سالها از زمانی که ورزش میکردم گذشته است. حالا دیگر زندگی به حدی شلوغ شده که ورزش کردن خیلی هم جایگاهی در برنامه روزمره ندارد شاید هم به چشم یک برنامه لوکس به آن نگریسته شود. اما همانطور که میدانیم «عقل سالم در بدن سالم» است و وقتی هم دوستی داشته باشید که خودش را با ورزش کردن سرگرم میکند و همه را تشویق به این کار میکند به صورت خودکار به این فکر میکنید که باید ورزش را شروع کرد.
اما از آنجایی که من خیلی آدم باشگاه برویی نبودم تصمیم گرفتم به عنوان ورزش بروم سراغ دویدن در کوچه و خیابان. این طوری کار خیلی ساده و سریع پیش میرفت کافی بود لباس ورزشی را بپوشم و دل را بزنم به کوچه پس کوچههای شهر. با یک جستجوی ساده یک برنامه موبایل هم پیدا کردم که شرکت نایکی عرضه کرده است. با استفاده از این برنامه و نصب آن روی گوشی همراه خود میتوانید همه فعالیت ورزشی خود را ثبت کنید. علاوه بر این یک بخش مربیگری هم دارد که در آن بخش میتوانید با توجه به توانایی خود برنامهای را برای دویدن انتخاب کنید تا گوشی شما را برای رسیدن به هدف آن برنامه هدایت کند.
اما تصمیم من به دویدن درسهای بزرگی را برای زندگی در اختیارم قرار داد که دوست داشتم آنها را با شما در میان بگذارم.
هر وقت تصمیم داشتم بروم برای دویدن عاملی پیدا میشد که جلوی من را بگیرد. خستگی، گرسنگی، کار زیاد، بهانههای پسرم و هزار مورد دیگر. آنچه که من یادگرفتم این است که وقتی باید کاری را انجام بدهید باید هر طور هست آن را انجام بدهید و هیج بهانهای برای انجام ندادن آن پذیرفته نیست. با خودتان بیرحم باشید. هر طور هست کار را انجام دهید.
یکی از مهمترین عواملی که باعث شد من به دویدن علاقهمند شوم و این کار را ادامه دهم داشتن یک دوست با انگیزه و ورزشکار بود.
شاهین طبری دوست عزیزم همیشه برای اینکه بتوانم راه را ادامه دهم در من انگیزه ایجاد میکرد. با داشتن یک همراه دلسوز همیشه کارها سادهتر پیش میرود.
هر کاری را هر طوری میتوان شروع کرد. من هم برای دویدن میتوانستم صبر کنم تا شنبه از راه برسد. همان شنبهای که همیشه برای شروع هر کاری در انتظارش بودیم و هر بار که آمد نشد کار را شروع کنیم. من هم میتوانستم صبر کنم تا در فرصتی مناصب کفش مخصوص دویدن بخرم و بعد کار را شروع کنم. شاید هم باید اول بدنم را برای دویدن قوی میکردم. خیر! همه اینها اشتباه است. کاری که باید انجام داد این است که تنها کفش و لباسی را که دارید بپوشید و بروید سراغ دویدن.
شروع هر کاری خیلی سخت است برای همین نباید آن را دشوارتر کرد. من وقتی تصمیم به دویدن گرفتم تنها کفش و لباسی را که داشتم پوشیدم و رفتم بیرون. جالب اینجا است که کفشم تقریبا پاره هم بود.
سخت جان ترین مانعی که باید با آن دست به گریبان شد موانع روانی است. وقتی به کیلومتر آخر رسیدید صدایی در سر شما هست که از درد ناله میکند. به شما میگوید که دیگر بس است. میگوید که این کیلومتر آخر را بیخیال شوید. البته این صدا در شروع کار هم به شما میگفت که حالا امروز را بیخیال شو فردا بدو. یا مثلا به شما میگوید که تمام تحقیقات علمی دانشمندان ثابت کرده است که تو نمیتوانی بدوی و اگر این کار را بکنی صدمه خواهی دید. اما این را به شما میگویم :این صدا بزرگترین دشمن شما است. حرفش را بشنوید ولی برای این حرفها ارزشی قائل نشوید. بدانید که غلبه بر این مانع روانی بزرگترین عامل موفقیت است.
وقتی مسافت دویدن زیاد میشود و یا در اوایل که کار را شروع کردهاید بعد از تمرین روز اول، صبح که از خواب بیدار میشوید همه بدنتان درد میکند. تقریبا همه جا. این بهانه خوبی است برای اینکه امروز را استراحت کنید. اما نه. استراحت نیاز نیست. تنها راه خلاصی از درد دوباره تمرین کردن است. کافی است دویدن را شروع کنید تا درد از بین برود. کم کم از این درد لذت خواهید برد. این درد نشانه این است که شما تلاش کردهاید پا را از مرز تواناییهای موجود خود فراتر بگذارید و تجربه جدیدی را کشف کنید. این درد همانند دردی است که از شکستها در زندگی تجربه میکنیم. همه این شکستها نشانه حرکت رو به رشد ما برای عبور از مرزهای شناخته شده تواناییهایمان است.
من برای دویدن یک هدف را معین میکنم. معمولا این هدف میزان مسافتی است که باید در روز بدوم. برای مثال هدف من فعلا روزانه ۵ کیلومتر دویدن است. آنچه مسلم است تمام لذتی که من میبرم از تلاشی است که در کل مسیر رسیدن به هدف انجام میدهم. زمان رسیدن به هدف تنها یک لحظه است اما مسیری را که باید برای رسیدن به آن طی کنید طولانی است. سعی کنید از مسیر لذت ببرید.
اینها نکاتی بود که از دویدن آموختم و به نظرم در زندگی هم دانستن این نکات میتواند کمک بزرگی باشد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
Consumer Decision Journey یا چرخه تصمیمگیری مشتری چیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه وقت اضافه پیدا کنیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
بازاریابی دیجیتال چه چیزی هست و چه چیزی نیست؟