون به دست آمده است. در این نقش علاوه بر کاربرد نمادین گیاه و میوه بلوط که نشانه امنیت، باروري و دوام است، ویژگی بارز دیگر هنر ساسانی یعنی قرینگی را مشاهده میکنیم. هنرمند دوره ساسانی به زیبایی با پیچ و تاب دادن گیاهان از آنها بهره برده و زمینه ساز نقوش تزیینی گیاهی در دورههاي بعد و به ویژه نقوش اسلیمی در دوره اسلامی شده است.
منابع:
نگاهی به نشانهها و نمادها در ایران باستان
سیر تحول و تطور نقش و نماد در هنرهای سنتی ایران.
درآمدی بر اسطورهها و نمادهای ایران و هند در عهد باستان
اوجهاي درخشان هنر ایران
مهدخت درخت زندگی و ارزش فرهنگی و نمادین آن
مطلبی دیگر از این انتشارات
دل شکستگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
خواجه زمان: سلمان
مطلبی دیگر از این انتشارات
هزار توی زمان